۱۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۵
کد خبر: 499106

قدس آنلاین - گاهی برای اظهار نظر در خصوص یک معضل اجتماعی الزاماً نباید جامعه شناس بود همانطور که بحث درباره بعضی از موضوعات سیاسی و یا اقتصادی الزاماً به جامعیت دانش سیاسی و یا اقتصادی نیازی ندارد.این گفته به معنای مردود انگاشتن و یا بی اعتبار دانستن آموخته های دانشگاهی نیست گرچه ممکن است برخی مواقع نگاه یک شهروند عادی به یک معضل اجتماعی از طرح آن در قالب یک تئوری و فرضیه اجتماعی احتمالاً به دلیل همراهی فرد با آن موضوع و معضل کامل تر و متقن تر باشد.

این مقدمه تنها برای توجیه چند خطی است که قرار است اینجا بخوانید و احتمالاً از منظر عده ای پا در کفش دانش جامعه شناسی تلقی گردد .گرچه ما روزنامه نگاران معتقدیم همواره یک پای روزنامه نگاری گیر کفش های متفاوت علوم و قرض گرفتن از تنور بزرگان علمی است و دانش آن هاست که بر اعتبار نوشته های مطبوعاتی می افزاید.

 شاید عبارت معتاد به کار یا به قول غربی ها Workaholic را شنیده باشید. سابقه آشنایی با این مفهوم برای بسیاری از ما به روزهای تحصیل در مدرسه بر می گردد. واژه ای شبیه (..... خوانی ) که عمدتاً برای توصیف طیفی محدود از همکلاسی های مان بکار می رفت که انگار ناف شان را با خواندن حساب و هندسه بریده بودند و نهایت آمال و آرزوی شان گرفتن همان نمره بیست بود.

البته بعدها با بسیط شدن این بساط و گرفتار شدن خیلی ها در چنبره غول کنکور این واژه در روح و جان عده بیشتری از ما نهادینه شد و خلاصه ناخودآگاه آموختیم برای عقب نماندن از چنین قافله ای باید هر چه بیشتر خواند و محفوظات بیشتری را در ظرف ذهنی مان تلنبار کنیم.

برای عده ای تکرار این عادت پس از تحصیل در فرصت های شغلی نمود یافت.به این معنا که برخی این بار ترجیح دادند به بهانه عقب نماندن از قافله موقعیت های حرفه ای و بهبود وضعیت اقتصادی از هر موقعیتی برای کار بیشتر استفاده کنند.

آن ها تنها با موفقیت شغلی است که خوشحال می‌شوند و بر عکس ناراحتی ناشی از مشکلات روزمره شغلی، به شدت بر رفتارشان تاثیر گذار است. این عده ساعاتی طولانی در محل کار می مانند و روزهای تعطیل هم ترجیح می دهند کار کنند.بگونه ای که عطش کار بیشتر فرصتی را برای دیدن الزامات دیگر زندگی و بویژه ضرورتی به نام تفریح در خانواده باقی نمی گذارد.

معتاد به کار یا به مرخصی نمی رود یا کار را با خود به مرخصی می برد.تنها فعالیتی که دوست دارد درباره آن صحبت کند کار است.کار بیش از هر چیز دیگر او را خوشحال می کند.

او در محیط کار پرانرژی و در منزل بی حال و افسرده است.جالب آنکه بعضی از افراد «معتاد به کار» تمایل دارند هنگام مطالعه و غذا خوردن نیز کار کنند.

خلاصه آنکه متاسفانه گاه تکرار این عادت و غفلت از نیازهای اولیه خانواده فرجامی چون سست شدن تدریجی این کانون در پی ندارد.آنچه پیداست آن است که برخی از عوامل همچون نیازهای اقتصادی و یا میل به ارتقای وقعیت های شغلی و یا اقتصادی بیش از همه به شیوع چنین رفتاری در جامعه دامن می زند.غافل از آنکه فرصت با خانواده بودن هم مثل بسیاری از فرصت های دیگر روزی به پایان می رسد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.