قدس آنلاین/ مجید تربت زاده: نوشتن از موفقیت «رسول خادم» و برو بچه های آزادکار جایش توی مقدمه نیست ، می گذاریم برای ادامه مطلب. اینجا فقط یادآور می شویم که سوژه شدن «رسول خادم» در گزارش از شخص امروز، بیشتر به خاطر تصمیم درستی است که او چند سال قبل برای بازگشت به عالم کُشتی گرفت.

خسته نباشی دلاور...

افتخارات ورزشی اش به کنار، چون ممکن است دو پاراگراف پایین تر مجبور بشویم در باره اش حرف بزنیم. سوابق شبه سیاسی اش را هم بیخیال چون هرچه توی کوچه پسکوچه های ذهنمان می گردیم دنبال یک خاطره خوش از «سیاست ورزی» قهرمانان ورزشی ، کمتر چیزی پیدا می کنیم. نوشتن از موفقیت «رسول خادم» و برو بچه های آزادکار هم جایش توی مقدمه نیست ، می گذاریم برای ادامه مطلب. اینجا فقط یادآور می شویم که سوژه شدن «رسول خادم» در گزارش از شخص امروز، بیشتر به خاطر تصمیم درستی است که او چند سال قبل برای بازگشت به عالم کُشتی گرفت . یعنی کرسی شورای شهر و تشک سیاست را بوسید و برگشت به جایی که ازآن آمده بود. اجازه بدهید به افتخار این تصمیم درست پهلوان رسول ، مرشدِ صفحه ایستگاه، زنگ زورخانه را به صدا در بیاورد...رخصت پهلوان!

بچه مهد سابق کشتی ایران
جوانهای دیروز هنوز فراموش نکردند که سالها پیش از این اگر صحبت از« مهد کشتی ایران» می شد، فکر و ذهن همه پیش از مازندران و یا کرمانشاه و... به سمت خراسان می رفت. مشهدی ها و خراسانی ها با کشتی چوخه و آلیش بزرگ می شدند و همیشه می توانستید میان قهرمانان هر دوره یکی دو خراسانی قهرمان را هم پیدا کنید. «رسول خادم» سال 1350 در مهد کشتی آن زمان ایران یا در یکی از مهدهای کشتی ایران، مشهد، به دنیا آمد. پدرش –محمد خادم- از قهرمانان بنام کشتی کشور بود که مدال نقره رقابتهای جهانی ، عضویت در تیم ملی اعزامی به المپیک رُم و مربی گری تیم ملی در سوابقش دیده می شود. البته که از چنین پدری انتظار می رفت دو قهرمان جهان دیگر را به کشتی ایران تقدیم کند. اولی اش «امیر رضا» و دومی «رسول» .  دومی را می توان یکی از پر افتخارترین قهرمانان کشتی ایران و جهان به حساب آورد. رسول خادم ،مدال طلاو و برنز المپیک ، دو طلای جهانی ، یک طلا و نقره بازیهای آسیایی و 5 طلای قهرمانی آسیا را توی مجموعه مدالهایش دارد.  البته قهرمانی های پی در پی در جام جهانی کشتی  و یا مسابقات جهانی کشتی آزاد در کسوت سر مربی تیم از دیگر افتخارات رسول خادم است. البته اینکه رسول در جام جهانی تهران و پس از قهرمانی در مراسم اهدای جام و مدالها حضور نیافت و یا در مجارستان و پس از قهرمانی تیم ایران ،سرپرست تیم را به مراسم فرستاد خیلی مهم نیست و ربطی به افتخارات او ندارد لابد!

