به بازاری می‌روم که بارها وعده گلستان شدن آن را شنیده‌ایم. بازاری که به دلیل موقعیت جغرافیایی آن می‌تواند به مکانی به عنوان بازار، پاتوق و گذر فرهنگی شود. اما متأسفانه دیرزمانی است که این تصور در گلستان رخ نداده، چراکه بی‌مهری خزان زودرسش را به ارمغان آورد.

پاییز در گلستان!

سرور هادیان/

 به بازاری می‌روم که بارها وعده گلستان شدن آن را شنیده‌ایم. بازاری که به دلیل موقعیت جغرافیایی آن می‌تواند به مکانی به عنوان بازار، پاتوق و گذر فرهنگی شود. اما متأسفانه دیرزمانی است که این تصور در گلستان رخ نداده، چراکه بی‌مهری خزان زودرسش را به ارمغان آورد.

• ساعتی در بازار گلستان

ساعت 9 و 30 دقیقه صبح یک روز پاییزی با آفتابی کم رمق است که به بازار گلستان می‌روم. فضای ساکت و بدون تردد با مغازه‌هایی خالی و تعطیل به جز کافه کتاب آفتاب و خانه تمرین زبان، خبر از بی‌اعتنایی به این بازار می‌دهد. بازاری که یک طرفش به خیابان دانشگاه و آن طرف دیگرش به خیابان اسدالهی راه دارد و در عین حال محل عبور و مرور دانشجویان، جوانان و عابران زیادی است.

• اندکی ذوق، حضور مداوم

جایی که تجربه نشان می‌دهد با اندکی ذوق و سلیقه، ۵۶ غرفه موجود در آن قابلیت تبدیل شدن به یک محیط کاملاً دائمی برای اتفاقات خوب فرهنگی و هنری را داشت و این در حالی است که تجربه زیباسازی این بازار با چترهای رنگی آویزان را همگان به خاطر داریم که در آن زمان تعداد زیادی از مردم شهرمان برای دیدن و عکس گرفتن به این بازار می‌آمدند و حال و هوای این بازار از رونق خوبی برخوردار شده بود. اما حالا نه از آن سرزندگی خبری هست و نه از آن چترهای رنگارنگ.

• مکانی که مهجور مانده

به کافه کتاب می‌روم که خوشبختانه باز است. داخل که می‌روم تعدادی درحال مطالعه و عده‌ای هم کم کم از راه می‌رسند.

از مدیر مجموعه فرهنگی کافه کتاب آفتاب درباره وضعیت فعلی بازار گلستان که می‌پرسم، می‌گوید: بازار کاملاً تعطیل و تبدیل به محل تاخت وتاز موتورسیکلت‌سوارها شده است در صورتی که اینجا محل عبور و مرورعابران پیاده است.

قدسی می‌افزاید: چند روز است که برق بازار دچار اختلال شده و چراغ‌های محل عابر پیاده خاموش است و روشنایی این محل در شب بسیار کم است. نگرانیم که این تاریکی تبعات و حاشیه‌های بعدی و خطراتی را به همراه داشته باشد.

وی در ادامه با اشاره به این نکته که معاونت فرهنگی یا اقتصادی شهرداری هشت ماه گذشته در مزایده‌ای اعلام کرد این بازار به بخش خصوصی واگذار شده است، خاطرنشان می‌کند: قرار بر آن بود که بخش خصوصی بازار را تحویل بگیرد و بازسازی کند و دوباره به افرادی که واجد صلاحیت کار فرهنگی هستند، واگذار کند اما هنوز اتفاقی رخ نداده است.

• ضرورت اصلاح زیرساخت‌ها

قدسی اظهار می‌کند: ولی آن مجموعه خصوصی اعلام کرده است که باید شهرداری زیرساخت‌های لازم بازار را انجام بدهد و بعد آن را به این بخش واگذار نماید. در واقع از لحاظ ایمنی این کار ضروری به نظر می‌رسد، زیرا چند قسمت از بازار نشست داشته است و آن‌ها نگران هستند که در آینده با فرونشست‌های بیشتری در بازار مواجه شوند و این در حالی است که ترمیم زیرساخت‌ها، از وظایف شهرداری است.

• بی‌صاحبی بازار

مدیر این مرکز فرهنگی تصریح می‌کند: در هشت ماه اخیر این کشمکش وجود داشته و دارد و بیش از یک سال و نیم از بی صاحبی بازار می‌گذرد.

