این روزها که بازار اجاره مسکن پرهیاهوترین روزهای خودش را می‌گذراند و اجاره‌نشینی دیگر خوش‌نشینی نیست و برخی از صاحبخانه‌ها برای جبران هزینه‌های زندگی چهاردیواری‌های خالی‌شان را با هزار عذر و بهانه و با رقم‌های نجومی به مستأجران اجاره می‌دهند.

فرزند بیـشتر، اجـاره کمتر

قدس آنلاین:  این روزها که بازار اجاره مسکن پرهیاهوترین روزهای خودش را می‌گذراند و اجاره‌نشینی دیگر خوش‌نشینی نیست و برخی از صاحبخانه‌ها برای جبران هزینه‌های زندگی چهاردیواری‌های خالی‌شان را با هزار عذر و بهانه و با رقم‌های نجومی به مستأجران اجاره می‌دهند.

 میهمانان اوستا کریم‌

در این به ظاهر آشفته بازار اما مالکان و صاحبخانه‌های بسیاری را هم می‌توان پیدا کرد که معادلات ذهنی اجاره‌نشین‌ها را از بی‌انصافی صاحبخانه‌ها بر هم می‌ریزند.

صاحبخانه منصفی که در پایتخت 22 سال است خانه‌هایش را صلواتی به عروس و دامادهایی اجاره می‌دهد که می‌خواهند زندگی مشترک را زیر یک سقف شروع کنند و آهی در بساط ندارند یا خانواده‌های آبروداری که به هر دلیل کمیت زندگی‌شان لنگ مانده و بی سرپناه شده‌اند و شرح بزرگ‌منشی‌اش را در یکی از روزنامه‌ها می‌خواندم که می‌گفت: «آن‌ها مستأجران من نیستند؛ میهمان اوستا کریم‌اند».

یا آن صاحبخانه‌ای که به ‌جای حساب‌ و کتاب دو دوتا چهارتا،‌ باورها و اعتقادات دیگری دارد و آپارتمانی را که می‌گوید یادگار پدر و مادرش است به خانواده‌هایی اجاره می‌دهد که چند بچه دارند و وسعشان به هزینه‌های بالای رهن و اجاره نمی‌رسد.

صاحبخانه‌ای که مستأجرشان خانواده طلبه‌ای بود با چهار فرزند و فرزند پنجمی هم در راه. روایت این صاحبخانه را هم در همان روزنامه می‌خواندم. او هم می‌گفت: وقتی این خانواده آمدند،‌ به نظرمان رسید به‌ جای اینکه حساب‌ و کتاب‌ دو دوتا چهارتا بکنیم، شرایط سختی که برای پیدا کردن خانه دارند را مدنظر قرار بدهیم و در اصل طرف معامله را خدا قرار دهیم و نه بندگان خدا را. بنابراین مبلغی که توان پرداختش را داشتند به‌عنوان رهن در نظر گرفتیم و از مبلغ اجاره هم به ازای هر بچه،‌ یک مقدار کم کردیم.

یا صاحبخانه‌ای که در آگهی‌ چاپ شده‌اش در یکی از سایت‌های اجاره مسکن نوشته بود: آپارتمانی سه طبقه و ۷۰ متری در جایی دنج و ساکت. با داشتن ۱۰ فرزند می‌توانید آن را رایگان اجاره کنید. یعنی به ازای هر فرزند، 10درصد تخفیف می‌دهم یعنی اگر 10 فرزند دارید ١٠٠درصد تخفیف می‌دهم.

ماجرای راه‌اندازی پویش «صاحبخانه خوب» هم تلاشی دیگر از این دست بود؛ پویشی که می‌کوشید به مردم یادآوری کند این خود آن‌ها هستند که در موقعیت‌های متفاوت می‌توانند در کنار هم باشند و با دلگرمی، امید و همدلی شرایط سخت را برای هم آسان کنند. اگر صاحبخانه هستند و شرایط برایشان مقدور است اجاره را افزایش ندهند و اگر مجبور به افزایش اجاره‌بها هستند با کمترین رقم آن را انجام دهند.

دیدن و یا شنیدن شرح سخاوت و بزرگ‌منشی این صاحبخانه‌ها آن هم در روزهایی که در بسیاری از اوراق اجاره بنگاه‌های املاک شرط «اجاره به زوج تنها» قید شده و صاحبخانه‌ها ترجیح داده‌اند خانه‌هایشان را به زن و شوهرها یا آن‌هایی که حداکثر یک بچه دارند، اجاره دهند دیدنی و شنیدنی است.

صاحبخانه‌هایی که به محض آنکه می‌فهمند بچه دارید کمی رقم اجاره‌بها و پول پیش را بالاتر می‌برند آن هم از این بابت که نکند بچه کوچک شما به در و دیوار خانه آسیب بزند یا با جست و خیزهای کودکانه‌اش خواب را از چشمانشان بگیرد.

