بحث آینده‌پژوهی از مباحث مهمی است که با توجه به سرعت تغییرات در جهان و ضرورت نگاه به آینده و تحلیل و برنامه‌ریزی در بسیاری از کشورهای جهان، امروزه توانسته نجات‌بخش باشد.

حوزه و دانشگاه باید به صورت علمی از مبانی انقلاب دفاع کنند

 سیدجواد نقوی/

بحث آینده‌پژوهی از مباحث مهمی است که با توجه به سرعت تغییرات در جهان و ضرورت نگاه به آینده و تحلیل و برنامه‌ریزی در بسیاری از کشورهای جهان، امروزه توانسته نجات‌بخش باشد. بر این اساس، یکی از مباحث مهم برای  انقلاب اسلامی هم بحث آینده آن است که مبتنی بر آن می‌توان به این پرسش پاسخ داد که «چگونه می‌توان با برنامه‌ریزی، مسیر بهتری برای انقلاب اسلامی ترسیم کرد؟» به همین دلیل با حجت‌الاسلام دکتر ابوذر مظاهری، از استادان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت‌وگویی صورت دادیم که رویکرد کتاب آخرش آینده‌پژوهی انقلاب اسلامی و بحث درباره تمدن نوین اسلامی است.

* انقلاب اسلامی در بستری به وقوع پیوست که هیچ‌کس انتظارش را نداشت؛ آیا با همین نگاه می‌توان به گروهی که احتمال به وقوع پیوستن تمدن اسلامی را زیر سؤال می‌برند پاسخ داد؟

اگر ما بتوانیم دلایل و خاص بودن به وقوع پیوستن انقلاب اسلامی را به صورت علمی تبیین کنیم، قطعاً می‌تواند در تبیین تمدن نوین اسلامی به ما کمک کند. انقلاب را نباید فقط در حد یک شگفتی نشان دهیم؛ چرا که سؤال می‌شود پس احتمالاً دیگر تکرار نخواهد شد، چون شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی هم با توجه به سیطره تمدن غرب، نیازمند معجزه یا کار خاص و ویژه‌ای است. ما باید بر اساس شاخص‌ها و مؤلفه‌های علمی روی انقلاب اسلامی کار کنیم و براساس بررسی تاریخی دین، آن را تبیین کنیم؛ وقتی این‌گونه پیش برویم تبیین تمدن اسلامی هم دور از دسترس نخواهد بود.

* اگر بخواهیم انقلاب اسلامی را به صورت علمی تبیین کنیم از چه طریقی باید پیش برویم؟

ابتدا باید گفت می‌خواهیم به چه زبانی این تبیین را انجام دهیم. ما باید نسبت خودمان با مخاطب اندیشه‌ای را پیدا و به همان صورت عرضه کنیم. وقتی قرار است تمدن نوین اسلامی را برای جهان عرضه کنیم، باید با زبان خودش باشد و ابزارهایی که مورد تفاهم بین ما و جهان است؛ از کتاب تا مقاله، کنگره و نشست و... مهم‌تر از همه این است که زبان متناسب و کانال تفاهم بدست بیاید که آن هم معیار علمی است.

* شما در کتاب خودتان به بحث آینده‌پژوهی انقلاب اسلامی اشاره کردید؛ ما چه نیازی به آینده‌پژوهی داریم و این آینده‌پژوهی چه کمکی به دستیابی به تمدن نوین اسلامی می‌کند؟

بحث آینده‌پژوهی یک ضرورت است؛ حتی در مباحث عرفی هم گفته می‌شود انسان باید دوراندیش باشد و بتواند نتایج یک واقعه را پیش‌بینی کند و ما باید از نظر علمی ابعاد و نتایج یک موضوع را بررسی کنیم. درست است که انقلاب اسلامی یک پدیده خارق‌العاده است و با بسیاری از مشهورات افکار عمومی جهان سازگار و هماهنگ نیست اما ما نیازمندیم درباره آینده آن مطالعه کنیم؛ اینکه این پدیده در جهان امروز چقدر می‌تواند ادامه پیدا کند؛ مثلاً همین تمدن اسلامی یک افق است که نیازمند آینده‌پژوهی است تا ظرفیت‌ها و چالش‌هایش، ارزیابی و تهدیدها و فرصت‌های آن شناسایی شود.

* شما در کتاب خود هنگام بحث درباره آینده انقلاب اسلامی، به سه محور اشاره می‌کنید؛ تداوم و توسعه، مهار و کنترل و استحاله؛ سؤالی که پیش می‌آید این است، استحاله از طرف مردم صورت می‌گیرد یا حاکمیت یا هر دو با هم تأثیرگذار هستند؟

اصولاً در علم آینده‌پژوهی به سه نوع آینده توجه می‌شود؛ آینده ممکن، آینده محتمل و آینده مطلوب. قاعدتاً مبحث از آینده ممکن آغاز می‌شود، ولی ما در بحث آینده انقلاب اسلامی با چند نگاه روبه‌رو هستیم؛ دسته‌ای معتقدند انقلاب اسلامی دست از ایدئولوژی خود برمی‌دارد و دچار به اصطلاح «ترمیدور» می‌شود که در آثار غربی‌ها موجود است. مدل دوم هم که غربی‌ها به آن پرداختند، این است که اگر انقلاب اسلامی هم دست از آرمان‌های خود برندارد، غرب و نظام سلطه با تحریم و مدل‌های مختلف فشار، انقلاب را از رسیدن به اهدافش باز می‌دارد. در مدل نخست که بازگشت در آن اتفاق می‌افتد، فرهنگ انقلابی توسط مردم و مسئولان استحاله و اهداف و آرمان‌های انقلاب کمرنگ می‌شود؛ موضوعاتی مثل سبک زندگی و فساد، فرهنگ ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

* اینجا ظاهراً بحث فرهنگ بسیار اهمیت دارد؟

بیشتر استحاله فرهنگی است.

* می‌شود گفت شناخت مردم بسیار تأثیرگذار است؟

به‌طورقطع بصیرت، شناخت، مقاومت و خودآگاهی مردم نسبت به حرکتی که آغاز کردند و ادامه می‌دهند، مهم‌ترین عامل جلوگیری از استحاله شدن است.

* آیا ما نیازمند مدل‌سازی و تولید نظریه فرهنگی براساس تراث و متفکران خودمان هستیم  یا با برطرف کردن بخشی از مصداق‌های فرهنگی هم می‌توانیم اثرگذار باشیم؟

ببینید؛ اگر ما بخواهیم استحاله صورت نگیرد یا دچار عادی شدن و مهار و کنترل نشویم، راه‌های مختلفی وجود دارد و با ابعاد مختلف روبه‌رو هستیم. یک بعدش این است که نخبگان و اندیشمندان ما باید با این مسائل همراه شوند؛ یعنی تا حوزوی‌ها و دانشگاهیان ما با انقلاب همراهی نکنند و همزبان و همفکر نشوند، نمی‌توانند بنیادهای فکری انقلاب را تقویت و پشتیبانی کنند و طبیعی است که انقلاب دچار تنزل می‌شود. انقلاب باید بتواند اندیشه‌های خود را توجیه و تبیین و به صورت معقول از آن‌ها دفاع کند. انقلاب در مسیری  قدم برمی‌دارد که با موانع متعددی روبه‌رو است؛ جریان روشنفکری که مبانی غربی را پذیرفته یکی از آن‌هاست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.