وی در ادامه تأکید می‌کند: به خاطر دارم در همان زمان مرا همراه با تعدادی از اعضای بازار به جلسه‌ای دعوت کردند که من به این جلسه نرفتم و یکی از مسئولان فرهنگی شهرداری با من تماس گرفت و گفت حالا که شما نیامده‌اید کل بازار را تخلیه می‌کنیم و نگهبان‌ها را هم می‌بریم و دیگر هم به شما خدمات نمی‌دهیم و عملاً از آن زمان دیگر این بازار محافظت، حمایت و نظافت نمی‌شود.

• آینده‌ای مبهم

وی همچنین با اعلام این موضوع که اطلاعی از ادامه کار شرکت خصوصی نداریم و پاسخ شفافی دراین باره نشنیدیم، بیان می‌کند: در حال حاضر این بازار در آینده‌ای مبهم به‌سر می‌برد و همه مغازه‌هایی که قراردادهایشان سر رسیده است، تخلیه کرده و رفته‌اند و فقط «کافه کتاب آفتاب» و مکان قدیمی کافه کتاب که در حال حاضر دفتر تمرین زبان است مشغول به کار هستند.

مدیر نشر سپیده باوران تصریح می‌کند: ما فعالیم و مشتری خودمان را داریم و در میزان فروشمان تغییری حاصل نشده است، اما این فضا که از لحاظ بصری هم نازیباست، شایسته این شهر نیست، زیرا می‌توان گفت اینجا جزو راهبردی‌ترین فضاهای فرهنگی شهرمان محسوب می‌شود و با توجه به این همه موقعیت و استعدادی که در بازارچه وجود دارد، رها شدن آن درست نیست.

وی خاطرنشان می‌کند: به نظر من گاه احساس می‌شود شهرداری و شورای شهرمان باوجود ادعاهایشان، دغدغه فرهنگی ندارند، چراکه در این هشت ماه حتی یک نفر از مسئولان فرهنگی نیامد و نپرسید اینجا چه خبراست!

• فرصتی که دیده نمی‌شود

حالا مردی که در حال قدم زدن در بازار است، توجه‌ام را جلب می‌کند، به سراغش که می‌روم، توضیح می‌دهد: یکی از مغازه‌داران خیابان دانشگاه است و گاهی اوقات برای قدم زدن به این بازار می‌آید.

حسینی می‌گوید: این مکان دارای آرامش خاصی است، اما نمی‌دانم چرا از این فضا به خوبی استفاده نمی‌شود.

کمی آن طرف‌تر خانه تمرین زبان را می‌بینم که فقط این مکان فرهنگی و کافه کتاب، بازار گلستان را زنده نگه داشته است مکانی که از بدو ورود تا خروج باید همه به زبان انگلیسی صحبت کنند.

می‌دانم بازار گلستان توانایی تبدیل شدن به یک گذر فرهنگی را دارد، اما باید محتوای فرهنگی آن در این مکان فراهم شود.

با کمی درنگ می‌توان دریافت بی‌شک فضاسازی، زیباسازی و نورپردازی این بازارچه با کمترین هزینه و به کمک خلاقیت هنرمندان شهرمان، می‌تواند بسیار ساده اجرایی شود.

 این درحالی است که ساعت کار این بازار ۹ صبح تا 21 است، اما بیشتر افرادی که در این بازار دیده می‌شوند، افرادی هستند که این مسیر را برای راه میانبر استفاده می‌کنند.

• وعده‌های گلستانی

چندی پیش معاون فرهنگی شهرداری درباره وضعیت بازار کتاب گلستان مشهد در پاسخ به خبرنگار ما اعلام کرد: در فراخوانی برای سرمایه‌گذار، اعلام کردیم که دوستان ما در بخش معاونت اقتصادی به زودی این فراخوان را برای بازار گلستان منتشر خواهند کرد که کار را به دست سرمایه‌گذار خواهیم سپرد.

دکتر هادی بختیاری گفته بود: این سرمایه‌گذاری در زمینه فرهنگی، کتاب و سایر خدمات و محصولات فرهنگی مرتبط با آن شروع به کار خواهد کرد.

این درحالی است که تقی‌زاده خامسی، شهردار پیشین مشهد در بازدید از بازار گلستان کتاب نیز اعلام کرده بود که این فضا را تقویت خواهیم کرد و ظرفیت تبدیل به یک راسته فرهنگی در اینجا وجود دارد.

امید است در آستانه زمستان، بهار گلستان را به همت مسئولان شهرمان شاهد باشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.