۱۰ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۶
کد خبر: 470137

گزارش از شخص

مادرِ کشور 72 ملت

«ایندیرا گاندی» 32 سال پیش به دست دو محافظ شخصی اش ترور شد

قدس آنلاین/ مجید تربت زاده :دست تقدیر انگار، زندگی و همه چیز او را به سیاست گره زده بود. از وقتی چشم سر و دلش رو به جهان باز شد، نامه ها و آموزه های «جواهر لعل نهرو» را پیش رویش دید و با همانها بزرگ شد و بعدها به نخست وزیری رسید.

مادرِ کشور 72 ملت

قرار گرفتن در بالاترین جایگاه سیاسی کشور بزرگ وسرزمین هفتاد و دو ملت برای مردان عرصه سیاست هم به اندازه کافی پیچیده و حتی ترسناک بود چه برسد یک زن . زنی که فرزند نخبه سیاسی – فرهنگی هند بود و نام خانوادگی اش را از بنیانگذار استقلال این کشور یعنی «مهاتما گاندی» قرض گرفته بود . شاید همین دو عامل به او جرأت و جسارت می داد که اداره سرزمین دین و آیین های مختلف را بر عهده بگیرد.

سخنران 3 ساله

سال 1917 که در «الله آباد» به دنیا آمد نامش تنها «ایندیرا» بود و تا سالها از پسوند «گاندی» خبری نبود.پدرش –جواهر لعل نهرو- حقوقدان و از رهبران جنبش استقلال هند بود و از «ایندیرا» توقع نمی رفت که جز جای پای پدر در راه دیگری قدم بگذارد. در زندگینامه اش نوشته است: «حیات اجتماعی من از سه سالگی شروع شد، یاد ندارم با سایر کودکان بازی کرده و با آنها قاطی شده باشم، بهترین سرگرمی و تفریح من ایراد نطق و خطابه آتشین برای خدمتکاران بود...».

حیات اجتماعی افراد خانواده اش نیز پُر بود از سالها مبارزه با استعمار انگلیس و دستگیری و زندانی شدن. «ایندیرا» نخستین آموزشهای سیاسی – اجتماعی را درچنیم محیطی و همراه نامه های مشهور پدرش که از زندان برای او نوشته شده بود دید و سپس در هندوستان، سوئیس و مدتی هم در کالج آکسفورد ، تحصیلات رسمی را دنبال کرد. سال 1941 به هندوستان بازگشت و یک سال بعد با «فیروز گاندی» روزنامه نگار و سیاستمدار پارسی –زرتشتی ازدواج کرد تا به خاطر نام خانوادگی همسرش به «ایندیرا گاندی» معروف شود.

من ، پدرم نیستم

وقتی هندوستان در سال 1947 به طور رسمی به استقلال دست پیدا کرد و پدرش- نهرو – نخستین نخست وزیر این کشور شد ، «ایندیرا» دیگر آن دخترک 10 ساله دوران «نامه های پدری به دخترش» نبود. او در سالهای تحصیل و پس از آن بخوبی در باره مسایل داخلی و بین المللی آموخته بود ، همرا پدر در مبارزاتش شرکت کرده بود ، عضو کمیته مرکزی حزب کنگره به شمار می رفت و می توانست مشاور خوبی برای پدرش باشد. در سال 1964 و پس از فوت «نهرو» ، ایندیرا یک سیاستمدار 37 ساله و با تجربه به شمار می رفت که سابقه رهبری حزب کنگره را هم داشت. بنابراین جانشین نخست وزیر- شستری -  او را به عنوان وزیر اطلاع رسانی به کابینه برد و دو سال بعد که به شکلی ناگهانی فوت کرد با وجود مخالفت های فراوان ، «ایندیرا» از طرف نمایندگان حزب کنگره در پارلمان برای نخست وزیری انتخاب شد. بانوی سیاستمدار در باره آن روزها نوشته است:«پدرم به من آموخته بود، چگونه با سیاستمداران و بزرگمردان روبرو بشوم ... از آن گذشته مهارت و تجربه فراوانی در ملاقات و مذاکره پیدا کرده بودم، اما تنها اشکالی که برایم پیش می‏آمد این بود که باید به سیاست بازان حالی می‏کردم، که به من به چشم دختر نهرو نگاه نکنند و برای شخص خودم حقی قائل باشند».

فراز و فرود

وقتی مدیر کشوری پهناور و پرجمعیت و چندین فرقه ای باشی دیگر کارها مانند دوران مبارزه خوب پیش نخواهد رفت . می خواست راه پدرش را دنبال کند اما این کار دشوار بود. بنابراین بانوی پولادین آن روزهای هند از آغاز با چالش های زیادی رو به رو شد. 18 ساعت کار در روز ، اجرای برنامه های تحول اقتصادی نسبتاً موفق ، ملی کردن 14 بانک بزرگ،موفقیت در عرصه سیاست خارجی و...اگرچه از نقطه های روشن نخست وزیری «مادر هند» بود اما مشکلات و ضعف بخش کشاورزی، ترکتازی مالکان عمده در بخش کشاورزی این کشور، گستردگی فقر و تنگدستی ، اختلافهای فرقه ای و برخی مشکلات عرصه سیاست خارجی کار را به جایی رساند که در سالهای پایانی دهه 70 از نخست وزیری برکنار شد و به زندان افتاد. این شکست البته با آغاز دهه 80 جای خود را به پیروزی حیرت آور بر رقیبان سیاسی داد و گاندی دو باره با پایگاه مردمی بالایی که داشت و به لطف برنامه های اصلاحات ارضی و مبارزه با فقر و...دوباره نخست وزیر شد.