قهرمانان تحصیلکرده
قدیم ترها را شاید یادتان نباشد ولی خود ما آن زمانها دلمان لک زده بود برای اینکه روزی برسد و قهرمانان تحصیلکرده ایرانی را روی سکوهای جهانی ببینیم. نه اینکه مبتلا به مدرک گرایی شده باشیم،مقصر گزارشگران و مفسران ورزشی بودند که پس از هر ناداوری در رقابتهای جهانی توی گوش مردم می خواندند : «آخ... اگر توی فدراسیون جهانی کسی را داشتیم ...اگر... اگر... آنوقت اینطور علیه ما ناداوری نمی کردند» . البته تربیت ورزشکاران تحصیلکرده شاید قدم اول در صاحب کرسی، رأی و نفوذ شدن در فدراسیونهای جهانی بود. به هر حال رسول خادم از همان موارد استثنایی ورزش و کشتی ایران بود که مرهم لک و زخم دل ما شد. قهرمانی که علاوه بر کلکسیون مدال و جایزه ، مجموعه ای از مدارک و فعالیت های دانشگاهی را هم دارد. از کارشناسی علوم سیاسی و روابط بین الملل بگیرید تا فوق لیسانس جامعه شناسی و تحصیل در مقطع دکتری و عضویت در هیأت علمی دانشگاه آزاد. حالا یکی پیدا بشود به گزارشگران و مفسران رسانه ها بگوید چرا با وجود اینکه مدتهاست که تحصیلکرده های ما روی سکوهای جهانی می روند اما بازهم خبری از نفوذ و عضویت ایرانی ها در فدراسیون های جهانی نیست؟

سیاست... و ما اَدراکَ السیاست!
خیلی نگران شدیم! زمانی را می گویم که ورزشکاران صاحب عنوان و البته تحصیلکرده ما یکی یکی سر از جهان سیاست در آوردند. حیف آن زمان شبکه های اجتماعی اینقدر فراگیر و همگانی نبود وگرنه همان موقع دلواپسی خودمان را از ظهور سندرم «سیاست ورزی» و « خود مدیربینی» در میان قهرمانان ورزشی به شکل شایسته و بایسته ای بروز می دادیم. آنوقت دیگر نیازی نبود که در روزهای آغازین المپیک 2016 در فضای مجازی اینقدر پُست های طنز تلخ و شیرین علیه قهرمانان دیروزمان بگذاریم و با فلان ورزشکار آمریکایی شوخی کنیم که با وجود 10 طلای جهانی هنوز حتی عضو شورای شهر یا نماینده مجلس نشده است! وقتی امیر رضا خادم ، علیرضا دبیر ، رسول خادم ، هادی ساعی و... را دیدیم که یکی پس از دیگری وارد عرصه سیاست و کارهای اجرایی می شوند ، هاج و واج ماندیم که حالا کدام سیاستمدار و مدیر اجرایی قرار است برود سراغ فدراسیون های ورزشی و برای کشورمان قهرمان و مدال آور و افتخار آفرین تربیت کند؟  یعنی شما حساب کنید اگر قرار باشد با همین روال ، قهرمانان ما بروند و تجربه هایشان را خرج عالم سیاست و مدیریت کنند و بر عکس ،سیاستمداران و عشقِ مدیریت های کشور در عالَم ورزش به سیاست ورزی مشغول شوند، آخر کار چه بلایی سر ورزش ایران می آید؟

به احترام آقا رسول
رسول خادم اگرچه در سالهای 82 تا 92 عضو شورای شهر تهران شد ، نامش در میان گزینه های شهرداری تهران به چشم خورد و برخی ها او را تا حد پیشنهاد برای وزارت ورزش بالا بردند اما یکباره از حضور در شورای شهر انصراف داد و اعلام کرد می خواهد فرصت بیشتری برای فعالیت در عرصه ورزش و تدریس در دانشگاه داشته باشد.
امروز اگر به احترام «رسول» زنگ ها را به صدا در آوردیم برای این است که بگوییم: نازنین پهلوان ! دم شما گرم برای اینکه بر خلاف قهرمانان پیش از خودت سنت شکنی کردی و پس از حریفان ریز و درشت با مشکلات ادامه تحصیل سرشاخ شدی ، کُنده درس و دانشگاه را کشیدی و فتیله همه مشکلات این مسیر سخت را پیچاندی. خسته نباشی دلاور برای اینکه زود فهمیدی عرصه سیاست ، جای زور آزمایی پهلوانان نیست . برای اینکه ترجیح دادی به جای چک و چانه زدنهای سیاسی ، نفس به نفس کشتی گیران بشوی ، با آنها بدوی ، عرق کنی و آدمهایی مانند رضا یزدانی، کمیل قاسمی و حسن رحیمی و دیگران را تحویل کشتی ایران بدهی... برای اینکه تصمیم گرفتی همه سیاست ، مدیریت و تحصیلاتت را خرجِ دنیایی کنی که از آنجا پا به عرصه قهرمانی و پهلوانی گذاشتی. خسته نباشی دلاور... بی زحمت دستت را به سر بقیه « ورزشکاران سیاستمدار» مان هم بکش!      

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.