اگر سیلاب‌های اخیر را بزرگ‌ترین فاجعه سال‌های جاری می‌دانید و فکر می‌کنید در 100 سال اخیر حتی جنگ تحمیلی به این میزان خسارت و مشکلات برای مملکت به بار نیاورده است، باید بگویم اشتباه می‌کنید. فجایعی هستند که در سکوت ستون‌های بنای دیرپای این سرزمین را از درون می‌جوند و پوک می‌کنند و هیچ کس هم اهمیتی به آن‌ها نمی‌دهد.

محمدحسین جعفریان/

اگر سیلاب‌های اخیر را بزرگ‌ترین فاجعه سال‌های جاری می‌دانید و فکر می‌کنید در 100 سال اخیر حتی جنگ تحمیلی به این میزان خسارت و مشکلات برای مملکت به بار نیاورده است، باید بگویم اشتباه می‌کنید. فجایعی هستند که در سکوت ستون‌های بنای دیرپای این سرزمین را از درون می‌جوند و پوک می‌کنند و هیچ کس هم اهمیتی به آن‌ها نمی‌دهد. روزی سیلابی شدیدتر از آنچه دیدید خواهد آمد و آن روز همه پی خواهند برد که در این مدت فوجی از مدیران اتو کشیده در رده‌های مختلف، چه بر سر بخش‌های حساس و حیاتی این نظام و سرزمین آورده‌اند. بله! سیلابی در راه است که اگر به فکر سیل بندهای آن از هم اکنون نباشیم، امواجش همه ما را با خود خواهد برد.

امروز از هر اقتصاددانی که نقاط ضعف اقتصاد ایران را بپرسید، آن‌ها فهرست بلند بالایی از نقدینگی و تورم تا آشفتگی بازار پولی و بازار ارز و عدم برنامه‌ریزی برای تحریم‌ها و غیره را ردیف خواهند کرد. اما در این میان همه آن‌ها یک تکمله و یک ترجیع‌بند را تکرار می‌کنند. آن‌ها خبر از یک بهمن در حال وقوع می‌دهند و آن صندوق‌های در آستانه فروپاشی بازنشستگی است.

دیگر کس نمی‌تواند این حقیقت تلخ را پنهان کند که بخش عمده بودجه کشور که باید صرف عمران، دفاع و توسعه این سرزمین شود، هر سال بیشتر از سال گذشته صرف پرداخت حقوق بازنشستگان می‌شود. (مسئله‌ای هولناک که مرتب در حال کلانتر شدن است. اما کسی از خود نمی‌پرسد این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد یافت؟ دیر نیست اخوی که تمام درآمد و بودجه کشور هم برای پوشش هزینه‌های این صندوق ها، ناکافی خواهد بود! حتماً از خودتان می‌پرسید؛ مگر این صندوق‌ها منابع مالی ندارند. مگر بنا نبوده از محل حق بیمه‌های هنگفتی که در دهه‌های گذشته از بیمه‌شدگان گرفته می‌شده، فعالیت‌هایی اقتصادی ایجاد شود که بتواند در چنین مواقعی هزینه این صندوق‌ها را تأمین کند؟

پاسخ مثبت است. اما با تأسف در این مدت هر چه شرکت ورشکسته و کارخانه‌های ناکارآمد بوده، در ازای بدهی مراکز مختلف به این صندوق‌ها، تحویل آن‌ها شده و در عوض دارایی نقد آن‌ها به تاراج رفته و برداشت شده است. نتیجه آنکه اکنون عموم این صندوق‌ها و در کل سازمان مربوط با انبوهی از دارایی‌هایی مواجه است که حتی نگهداری آن‌ها اغلب زیان مطلق است، چه رسد به کسب درآمد از آن‌ها برای تأمین حقوق و نیازهای بازنشستگان! و اما پرسش: پس اکنون این حقوق و مزایا به بازنشستگان عزیز چطور پرداخت می‌شود؟ از کجا؟ پاسخ ساده است. از افراد شاغل حق بیمه می‌گیرند و تقدیم بازنشستگان می‌کنند. فاجعه اکنون دارد رخ می‌نماید که تعداد بیمه‌دهندگان از گیرندگان و بازنشستگان هر روز در حال بیشتر شدن است. امکان سرمایه‌گذاری نیست؛ چون تمام بیمه دریافتی با انبوهی از کمک دولتی از محل بودجه صرف صاف شدن حساب بازنشستگان می‌شود. از طرف دیگر هم بیمه دریافتی کافی نیست. متوجه هستید ما به سمت چه پرتگاهی می‌رویم؟ نمی‌خواهم در این موقعیت به انتصابات عجیب و غریب در این سازمان‌های مربوط بپردازم. اما به عنوان یک روزنامه‌نگار که قصد غر زدن ندارد و تنها هدفش هشدار است، برآنم تا به جناب رئیس جمهور بگویم؛ دولت شما با تمام زحماتش دارد ارثی خطرناک را برای نسل بعد ارمغان می‌دهد؛ بسیار خطرناک! کاری کنید تا دست کم از شدت این سیلاب کاسته شده و لایروبی‌ها از هم اکنون آغاز و سیل بندها ساخته شوند؛ به خاطر خدا!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.