آنچه اهمیت ویژه‌تری دارد، اینکه چرخش به سمت شرق صرفاً یک تاکتیک نیست! این چرخش باید در سطح راهبردی برای سیاست‌گذاران علمی و سیاسی کشور معنا پیدا کند و این مستلزم تغییر نگاه آن هاست.

گروه سیاسی قدس‌آنلاین/ علی نیک‌پندار:  «ارتباط علمی با کشورهایی که در مسیرِ رشدِ جهشی قرار دارند، [یعنی] کشورهای آسیا. عمدتاً نگاه باید طرف شرق باشد؛ نگاه طرف غرب و اروپا و مانند این‌ها برای ما جز معطّل کردن، جز دردسر، جز منّت کشیدن و کوچک شدن هیچ اثری ندارد؛ باید نگاهمان طرف شرق باشد؛ کشورهایی هستند که می‌توانند به ما کمک کنند، می‌توانیم با چهره‌ برابر با آن‌ها مواجه بشویم، ما به آن‌ها کمک کنیم، آن‌ها هم به ما کمک کنند، تبادل علمی با آن‌ها داشته باشیم.»

جملات بالا بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع نخبگان و استعدادهای برتر علمی است. ایشان در این جلسه صراحتاً از نخبگان علمی و دانشگاهی خواستند روابط علمی، دانشگاهی و تحقیقاتی را با کشورهای شرقی و مشخصاً کشورهای آسیایی تقویت کنند.ایشان در ادامه دلیل این نگاه را هم در دو بعد توضیح می‌دهند:

بعد اول مربوط به ویژگی کشورهای شرقی است. این کشورها، از نظر پیشرفتگی یا همان توسعه یافتگی (اگرچه توسعه همان پیشرفت نیست) وضعیتی شبیه کشور خودمان دارند و در حال حاضر در مسیر رشد جهشی (با شتاب) قرار دارند.

ویژگی مهم دیگر کشورهای شرقی در عرصه علمی برابر بودن آن‌ها با ماست. کشورهایی مثل اندونزی، پاکستان، ترکیه، سنگاپور، هند و دیگر کشورهای شرقی در رقابت علمی با جمهوری اسلامی هستند و به همین دلیل بسیاری از مسائلی که برای ما اهمیت دارد، در نگاه آن‌ها هم مهم است. این برابر بودن موجب شده است تا آن‌ها به ما روی گشاده‌تری نسبت به کشورهای غربی نشان دهند.

ویژگی دیگر اینکه بخش مهمی از این کشورها مسلمان هستند و همین خود بهانه‌ای مفید برای توجه بیشتر به این سو است. تعاریفی مانند علم نافع، استفاده‌های مشروع و غیرمشروع از علوم و دیگر گزاره‌های اینچنینی در کشورهای مسلمان آسیایی و حتی کشورهای غیر مسلمان سهل‌الحصول‌تر است تا در کشورهایی که نگاهشان به علم از منظر آموزه‌های ماکیاول و امثال او چارچوب‌بندی شده است.
ویژگی مهم دیگر این کشورها این است که بیشتر آن‌ها در عصر جدید تجربه مستعمره بودن و فعالیت‌های ضد غربی را از سر گذرانده‌اند. 

 تجربه تلخ شرق ‌از غرب استعمارگر

رهبر معظم انقلاب در 24 فروردین 1373 در جمع فرماندهان و پرسنل ارتش این گزاره را چنین توضیح می‌دهند: «[از 200 سال پیش] اروپا محیط کوچکی بود که در آن عطش قدرت زیادی وجود داشت. عمده ثروت‌های دنیا هم، نه در اروپا که در آسیا و آفریقا نهفته بود. تشنگان ثروت و قدرت برای به دست آوردن چنان ثروت‌هایی مجبور بودند راه‌های دور و دراز را بپیمایند و با قبضه کردن مناطق ثروت‌خیز دنیا، آن ثروت‌ها را در جسم نظام‌های سیاسی‌ای که آن روز در اروپا، تازه طعم پیشرفت علمی و صنعتی را چشیده و مزمزه می‌کردند، تزریق کنند. بدین‌ترتیب بود که به جان ثروت‌های آسیا و آفریقا افتادند. هندوستان طعمه استعمار شد. چین طعمه استعمار شد. ژاپن و تمام مناطق شرق آسیا هم طعمه استعمار شدند و استرالیا یکباره بلعیده شد!»

اینچنین اتفاقی که در همین یکی دو قرن اخیر اتفاق افتاده است، هنوز در اذهان سران و نخبگان این کشورها زنده است. بزرگانی مثل مهاتیر محمد هنوز از سقوط یکشبه کشورشان به واسطه نفوذ سرمایه‌داران صهیونیستی و غرب عصبانی هستند. این تجربه باعث شده تا در ضمیر ناخودآگاه آن‌ها مستضعف بودن نهادینه شود و براحتی به جبهه‌های ضد امپریالیستی بپیوندند.

 غرب، تحقیر کننده ملت‌های غیرغربی

اما بعد دومی که موجب شده رهبر معظم انقلاب نگاه به شرق را توصیه کنند، در ویژگی‌های کشورهای غربی نهفته است. از نگاه ایشان «غرب و اروپا و مانند این‌ها برای ما جز معطّل کردن، جز دردسر، جز منّت کشیدن و کوچک شدن هیچ اثری ندارد.» این با روحیه دست‌ودل‌باز کشورهای شرقی متفاوت است. غربی‌ها اگرچه علم را پس از زانو زدن در محضر دانشمندان غیر غربی و عموماً اسلامی کسب کردند، اما پس از آن چنان دچار خست شدند که بجز با منت و تحقیر آن را به کشورهای دیگر نمی‌بخشند. محافل علمی برجسته حتی در غرب هم، کشورها را درجه‌بندی کردند و فراگیری یا استفاده از علم تنها در بین کشورهای درجه اول رواج پیدا کرده است. سطح بالای برخورداری از علوم جدید به نگاه بالا به پایین و تحقیرآمیز غربی‌ها نسبت به سایر ملت‌ها منجر شده و این با نگاه شرقی در حوزه علوم متفاوت است. در نگاه شرقی و بویژه اسلامی، دانشمند بازنشر علم را زکات علم می‌داند و اگر در این کار خست به خرج دهد، دینی بر گردنش است.

 چرخش به شرق راهبرد است نه تاکتیک

مجموعه این عوامل ضرورت چرخش به شرق حتی در امور علمی را اثبات می‌کند، اما آنچه اهمیت ویژه‌تری دارد، اینکه این چرخش صرفاً یک تاکتیک نیست! چرخش به شرق باید در سطح راهبردی برای سیاست‌گذاران علمی و سیاسی کشور معنا پیدا کند و این مستلزم تغییر نگاه آن هاست. سیاست‌گذاران علمی باید بدانند که دیرزمانی است کشورمان به مزرعه نخبه‌پروری برای غرب تبدیل شده است و اکنون زمان آن است که خودمان از ظرفیت نخبگان استفاده کنیم. این اتفاق نمی‌افتد مگر آنکه تفکرات حاکم بر محافل علمی کشور تغییر کند و مقدمه این تغییر رفتار تقبیح و تصفیه تفکرات غرب‌زده از بدنه سیاست‌گذاری علمی کشور است. وقتی سیاست‌های حاکم بر فضاهای علمی با محوریت تقبیح غرب و تکریم شرق تنظیم شد، نوبت به اجرای عملیات‌های مابه ازا می‌رسد. تنها در این صورت است که می‌توان به آینده علمی کشورمان امیدوار بود.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.