با شیوع و گسترش ویروس کرونا در ایران، شاهد اتفاقاتی در جامعه هستیم که تحمل این روزهای دشوار را برای مردم سخت‌تر کرده است؛ احتکار ماسک‌ها و مواد ضدعفونی‌کننده، در شبکه‌های مجازی با انتقادهای زیادی از سوی کاربران مواجه شده است.

در ماجرای کرونا سیاست زده شده‌ایم

قدس آنلاین:  با شیوع و گسترش ویروس کرونا در ایران، شاهد اتفاقاتی در جامعه هستیم که تحمل این روزهای دشوار را برای مردم سخت‌تر کرده است؛ احتکار ماسک‌ها و مواد ضدعفونی‌کننده، در شبکه‌های مجازی با انتقادهای زیادی از سوی کاربران مواجه شده است. عده‌ای با مقایسه رفتارهای اینچنینی با زمان جنگ تحمیلی، پیکان انتقادهای خود را به سوی تغییرات اجتماعی و کاهش همبستگی اجتماعی گرفته‌اند. درباره همین موضوع مصاحبه‌ای را با دکتر کریم خان محمدی، عضو هیئت علمی گروه مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم ترتیب داده‌ایم تا به بررسی همبستگی اجتماعی در زمان بحران بپردازیم.

رابطه بحران‌ها با همبستگی اجتماعی به چه شکل است؟ بر مبنای نظری با وقوع بحران‌ها همبستگی کاهش پیدا می‌کند یا افزایش می‌یابد؟

خاصیت بحران آن است که انسجام اجتماعی ایجاد می‌کند و همبستگی را افزایش می‌دهد؛ سیل، زلزله یا جنگ باعث سبب مردم منسجم‌تر و همنواتر شوند؛ به این دلیل که دیگری که تولید می‌شود باعث انسجام می‌شود. این دیگری گاهی خارج از اراده است که می‌تواند امر طبیعی باشد یا دشمن خارجی که در این صورت موجب انسجام می‌شود. اما گاهی اوقات این دیگری درونی یا سیاسی است که مردم آن را تعمدی می‌دانند، در این صورت به جای انسجام، موجب گسست می‌شود. این اصل تئوری است اما در مورد کرونا، این ویروس به عنوان یک بحران، بعد سیاسی پیدا کرده است به گونه‌ای که ما با سیاست‌زدگی مواجه هستیم. در نتیجه سیاست‌زدگی سبب شده است مردم به جای اینکه دیگری را یک پدیده طبیعی یا یک دشمن خارجی بدانند، داخلی در نظر بگیرند. یعنی دشمن به جای اینکه دیگران باشد ما خودمان در درون خودمان و از خودمان دیگری را به وجود آورده‌ایم.

این رویکرد سیاست‌زده نسبت به ویروس کرونا چگونه در ایران ایجاد شد؟

این ویروس از زمانی که مطرح شد صبغه سیاسی پیدا کرد، من به عنوان جامعه‌شناس مطرح می‌کنم و با جناح‌های سیاسی کاری ندارم. اما یک عده گفتند کرونا را نزدیک انتخابات برای کاهش مشارکت طرح کردند. تحلیل دیگر این بود که کرونا را بهانه‌ای کردند برای کاهش مشارکت و یک عده هم گفتند نه! اصلاً دولت و حاکمیت می‌خواستند دروغ بگویند، نمی‌خواستند کرونا را علنی کنند، اما نتوانستند آن را مخفی کنند. تحلیل از کرونا به جای یک امر طبیعی واقعی، رفت سراغ تحلیل‌های سیاسی. نتیجه این شد که دیگری، طبیعت نیست، مثل موضوع سیل که زمانی که رخ داد مردم هیچ کسی را مقصر نمی‌دانستند و انسجام عظیمی در ایران شکل گرفت. دیگری دشمن هم نیست، مثل شهادت سردار سلیمانی که ایران به جنب و جوش آمد. دیگری در سیل طبیعت بود، در شهادت سردار سلیمانی دشمن بود اما دیگری که در کرونا شکل گرفت طبیعی نبود، دیگری خود دولت و مسئولان بودند. مردم گفتند این‌ها به فکر مردم نیستند. چرا هواپیمای ما به چین برود؟ چرا چینی به ایران بیاید؟ چرا ما قرنطینه نکردیم؟ بنابراین یک اجماع مرکب از سوی مردم شکل گرفت که این پدیده بیش از اینکه طبیعی باشد، سیاسی است، البته این قضیه پس از مدتی برای مردم طبیعی بودنش اثبات می‌شود و به مرور زمان یک خیزش مردمی شکل می‌گیرد؛ مردم ایران باهوش هستند. اینجا کسی که ضرر می‌کند مسئولانند که جایگاه خود را نزد مردم از دست می‌دهند.

