درست گفته‌اند با مرگ هر شاعر ستونی از ستون‌های زمین فرو می‌ریزد. شاعران خوب هم به سبب شخصیت زلال و جان آکنده از محبتشان و هم به سبب شعرها و آثاری که زمین را به جای بهتری تبدیل می‌کنند، از ستون‌های زمین هستند. مرحومه جمیله سادات کراماتی، شاعر خوب و مهربان خراسانی که در جمع شاعران مشهد برای همه همچون خواهری مهربان و دلسوز بود، بی‌شک یکی از همان ستون‌های مهربانی بود. دریغ که دیگر این شاعر را در میان نداریم و باید بگوییم چرا در زمان حیات قدر او را بیشتر ندانستیم و شعرش را بیشتر زمزمه نکردیم.

غزلی سوخت دلی سوخت گلی پرپر شد

قدس آنلاین: درست گفته‌اند با مرگ هر شاعر ستونی از ستون‌های زمین فرو می‌ریزد. شاعران خوب هم به سبب شخصیت زلال و جان آکنده از محبتشان و هم به سبب شعرها و آثاری که زمین را به جای بهتری تبدیل می‌کنند، از ستون‌های زمین هستند. مرحومه جمیله سادات کراماتی، شاعر خوب و مهربان خراسانی که در جمع شاعران مشهد برای همه همچون خواهری مهربان و دلسوز بود، بی‌شک یکی از همان ستون‌های مهربانی بود. دریغ که دیگر این شاعر را در میان نداریم و باید بگوییم چرا در زمان حیات قدر او را بیشتر ندانستیم و شعرش را بیشتر زمزمه نکردیم.

خبر سهمگین بود؛ مرحوم جمیله سادات‌کراماتی که در ماه‌های اخیر با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کرد، روز پنجشنبه جان به جان آفرین تسلیم کرد و شاعران خراسان را در غم خود فرو برد. از کراماتی که جزو نخستین نسل دانش‌آموزان راه یافته به جلسه شعر حوزه هنری خراسان بود، یک مجموعه شعر به نام «ماه را دوست دارم که شب‌هایت را» به یادگار مانده است. مرحومه کراماتی که مدتی از جلسات شعر کناره گرفته بود، در سال‌های گذشته حضور فعال و مؤثری در جلسات شعر مشهد، به خصوص انجمن شعر امین و جلسه شعر حوزه هنری داشت و شعر را جدی‌تر دنبال می‌کرد. همچنین ایشان در دو سال گذشته کارشناس دفتر شعر حوزه هنری خراسان‌رضوی بود و در برنامه‌ریزی و پیگیری برنامه‌های دفتر شعر حوزه هنری، شخصیتی کوشا داشت.

با استاد مصطفی محدثی‌خراسانی که از نخستین معلمان مرحومه جمیله سادات کراماتی بودند و شناخت خوبی از شعر و شخصیت این شاعر دارند، درباره این شاعر گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.

•       استاد محدثی‌خراسانی، شما به نحوی استاد و معلم مرحومه خانم کراماتی هم بوده‌اید و سابقه آشنایی شما با ایشان به جلسات حوزه هنری خراسان در سال‌های ابتدایی دهه ۷۰ برمی‌گردد. شاید یکی از معدود کسانی هستید که می‌توانید درباره شعر و شخصیت خانم کراماتی برای شعردوستان صحبت کنید. از نخستین روزها و سال‌های آشنایی‌تان با ایشان تعریف می‌کنید؟

** بله، همان‌طور که شما به جلسه شعر حوزه هنری اشاره کردید، باید بگویم این جلسه شعر در سال‌های ۶۴ و ۶۵ در مشهد شکل گرفت و توانست به پاتوق مؤثر و مهمی برای شاعران خراسان تبدیل شود و چهره‌های زیادی در آن بالیدند. این جلسات یک هسته اولیه متشکل از سیدعبدالله حسینی، مجید نظافت، محمدکاظم کاظمی، عباس ساعی و من داشت. ما و همین جمع تا چند سال تلاش و فعالیت داشتیم تا زمانی که به مرور چهره‌های تازه‌ای به جمع ما پیوستند. تقریباً از سال‌های ۷۰ به بعد ما در دو جبهه حوزه هنری و کانون شاعران و نویسندگان، آموزش وپرورش خراسان فعالیت می‌کردیم و به همین واسطه کم‌کم دانش‌آموزانی را در سطح خراسان و به طرق مختلف مثل کشف استعداد از جشنواره‌های دانش‌آموزی و استانی شناسایی می‌کردیم. پس از این کشف، استعدادهای برتر را به جلسه شعر حوزه دعوت می‌کردیم و آنجا آموزش جدی‌تری را برای این دسته از شاعران آغاز می‌کردیم. این‌ها نسلی هستند که می‌توانیم بگوییم در حال حاضر بدنه شعر خراسان و حتی شعر کشور را در ساحت‌هایی شکل می‌دهند. این‌ها کسانی هستند که در آن دوران کشف شدند و رشد پیدا کردند مثل محمدرضا رمضانی فرخانی، علیرضا سپاهی‌لائین، محمد بهشتی و قاسم رفیعا. در میان شاعران زن، راضیه رجایی، زهرا بیدکی، زهرا محدثی، مرضیه موفق، انسیه موسویان، طیبه ثابت و مرحومه کراماتی، شاعرانی هستند که در این جمع قرار می‌گیرند. این‌ها چهره‌هایی هستند که من اکنون در ذهن دارم و می‌توانم نام ببرم، در حالی که این تعداد، به ۴۰ یا ۵۰ نفر هم می‌رسد.