جایزه‌ای خیلی گرانقیمت برای هر زوج

خانم نمازی، صاحبخانه منصف دیگری است که پای سند انصافش را با دوراندیشی بسیار با نشانی برای ترویج فرهنگ فرزندآوری مُهر می‌کند و با تأکید بر اینکه رزق و روزی دست خداست در قولنامه‌اش آورده است با بچه‌دار شدن مستأجر مبلغی را از اجاره‌بها کم می‌کند.

فاطمه نمازی؛ خانه‌دار است و فعلاً دارای چهار فرزند. می‌گوید: ما خودمان سال‌های سال مستأجر بودیم و تقریباً هر سال جابه‌جا می‌شدیم تا اینکه از قدم پربرکت فرزند چهارم خدا را شکر خانه‌دار شدیم. اما چندی بعد به خاطر شرایط شغلی همسرم، محل زندگی‌مان تغییر کرد و خانه را اجاره دادیم و باز خانه دیگری اجاره کردیم. 

او که همسرش مدرس حوزه علمیه است، ادامه می‌دهد: وقتی به همسرم این پیشنهاد را دادم کار معقول و منطقی به نظرشان نیامد، چون می‌گفت من که شاغل نیستم و درآمد خودش هم آن قدر نیست که از اجاره بی‌نیاز باشیم. به همسرم گفتم تصور کن حتی اگر با یک درصد احتمال با همین فکر، انسان دیگری فرصت حیات پیدا کند، ارزش ندارد؟ مطمئناً اگر خدا از این کار خوشش بیاید جبران می‌کند. ما که راه‌های جبران خدا را نمی‌دانیم. همسرم با همین نگاه قانع شد.

خانم نمازی می‌گوید: متأسفانه به خاطر تغییر در سبک زندگی، کمتر خانواده‌ای اشتیاق به فرزند زیاد دارد، به طور حتم این قبیل زوج‌ها پس از مدتی پشیمان می‌شوند به ویژه اگر بدانند وجود خواهر و برادر چقدر برای تربیت خود این بچه‌ها بهتر است. آن وقت حتماً در تصمیمشان تجدیدنظر خواهند کرد.

او ادامه می‌دهد: دوست داشتم خانه‌مان را به چهار فرزند به بالا رایگان دهیم، یا جایزه‌ای خیلی گرانقیمت برای هر زوج که در فامیل، دوست یا آشنایان صاحب فرزند می‌شود، اختصاص بدهیم. احساس می‌کردم تنها کاری است که می‌توانیم برای این قبیل زوج‌ها انجام دهیم، البته هنوز دو سال است خانه‌دار شده‌ایم و یک سال می‌شود که خانه را اجاره داده‌ایم و اجاره خانه تقریباً همان مبلغ اجاره خانه ابتدایی و مورد توافق ماست. این احتمال وجود دارد که هیچ وقت این مسئله تحقق پیدا نکند یعنی شاید مستأجر ما صاحب فرزند نشود، اما قطعاً خدا نیت خیر را دوست دارد و اجر آن را می‌دهد.

آنچه می‌ماند

آمارهای رسمی می‌گوید روند صاحبخانه ‌شدن مردم در 10سال گذشته کاهش داشته است به گونه‌ای که بررسی سرشماری‌های سال‌های ۱۳۸۵، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ نشان می‌دهد از شمار مالکان در طول ۱۰سال حدود ۸درصد کم شده و به همین میزان بر تعداد مستأجران افزوده شده است.

به هر حال هم اکنون ۵۴.۶ درصد مردم ایران صاحبخانه و ۳۶.۸ درصد مستأجر هستند و ۸.۶ درصد هم جزو سایر تقسیم‌بندی می‌شوند. از سوی دیگر بنا بر تحلیل‌های انجام‌ شده، حدود ۱۱ سال زمان می‌برد تا یک ایرانی دارای شغل و درآمد با پس‌انداز صاحب ‌خانه شود. در چنین شرایطی به نظر می‌رسد بسیاری از جوانان در ابتدای تأهل چاره‌ای جز چشیدن طعم اجاره‌نشینی ندارند. تجربه‌ای که اگر با حلاوت حس همدلی و بزرگ‌منشی صاحبخانه‌های خوب اینچنینی همراه شود، روزهای خوبی را برای زوج‌های جوان کشورمان رقم خواهد زد.

خلاصه اینکه اگر این نیت‌های خیر فراگیر شود؛ آن وقت موهبت فرزندآوری آن هم در شرایطی که زنگ تحدید نسل و سالمندی جامعه در چند دهه آینده نشاط و بالندگی کشور را تهدید می‌کند، فراگیر خواهد شد.

صاحبخانه‌ای می‌گفت: متأسفانه ما گاهی آن‌قدر در حساب‌ و کتاب‌های دنیا غرق می‌شویم که یادمان می‌رود خیلی از این موقعیت‌ها فرصتی است تا خدا از طریق نعمتی که ما داده، گره از کار بنده‌هایش باز کند و همان را بهانه‌ دادن نعمت‌های بیشتر به ما کند.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.