گاندی ، هند و اسرائیل

شواهد و اسناد رسمی تاریخی اگرچه نشان می دهد دولت هند در دوره نخست وزیری گاندی از مخالفان رژیم صهیونیستی در مجامع بین المللی به شمار می رفت و روابط آشکار دیپلماتیک میان آنها وجود نداشت و حتی گاندی درخواست اسرائیلی ها برای رئابط را بارها رد کرده است اما برخی اسناد که خود پژوهشگران هندی – سرینات راگاوان – بتازگی منتشر کرده اند ثابت می کند پشت پرده خبرهای دیگری بوده است. این پژوهشگر از سندی رونمایی می کند که بر اساس آن سفیر وقت هند در پاریس طی نامه ای از مسؤولان کشورش می خواهد به اسرائیل در برخی مسایل کمک کنند.

گاندی بلافاصله با این پیشنهاد موافقت کرده و به سازمان اطلاعات خارجی هند دستور می دهد تا این موضوع را دنبال کند. پس از این ماجرا کمکهای تسلیحاتی رژیم صهیونیستی به مصر آغاز می شود و این موضوع مخالفت و دلخوری شاه ایران را نیز به دنبال دارد چرا که کمکهای تسلیحاتی در واقع باید به ایران ارسال می شده است. به هر حال روابط دیپلماتیک هند – اسرائیل برای نخستین بار در زمان نخست وزیری فرزند گاندی برقرار می شود و این روزها هم وضع خوبی دارد!

گاندی، هند و ایران

رابطه گاندی با ایران تنها به سفر سال 1353 او به تهران خلاصه نمی شود. پس از پیروزی انقلاب او از جمله رهبران جهان است که به امام«ره» نامه نوشته و دومین سالگرد پیروزی انقلاب را تبریک می گوید و امام «ره» نیر در نامه ای سه سطری از وی بخاطر این پیام تشکر می کنند. البته در همین سال رهبر معظم انقلاب - نماینده امام «ره» در شورای عالی دفاع - نیز به هند سفر کرده و با خانم گاندی دیدار می کنند. روزنامه های آن سال نوشته اند: «...حجت الاسلام و المسلمین سید علی خامنه ای ، عصر چهارشنبه با خانم گاندی که از علاقمندان به انقلاب اسلامی است در دفتر کار ایشان دیدار و در باره مسایل مورد علاقه دو کشور بجث و تبادل نظر کردند...».

ایران ، گاندی و هند

البته یک سال بعد هیأت ایرانی این بار به ریاست آیت الله مهدوی کنی به هند می روند و آیت الله خطاب به خانم گاندی می گوید: « سیاست خارجی ما نه شرقی و نه غربی است و به همین دلیل از کشورهای منطقه و بخصوص از شما انتظار داریم که از خود قدرت بیشتری نشان دهید و از نفوذ آن ها در منطقه جلوگیری کنید...

ما به هیچ وجه مایل نیستیم که در امور داخلی کشورها دخالت کنیم ولی از دولت شما می خواهیم برای مسلمانان هند حقوقی مساوی با سایر مذاهب قائل شوید و انتظار داریم که در این جهت کوشش بیشتری به عمل آید...».

هیات سوم ایران سال 61 و در جشن سالگرد استقلال هند به این کشور می رود . آیت الله هاشمی رفسنجانی در این باره نوشته است:«... مراسم باشکوهی برگزار شد. صندلی شماره یک از خانم گاندی و دوم برای من و سوم برای رئیس مجلس هند بود ... خانم گاندی بیست دقیقه صحبت کرد... قرار بود که برای تبریک عید استقلال به منزل رییس جمهوری برویم. بخشی از هیات را فرستادم و خودم نرفتم. علت نرفتن را هم به آنها گفتم که چون خانم گاندی امروز در مراسم جشن از هیأت ایرانی تشکر نکرد...».

سیک های افراطی

«سیک» ها و جنبش جدای طلبانه شان از چالش های بزرگ پیش روی سیاستمداران هندی بود. این چالش در سال 1984 بالاگرفت. گروهی از طرفداران جنبش سیک ها پس از درگیری با ارتش به معبد آمریستار پناهنده شدند و حمله ارتش به دستور گاندی سبب شد بیش از 700 سیک و همچنین نزدیک 100 سرباز ارتش کشته شوند. همین بهانه بسرعت تبدیل به کینه این فرقه از ایندیرا گاندی شد. کسی نمی داند در چنین شرایطی کدام مقام امنیتی تصمیم گرفت به دو «سیک» افراطی اعتماد و آنها را برای محافظت شخصی «گاندی» انتخب کند. آنها در اکتبر سال 1984 با شلیک گلوله به زندگی «مادر هند» پایان دادند تا انتقام معبد «آمریستار» را گرفته باشند.  

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.