۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۲
کد خبر: 416997

سیدمحمد سادات اخوی

خدا نصیب کند مهر دوستان تو را

۱ـ بست بالا: ... نقل «ابوالحسن علی‌بن عیسی هَکّاری (مشهور به «اِربِلی» ـ درگذشته به سال ۶۲۹ قمری)» در کتاب «کشفُ‌الغُمَّه فی معرِفَه‌الائمه»: ـ (ادامة متن عهدنامة مأمون) نگرانی تعیین جانشین، خواب را از چشم‌ها و آسایش را از زندگی‌ام گرفته... چون می‌دانم که خداوند، از من بازخواست خواهد کرد و بسیار مایلم کسی را به ولی‌عهدی انتخاب کنم که در دانایی، دین‌داری، خودنگه‌داری و تقوا از همة مردم، پیش‌تر باشد... و بیش از آنان، وظیفه‌هایش را بشناسد...

... و امیرتان (که من باشم)، بسیار در دل شب‌ها از خدا خواسته که یکی از فرزندان «عباس» ـ عموی پیامبر(ص)ـ یا «علی‌بن ابی‌طالب(ع)» را به او بشناساند... (ناتمام).  / از ترجمة جلد «دوازدهم» کتاب شریف «بحارالانوار»/ ترجمة موسی خسروی/ چاپ 1377/ صفحة 139 و 140ـ با تلخیص و بازنویسی.

 

2ـ سقاخانه: سفرنامة یه عمر (118)

همیشه و در سال‌های پیش... تا به «چنین روز»ی می‌رسیدن و رفقاش، بی‌خبر، با «کیک تولد» و هدیه‌هاشون سرمی‌رسیدن، صد بار موهای لَخت‌ش رو مرتب می‌کرد و کلی خوش‌ ـ خوشانش می‌شد... اما حالا که توفان «شیمی‌درمانی»، موهاش رو به دست باد داده، دیگه رغبت نمی‌کنه دست‌هاش رو به سرش بکشه... فقط به اطراف تختش نگاه می‌کنه و می‌دونه که یکی از روزهای آینده، همون روز «موعود»ه... روزی که باید ـ بی‌خداحافظی و خبرـ چشم‌هاش رو ببنده و به راهی بره که همة بیماران بستری‌شدة پیش از خودش... حتی اون جوون تازه‌داماد (که در همون «بخش بیمارستان» شده بود رفیق صمیمی‌ش) رفته بودن... برای همین، دست تک ـ تک رفیق‌هاش رو محکم در دست می‌گیره و نوازش می‌کنه و می‌گه: «دعا کنین شب اول قبرم، شب اول آسایشم باشه رفقا!». / برگرفته از ترجمة جلد «اول» کتاب شریف «عیون اخبارالرضا(ع)»/ ترجمة علی‌اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید/ چاپ 1380/ صفحة 611 ـ «امام‌رضا(ع) از پدرانش و آنان نیز از امام‌حسین(ع) نقل کرده‌اند که حضرت امام‌حسن(ع)، در آستانة شهادت، بسیار گریست و در مقابل دیگران که مهربانی‌هایش را یادآوری می‌‌کردند، فرمود: «بر دو چیز گریانم... از بیم هول و اضطراب مرگ... و دوری از دوستانم». ـ با تلخیص و بازنویسی.

 

3ـ نقاره‌خانه: زائران و خادمان (118)

«عروس»، حتی فکرش رو هم نمی‌کرده که بعد از دو ماه برنامه‌ریزی و رزرو «سرسرای ازدواج» و هزار جور مصیبت و دردسر، درست یه روز پیش از مراسم‌شون، برادر «شوهر آینده»‌ش تماس بگیره و خبر خرابی خودروش رو بده و دست‌شون بمونه توی «حنا»ی نداشتن «خودروی عروسی»!... برای همین هم وقتی اسم شوهرش، روی صفحة تلفن همراهش نشسته، حوصلة پاسخ رو نداشته و تلفنش چندین بار زنگ زده... و چند بار اسم شوهرش رو تکرار کرده... تا بالاخره و بی‌حوصله، گوشی رو روشن کرده تا با یه «اَه» بلند و کشیده، حال درهم‌ش رو نشون بده... اما صدای شوهرش از پشت خط گفته: «جور شد!... بگو چه‌جوری؟!... همسایة دیوار به دیوارمون که خادم افتخاری حرم امام‌رضا(ع)ست، تا ماجرای ما رو از بابام شنیده، خودروی شیک خودش رو پیشنهاد کرده... بعد هم که دیده بابام قبول نکرده، گفته: من و زندگی‌م در خدمت زُوّار امام‌رضاییم».

 

4ـ بهشت «ثامن‌الائمه(ع)»: زیارت (62)

بهشت... شرق و غرب ندارد... شمال و جنوب ندارد... خورشید و ماه ندارد... اما... (به هر سو که نظر کنی)... سایه‌ای از دو ماه «فاطمه(س)»، سایبان اهالی بهشت است! / در زیارت‌نامة «امام‌رضا(ع)» گفته شده است: « (ادامه)... حسن(ع) و حسین(ع)، سروران جوانان بهشت‌اند... (ناتمام)». ـ دریافت، تلخیص و بازنویسی‌ از کتاب شریف «مَفاتیح‌الجَنان»، چاپ اول (بی‌تاریخ) از شرکت «اسوه». صفحة 826.

 

5ـ بست پایین: مثنوی‌های شِفا

شِفای کربلایی رضا پسر حاج‌ملک تبریزی / قرن 13 خورشیدی (10)

(ادامه)... گفت: ای آن که حال من دانی! / بهترین میزبان مهمانی!

مطمئنم که بی‌قرار منی / از همان «کربلا»، کنار منی

پیش از آنی (که بود یاور من) / بوده‌ای در کنار بستر من

همه‌جا آمدی به دنبالم / بی خبر نیستی از احوالم

تکیه بر چوب را رها کردم / تکیه بر رحمت شما کردم... (ناتمام)

از کتاب «کرامات رضویه»، نوشتة حاج‌شیخ علی‌اکبر مُرَوِّج / نشر جعفری / چاپ سوم: 1363/ صفحة 93 و 94.

 

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.