آدم رباياني كه متهم هستند مردي افغان را حدود يك ماه پيش ربوده و از خانواده اش ۲۰۰ ميليون تومان پول درخواست كرده‌اند ادعا مي‌كنند طلب شان را از گروگان مي‌خواستند و بر خلاف ادعاي گروگان هيچ رفتار بدي با او نداشته‌اند. اين در حاليست كه سركرده اين باند به عنوان مظنون در اولين روزهاي وقوع آدم‌ربايي به اداره آگاهي احضار شده و ادعا كرده بود از سرنوشت اين مرد گروگان گرفته شده خبري ندارد.

خواستم پول قمار را وصول کنم آدم ربا شدم

به گزارش قدس آنلاین، هفتم مرداد ماه امسال، خانمی تبعه کشور افغانستان با مراجعه به کلانتری 113 مولوی به مأموران اعلام کرد همسرش ساعت 7 صبح به قصد رفتن به محل کارش از خانه خارج شده و پس از آن دیگر جوابگوی تماس‌های تلفنی اش نبوده است. همسر صمد در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: به همراه دو فرزندم، داخل خانه بودم که متوجه تماس از طریق گوشی تلفن همراه همسرم شدم. در زمان جواب به تلفن، بر خلاف انتظار صدای مردی ناشناس را شنیدم که عنوان کرد «همسرت پیش ماست» و در ادامه درخواست مبلغ 200 میلیون تومان پول کرد. از این شخص خواهش کردم تا با همسرم صحبت کنم تا از سلامتی و زنده بودنش اطمینان پیدا کنم اما او ضمن تهدید و فحاشی، اقدام به قطع کردن تماس کرد. پس از آن چندین بار، با شماره تلفن همراه همسرم تماس گرفتم اما گوشی همسرم خاموش شده بود.
با توجه به تماس تلفنی ربایندگان با خانواده صمد، بلافاصله به دستور بازپرس سهرابي، پرونده برای ادامه رسیدگی و رهایی گروگان و دستگیری ربایندگان در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
با آغاز رسیدگی به پرونده در اداره یازدهم پليس آگاهی، کارآگاهان ضمن انجام اقدامات پلیسی به تحقیقات میدانی از اطرافیان و افراد مرتبط با صمد و خانواده اش پرداختند و در تحقیقات خود موفق به شناسایی یکی از اتباع کشور افغانستان به نام حسین 25 ساله شدند که برابر اطلاعات، چندی پیش با صمد درگیری داشته است. محل سکونت حسین در شهریار شناسایی و کارآگاهان با مراجعه به این محل و انجام تحقیقات نامحسوس پلیسی اطلاع پیدا کردند که وی همزمان با تاریخ فقدان صمد، ناپدید شده است.
با انجام اقدامات پیچیده پلیسی، مخفیگاه ربایندگان و محل نگهداری فرد ربوده شده در شهرستان باغستان شناسایی و این محل تحت مراقبت‌های نامحسوس پلیسی قرار گرفت. در ساعت 3 بامداد، چند تیم عملیاتی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با انجام یک عملیات غافلگیرانه، ضمن هدف قرار دادن یکی از ربایندگان از ناحیه پا، سه رباینده دیگر را دستگیر و صمد را نیز با دست و پای زنجیر شده و چشمانی بسته از داخل یک اتاقک خارج و نجات می‌دهند.
تحقيقات در زمينه اين پرونده همچنان ادامه دارد.

خبرنگار قدس آنلاین با سرکرده این باند گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه می‌خوانید:

*طراح اين نقشه تو هستي؟
- نه. اين قرار دوستانه بود كه در انتها با زرنگي شاكي ختم به اين راه شد و حالا بايد ما در انتظار 15 سال حبس باشيم در حاليكه هيچ گناهي هم نداشته ايم. قبول داريم كه گناهان زيادي مرتكب شده ايم اما باور كنيد قصد ما از اين كار آدم ربايي نبود. ما به دنبال قمار و قماربازي به چنين چاله بزرگي افتاديم.

