ماجرا از آن روز سرد شروع شد، روزی که تازه پاییز داشت جلوه نمایی میکرد، باد خنکی میوزید و برگهای خشک شده درختان را در تمام طول خیابان پخش میکرد. مرد با چهرهای مستأصل نزدیک شد و خیلی مؤدبانه اجازه خواست تا چند دقیقهای حرف بزند.
مرد متشخص که کنار خودروی گرانقیمتش ایستاده بود تا سرکارش برود به او اجازه داد و داستان شروع شد.
مادرم تمام زندگیاش را فروخت و راهی مشهد شد تا به درمان فرزندم بپردازد، همسرم 4 سال قبل زمانی که دیگر پول برای درمان فرزندم نداشتم که خرج او بکنم در نهایت سنگدلی از من طلاق گرفت، اما هنوز چند ماه از طلاقش نگذشته بود که به عقد صاحبکارم درآمد، ضربه خیلی بزرگی خوردم، حتی بیشتر از هزینههای کمرشکن بیماری فرزندم، چون فهمیدم که او از قبل با صاحبکارم ارتباط داشته است، دیگر کار کردن درآنجا برایم ممکن نبود پس سراغ کارگری رفتم.
4 سال گذشت تا اینکه پزشکان گفتند دیگر راهی نیست و باید فرزندت را برای عمل به شهر ببری ولی خرج عمل خیلی زیاد بود.
مادرم خانه و زندگیاش را فروخت تا هزینه عمل را جور کند و به شهر آمدیم، اما این پایان بدبختی ما نبود بلکه شروع بدبختی تازهای بود.
مادرم خودش مرض قند داشت، در شهر و زمانی که منتظر بودیم تا وقت عمل فرزندم برسد او تصادف کرد و به خاطر مرض قند زخمهایش عفونت کرد و مجبور شدم تا او را در بیمارستان بستری کنم.
حالا هزینههای بیماری مادرم هم اضافه شده، بخشی از پول عمل فرزندم صرف مادرم شد و طی یک ماه بستری هر دو تقریباً تمام پول خرج شد و حالا من ماندم و مادر و فرزندی در بیمارستان بدون پول.
مرد سپس برگههای بستری و چند برگه دیگر را پیش روی مرد متمول قرار داد، او برگهها را بررسی کرد و دید که درست است و سربرگ و مهر بیمارستان دارد.
حالا دیگر نمی شد از کنار ماجرا براحتی گذشت، کارتش را به وی داد تا ساعتی دیگر به محل کارش برود و کمکی که میتواند انجام دهد. مرد متمول حسابی گرفتار شده بود، عذاب وجدان رهایش نمیکرد. با چند دوستش تماس گرفته و از آنها هم کمک خواست و در نهایت وقتی مرد بینوا به دفتر کارش رسید چکی میلیونی پیش روی او گذاشت تا بتواند مرهمی بر دردهای او باشد. مرد متمول سپس از جوان بینوا خواست تا نشانی بیمارستان را بدهد تا برای سرکشی یا کمکهای بیشتر به آنها سری بزند.
روز بعد مرد متمول اتفاقاً گذرش به نزدیکی بیمارستان افتاد و وقتی به بخش مراجعه کرد و دید خبری از مادر یا کودکی با آن مشخصات نیست جست وجویش را بیشتر کرد ولی آن وقت بود که فهمید تمام ماجرا داستانی ساختگی بیش نبوده، پس راهی آگاهی شد تا به کلاهبرداری این مرد پایان دهد و از او شکایت کند تا اعتماد و احساسات مرد به این راحتی به حراج نرود.
این شکایت آغاز بررسی کارآگاهان زبده آگاهی برای شناسایی و سپس دستگیری این مرد شیاد بود. آنها ابتدا چهره فرضی شاکی را ترسیم کرده و در اختیار تمام واحدهای گشتی قرار دادند تا اینکه پس از چند روز گشت و کنترل نامحسوس درنهایت یکی از تیمهای گشت نامحسوس پلیس متوجه مردی شد که با تصویر و مشخصات قید شده در هشدار پلیس همخوانی داشت، او داشت گوش شهروند دیگری را میبرید که سردی دستبند را بر دستانش احساس کرد. اما زمانی که این متهم سعی داشت تا همه چیز را انکار کند، چند شاکی دیگر وی نیز او را شناسایی کردند تا راهی برای انکار نداشته و به داستان ساختگیاش پایان دهد.
در همین راستا سرهنگ حمید رزمخواه به خبرنگار خط قرمز گفت: مردی شیاد که با سوءاستفاده از احساسات 7 شهروند از آنان به بهانه بیماری مادر و فرزند مبلغ 206 میلیون ریال کلاهبرداری کرده بود، دستگیر شد.
رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی افزود: در پی شکایت شهروندی مشهدی مبنی بر کلاهبرداری از وی توسط فردی شیاد با ترفند کمک خیرخواهانه برای درمان بیماری مادر و فرزندش موضوع در دستور کار تیمی از پلیس آگاهی قرار گرفت. وی افزود: در بررسی اظهارات شاکی پرونده مشخص شد مردی 36 ساله در پیاده رو یکی از خیابانهای شهر مشهد پس از طی مسافتی به صورت پیاده باچرب زبانی اعتماد وی را به خود جلب و پس از ارایه و اخذ شماره تلفنهای همراه، با سوءاستفاده از احساسات آنان مبالغی را تحت عنوان اینکه مادر و یا فرزندش بیمار بوده و در بیمارستان بستری و نیاز مبرم به پول دارد، از آنان کلاهبرداری کرده است. سرهنگ رزمخواه تصریح کرد: در هنگام رسیدگی به این پرونده سه شهروند دیگر نیز گزارش مشابهی درخصوص این کلاهبرداری ارایه کردند که کارآگاهان اداره جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی با راهنمایی شاکی چهره فرضی متهم را ترسیم و در اختیارواحدهای گشتی قرار دادند. وی ادامه داد: پس از چند روز گشت زنی در محدوده میدان بیت المقدس تا میدان بسیج سرانجام روز گذشته یکی از تیمهای نامحسوس پلیس آگاهی متهم را در حال اغفال طعمهای دیگر شناسایی و در اقدامی ضربتی دستگیر کردند. رزمخواه عنوان کرد: متهم 36 ساله به نام مرتضی در بازجوییهای اولیه منکر هرگونه جرمی بود که در ادامه تحقیقات در مواجهه حضوری با مالباختگان به کلاهبرداری از 7 شهروند به مبلغ 206 میلیون ریال اعتراف کرد. رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی خاطرنشان کرد: متهم به دادسرای شعبه 405 ناحیه دو مشهد معرفی که بنا به احکام صادره قضایی متهم برای تحقیقات تکمیلی در بازداشت پلیس آگاهی بوده و شهروندان میتوانند در صورت داشتن هرگونه شکایت مشابه در این خصوص به اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی واقع در بولوار پیروزی مراجعه و شکایات خود را مطرح کنند.
نظر شما