سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با دانشجویان در روز چهارشنبة گذشته همچنان از مهم‌ترین بحث‌های جاری در فضای فرهنگی کشور است. رهبر انقلاب در این دیدار با انتقاد شدید از عملکرد اشتباه مسئولان فرهنگی و عدم تشخیص مسائل اساسی و اصلی از مسائل فرعی و جنبی، فعالان فرهنگی کشور را به فعالیتِ بدون نیاز با هماهنگی مسئولان در این حوزه توصیه کردند. این توصیه اهمیت مسئله تشخیص مسائل فرعی و اصلی بویژه در عرصه فرهنگی را به همگان ثابت می‌کند.

آرش شفاعی : اصولاً مسئولان فرهنگی کشور دقیقاً برای همین کار در کشور حضور دارند و حقوق می‌گیرند. آن‌ها باید تلاش‌های هنرمندان و فرهنگ‌مداران را در سراسرکشور به سمت و سویی هدایت کنند و برای آن برنامه‌ریزی نمایند که در اهداف انقلاب و اسناد بالادستی مدیریتی آمده است. هنرمندان، فرهنگ‌مداران و فعالان دانشگاهی و رسانه‌ای بدون نیاز به راهنمایی و ارائه دستورالعمل از مسئولان فرهنگی، به فعالیت و تولید محتوا در عرصه‌های مختلف فرهنگی و هنری مشغولند و در تمام این سال‌ها نیز بدون اعتنا به کمبودها و بی لیاقتی‌ها، به کار خود مشغول بوده‌اند.

در این میان قرار بود که مسئولان فرهنگی فرماندهیِ عرصه جهاد فرهنگی را بر عهده بگیرند و با خط‌دهی، رصد موقعیت، تعیین راهبردها و اختصاص امکانات و بودجه‌ها کاری کنند که هنرمندان و فعالان فرهنگی با آسودگی خاطر و دستی باز در این عرصه به فعالیت بپردازند اما وضعیت به جایی رسیده است که رهبر انقلاب آن را با تعبیر تند ولنگاری فرهنگی توصیف کردند. یعنی عملاً مسئولان فرهنگی (در بخش‌های مختلف دولتی و غیردولتی) در این عرصه به ابتدایی‌ترین وظایف خود عمل نکرده‌ و خود را به مسائل و اتفاقاتی سرگرم کرده‌اند که بیشتر به درد تبلیغات رسانه‌ای می‌خورد.

یکی از نمونه‌های این سرگرم‌شدن به حاشیه به جای متن، نامه‌نگاری‌های اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون وی درباره فیلم‌های توقیفی به یکدیگر و رسانه‌ای‌شدن این نامه‌نگاری‌هاست. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حالی که مشکلات عمده و پایه‌ای فرهنگ و هنر ایران همچنان سر جای خود باقی است و بدون توجه به این مسئله روشن که هر یک از فیلم‌های توقیف‌شده مشکلاتی داشته‌اند که نتوانسته‌اند روی پرده بروند، برای معاون خود تاریخ تعیین کرده است که این فیلم‌ها تعیین تکلیف شوند. آیا بهتر نبود وزیر ارشاد با مشاوران خود و فیلمسازان نشست برگزار می‌کرد و اصولاً به پاسخ این پرسش می‌پرداخت که چرا در جمهوری اسلامی ایران باید فیلمی ساخته شود که امکان پخش آن وجود نداشته باشد؟ آیا قوانین امروز سینمای ایران ضعف‌هایی ندارد که برخی فیلمسازان می‌توانند با ارائه یک فیلمنامه مقدماتی و دریافت پروانه ساخت، وارد مرحله ساخت شوند و اصولاً فیلمی بسازند که با فیلمنامه کاملاً مغایر است؟ و عجیب‌تر اینکه فیلمساز که فیلمی می‌سازد و امکان نمایش نمی‌یابد، سال بعد باز فیلمی دیگر می‌سازد و امکانات کشور را سرگرم جار و جنجال‌های شخصی خود می‌کند.

صدور پروانه نمایش خانگی برای فیلم «50 کیلو آلبالو» اوج ولنگاری فرهنگی در وزارت ارشاد را نشان داد. این فیلم با مجوزهای رسمی ساخت و نمایش وزارت ارشاد ساخته شد و با حمایت‌های ارشاد، بلافاصله و در بهترین زمان اکران گرفت و روی پرده رفت. بعد از چندین هفته روی‌اکران‌بودن فیلم و اعتراض‌های شدید محافل فرهنگی و متدینان، وزارت ارشاد فهمید چه اشتباهی را مرتکب شده است و وزیر ارشاد وقت در دیدار با مراجع عظام تقلید از نمایش این فیلم سخیف عذرخواهی کرد و «50 کیلو آلبالو» از اکران خارج شد و اجازه نمایش آن در شبکه سینمای خانگی داده نشد. ولی امروز وزارت ارشاد دوباره به فیلمی که بالاترین مقام آن از اکرانش ابراز پشیمانی کرده است، اجازه اکران می‌دهد! نشانه‌ای از این روشن‌تر برای اثبات ولنگاری و بی‌برنامگی در ساختار رسمی فرهنگی کشور لازم دارید؟ 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.