مدرنیته چه تأثیری بر این عدم انسجام اجتماعی داشته است؟

البته مدرنتیه هم تأثیر دارد. ما از منظر جامعه‌شناسی این را بیان می‌کنیم که دو نوع جامعه داریم. یک جامعه ماقبل مدرن، که در آن همبستگی از نوع مکانیکی است، یعنی ارزش‌های مشترک، مردم را منجسم می‌کند؛ اما در جامعه مدرن، همبستگی ارگانیکی وجود دارد، یعنی ما با تراکم اخلاقی مواجه هستیم، به این معنی که هر کسی به یک شکل فکر می‌کند. بنابراین در جامعه مدرن عامل انسجام، نیازمندی‌های متقابل است. ما نباید توقع داشته باشیم انسجام و همنوایی مثل زمان قدیم باشد. اما نکته آن است که جامعه ایران هنوز به آن معنی مدرن نشده است. ما ارزش‌های مشترک داریم، حتی خود طراحان نظریه مدرنیته، مثل آقای دورکیم هم می‌گفتند نیازمندی‌های متقابل، نمی‌تواند شیرازه جامعه را منسجم نگه دارد. بنابراین ما به عواطف انسانی، همنوایی و ارزش‌های مشترک نیاز داریم. الان ما با یک شوک مواجه هستیم که آن شوک را به جای اینکه مردم وارد کنند، مسئولان وارد کرده‌اند. در چند ماه اخیر یک نوع بدبینی نسبت به برخی مسئولان پیدا شده است. تعبیری داریم از حضرت علی(ع) که «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا» مردم وقتی ندانند قضیه چیست به ناهنجاری و شایعه رو می‌آورند. چون نمی‌دانند آینده چه می‌شود، چون امنیت روانی ندارند، رو می‌آورند به احتکار.

این فاصله اجتماعی ایجاد شده بین مردم و مسئولان چگونه برطرف می‌شود؟

یکی از مهم‌ترین فاصله‌های اجتماعی، فاصله بین مردم و مسئولان است. مردم به مسئولان اعتماد ندارند. چگونه می‌توان این اعتماد را بازگرداند؟ من احساس می‌کنم ما در ایران نیاز به توبه و بازگشت به سوی مردم داریم. در این بازگشت نخستین مؤلفه عقلانیت است، مسئولان باید این را بدانند در جامعه امروزی با وجود شبکه‌های مجازی هیچ امری را نمی‌توان مخفی کرد، گذشت آن زمانی که یک اتفاق می‌افتاد و مسئولان می‌گفتند مصلحت آن است که مردم ندانند، روان‌رنجور می‌شوند. دومین مؤلفه آن صداقت است. حضرت علی(ع) فرمودند النجاهَ فیِ الصِّدقِ کَما اَنَّ الهِلاکَ فِی الکِذب. سومین مؤلفه عدالت اجتماعی است که موجب کاهش فاصله اجتماعی می‌شود. در ایران با آمار بالای طلاق، تأخیر در ازدواج، بیکاری و... مواجه هستیم که همه آن‌ها ناشی از بی‌عدالتی اجتماعی است. در این زمینه است که بی‌اعتمادی آمارش بالا می‌رود. اگر بخواهیم اعتماد اجتماعی بالا برود باید عدالت اجتماعی را تقویت کنیم. یکی دیگر از مؤلفه‌ها، امیدآفرینی است که آن هم با شعار نمی‌شود. یعنی مردم باید مطمئن باشند همه کالاها وجود دارد و آینده روشن است. مورد آخر امنیت است که دو بعد روانی و واقعی دارد. از منظر جامعه‌شناسی امنیت روانی مهم‌تر از امنیت واقعی است، احساس عدم امنیت منجر به ناهنجاری می‌شود. الان مردم امنیت روانی را احساس نمی‌کنند. عده‌ای از مردم احساس می‌کنند اگر کرونا ادامه پیدا کند ممکن است مرزها بسته شوند، کالایی به ایران نیاید و ما با گرسنگی مواجه شویم. اینجاست که مردم به احتکار رو می‌آورند. این مسئولان هستند که باید به مردم امنیت بخشی کنند، کالاها را فراوان کنند که این اتفاقات نیفتد. پس احساس عدم امنیت به فاصله اجتماعی منجر می‌شود.

با مفاهیم نظری جامعه‌شناسی این اتفاق را چگونه می‌توان توضیح داد؟

ایران در فضای آنومیک به سر می‌برد که این فضا سه مؤلفه دارد که دو مؤلفه آن در پدیده کرونا بیشتر نمود دارد. اول عدم شفافیت؛ یعنی ابهام در هنجارها، اگر شفافیت نباشد مردم بدبین می‌شوند و این بدبینی منجر به دشمنی می‌شود. در موضوع کرونا مانند تأخیر در گزارش. دومین مؤلفه تعارض است، یعنی ما خبر متقن واحد نمی‌شنویم. یک گروه به یک شکل تفسیر می‌کنند یک گروه به شکل دیگر، مسئولان ما در شفاف‌سازی و خبر دادن متعارض عمل می‌کنند، مثال آن هم نماینده مجلس قم که اعلام کرد ۵۰ نفر بر اثر کرونا مردند، در حالی که معاون وزیر انکار کرد و گفت اگر یک سوم یا نصف این هم باشد من استعفا می‌کنم. در حالی که نه هیچ کدام استعفا کردند نه از حرفشان برگشتند. خب مردم بیچاره در این وضعیت نمی‌دانند کدام درست می‌گوید. البته فضایی آنومیک یک مؤلفه دیگری هم دارد که نبود هنجار است، چون کرونا مسبوق به سابقه نیست برای آن هنجاری وجود ندارد. که در چنین شرایطی معمولاً مردم رو می‌آورند به بی‌هنجاری و انحرافات. این گونه می‌شود که در این وضعیت ما همبستگی پایینی داریم و یک عده به جای کمک به هموطننان خودشان رو می‌آوند به احتکار و سودجویی.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.