این‌ها نسل متفاوتی هستند؛ هم به لحاظ شخصیتی و هم به لحاظ دانش، بینش و معرفت و ذوق. گویا جهان در آن سال‌ها جهان دیگری بوده است؛ چرا که حاصل آن نسل یک روابط زلال، عمیق و انسانی، در کنار فضیلت‌هایی که برشمردم، بود. همچنین پیوند عمیقی بین این نسل و نسل پیش از خودشان که  ما بودیم، برقرار بود. آن‌ها از شاعرانی مانند  امیری‌اسفندقه، محمدکاظم کاظمی، من، عباس ساعی، عبدالله حسینی، هادی منوری و مجید نظافت،   به عنوان استاد و پیشکسوت خودشان نام می‌بردند.

 * جمع این استادان و انرژی مضاعفی که شما به آن جلسات تزریق می‌کردید، ثمرات فراوانی داشت که همدلی اعضای جلسه شعر حوزه مشهد و رشد و اعتلای آن‌ها مشهود است.

** بله، آن تلاش‌ها  در نهایت منجر به تربیت نسلی شد که همه آن‌ها به لحاظ شخصیتی و شعری، در جایگاه‌های مختلف استوانه‌ای هستند به‌خصوص از نظر شخصیتی و اخلاقی، نسل خیلی فرهیخته‌ای تربیت شدند. یکی از چهره‌های دوست‌داشتنی، متواضع، مهربان و به لحاظ شخصیتی دارای مناعت‌طبع، خانم کراماتی بودند که در شخصیت ایشان گرهی و عقده‌ای نبود. آدمی بسیار منیع‌الطبع و بی‌اعتنا به همه حواشی عالم شعر بود. به هر حال حوزه‌ای که ما کار می‌کردیم شعر بود و آن‌ها هم شاعر بودند. به همین دلیل یک عده دوست داشتند مطرح شوند و کتاب چاپ کنند، اما خانم کراماتی به همه این‌ها بی‌اعتنا و عاشق شعر، انسانیت و معنویت بود. معمولاً آرامشی در ایشان بود که موجب می‌شد هر جا باشد امنیت، آرامش و مهربانی در محدوده ایشان قرار بگیرد. تا جایی که من می‌دانم خانم کراماتی برای اکثر دختران همسن و سال خودشان در آن سال‌ها   سنگ‌صبور بود و افراد زیادی به ایشان اتکا می‌کردند. اگرچه همسن هم بودند، اما می‌توانستند مثل مادر به دوستان و اطرافیانشان آرامش‌خاطر بدهند و همین موجب می‌شد افراد مسائل‌شان را با او مطرح کنند. رفاقت‌های خیلی عجیبی بین این نسل برقرار بود و برای ما هم نحوه درگذشت ایشان جان‌گداز و تأثربرانگیز است.

* من فکر می‌کنم خانم کراماتی به آن اندازه که شاعر خوبی بودند، دیده نشدند. نظر شما که از قدیم با شعر ایشان آشنا بودید، در این مورد چیست؟

** خانم کراماتی از کسانی بودند که وقتی ما از همان ابتدا که نوجوانی بود، او را دیدیم،   شعرش به نوعی کامل به نظر می‌رسید. یعنی هم به لحاظ رفتاری، متانت، شخصیت و اخلاق و هم به لحاظ شعری، به یک ثبات رسیده بودند. وقتی من با ایشان مواجهه پیدا کردم، شعر ایشان شکل گرفته بود، یعنی مراحل شعر ایشان خیلی فراز و فرود نداشت. اینکه بگوییم ایشان آمد و از الفبای شعر شروع کرد، نبود.

 * انگار شعر در شخصیت ایشان هم تنیده بود، چون نوعی ثبات‌نظر، ثبات‌عقیده و رشد شخصیتی در ایشان مشاهده می‌شد.

** بله، ایشان از همان ابتدا رابطه عمیقی با شعر داشتند. هر کسی در مرحله‌ای است و من نمی‌خواهم بگویم ایشان در کجای جریان شعر ایستاده‌اند، اما ایشان خیلی زود توانست ذهن،   زبان و شخصیت شعری خودش را پیدا کند و خیلی طول نکشید. یک زبان شفاف، زلال  و با عاطفه روان و اندیشه انسانیِ مروج محبت و مهر داشتند. شکوه‌هایی که در شعر ایشان هست، شکوه‌های ارجمندی است. شکوه‌های نابودکننده و ویرانگر نیست، شکوه‌هایی برای دریافت تعالی بیشتر است. غم و اندوهی که در شعر ایشان هست، ابزار تعالی افراد می‌شود و موجب انفعال و نابودی انسان نمی‌شود. مجموع این‌ها نشان‌دهنده یک جان زلال و روح شفاف در ایشان است و من فکر می‌کنم خانم کراماتی در بین نسلی که من از آن‌ها نام بردم، یکی از استوانه‌ها و شخصیت‌های محوری بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.