*بيشتر توضيح مي‌دهي؟
- بله. من از آن روز كه شروع به قماربازي كردم در كارم حرفه‌اي شدم و اين مردي هم كه به گروگان گرفته بوديم قمارباز حرفه‌اي بود كه اين اواخر به ما 40 ميليون تومان بدهكار شده بود. ما به همين دليل به او گفتيم به خانه ما بيايد تا با هم صحبت كنيم. وقتي كه آمد به او گفتيم چطور مي‌تواني براي پسرت خواننده از افغانستان بياوري و 20 ميليون تومان پرداخت كني اما نمي‌تواني بدهي 40 ميليوني ات را بدهي. او قبول نكرد و گفت كه مطمئن باشيد به زودي پولتان را پرداخت خواهم كرد و از ما خواست كه چند ماه ديگر صبر كنيم. او همكار خودم بود و آشپز است. ماهي 12 ميليون تومان حقوق داشت و با اينحال بعد از يكسال كه از قمارش گذشته بود مي‌گفت باز هم صبر كنيد. خب صبر هم مقدار دارد به ما چه كه او مي‌خواهد خرج همه چيز را بدهد. آن موقع كه قمار مي‌كرد و دم به دقيقه مي‌برد ما را هيچ به حساب نمي‌آورد اما حالا كه باخته بود و 40 ميليون تومان به ما بدهكار بود اينطور ادعايي مي‌كرد. خب شما هم جاي من باشيد بالاخره به فكر اين مي‌افتيد كه پولتان را زنده كنيد. به ما گفت من مي‌روم و چند ماه ديگر پولتان را مي‌دهم. ما هم گفتيم بايد همين ماه بدهي كه گفت ندارم و او را نگه داشتيم. او را به حمام برديم و با غل و زنجير بستيم تا اينكه نتواند فرار كند. اينطور كارمان راحت بود. همين. باور كنيد هيچ قصد ديگري از غل و زنجير كردنش نداشتيم و قبل از آن يك بار فرار كرده بود كه ما با توجه به سبقه اش تصميم به بستنش گرفتيم. آن موقع هم كه مأمورها آمدند ما فكر كرديم دزد به خانه زده و به همين دليل با آنها درگير شديم كه فكر كردند مي‌خواهيم فرار كنيم و با تفنگ به پاي من شليك كردند. وگرنه شما لحظه آزادي او از دست ما را بپرسيد. اصلا او در حضور ما نشسته بود و در حال صحبت با هم بوديم.

*خانواده اش ادعا كرده‌اند كه اصلا نمي‌دانستند شما كه هستيد؟
- دروغ مي‌گويند. آنها ما را مي‌شناختند.

*چرا پس زماني كه به آگاهي فرا خوانده شدي ادعا كردي از او هيچ خبري نداري؟
- اين ديگر به شما ربطي ندارد.

*50 ميليون تومان را چكار كرديد؟
- به خاطر همان 50 ميليون تومان گير كرديم. آن هم همسر گروگان با ما قرار گذاشته بود كه اين پول را به حساب من واريز كند. به نظر شما من اگر آدم ربا بودم شماره حساب خودم را به خانواده گروگان مي‌دادم. اين كه ما گير افتاديم به خاطر ننه من غريبم بازي هاي صمد بود. او قسم خورده بود بدهي اش را بدهد و در آخر ما را به اين شكل گير انداخت. من كه كف دستم را بو نكرده بودم بدانم ماجرا چيست. ما شماره حساب را داديم و از آن طرف برادر من كه صراف است تماس گرفت و گفت حساب به دستور پليس بسته شده است. لااقل دو روز مي‌كشيد در حالت معمولي پول را بگيريم كه با پيش آمدن اين ماجرا ديگر دست مان رو شد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.