موضوعات ماورایی در سریال‌های سالانه تلویزیون، چندان مورد توجه سازندگان مجموعه‌های تلویزیونی نبوده است و شاید بتوان نام چند کارگردان معدود را که علاقه‌مند به این گونه موضوعی هستند برشمرد که علیرضا افخمی، سردمدار آن‌هاست.

پاسخ عطش مخاطب، سراب نیست!

او پیش از این دو سریال «او یک فرشته بود» و «پنج کیلومتر تا بهشت» را برای ماه رمضان سال‌های گذشته تلویزیون ساخته بود و نویسندگی سریال «اغما» را بر عهده داشت. مجموعه‌هایی که قصه‌هایشان درباره مسئله روح و شیطان می‌گذشت. افخمی پس از دوری پنج ساله از تلویزیون، امسال با «احضار» میزبان نگاه مخاطبان قاب جادو شد اما این سریال از ابتدای پخش با واکنش‌های تندی مواجه شد و عده‌ای از منتقدان، آن را یک عقبگرد جدی برای کارگردان باتجربه تلویزیون دانستند. مجموعه‌ای که با وجود ضعف‌های فراوان، بر اساس نتایج نظرسنجی مرکز تحقیقات رسانه ملی، پربیننده‌ترین سریال مناسبتی ماه رمضان شده است تا تأییدی بر این ماجرا باشد که عطش چنین مضامینی همواره در جامعه وجود دارد.

غفلت از ژانر وحشت

جبار آذین، منتقد آثار تلویزیونی درباره دلایل فقر تولید اثر در ژانر ماورایی و وحشت در تلویزیون به خبرنگار ما می‌گوید: ژانر وحشت و ژانر ماورایی از گونه‌های مطرح جهان در عرصه فیلم و سریال‌سازی است و با وجود اینکه در سینمای ایران، آثاری در ژانر وحشت ساخته شده اما همچنان به عنوان یک جریان سینمایی که مخاطبان زیادی دارد، مورد غفلت قرار گرفته است.

به باور او، ساخت هر گونه آثار سینمایی وظیفه یا رسالت هر کارگردانی نیست و برخی از گونه‌ها نیاز به تخصص ویژه‌ای دارد. آذین توضیح می‌دهد: مثلاً ساخت آثار کمدی و طنز و جنایی و وحشت نیازمند دانش و تبحر فیلمساز در آن گونه، شناخت دقیق و درست مؤلفه‌های این ژانر و به کارگیری درست آن در ساختار هنری است، به همین دلیل سینما و تلویزیون ایران در این ژانرها کم‌کار است و سازندگان آثار سینمایی و تلویزیونی در این عرصه‌ها چندان توانمند نیستند. نوشتن فیلم‌نامه و تولید اثر در گونه‌های وحشت، ماورایی و متافیزیکی نیازمند دانش، پژوهش و تخصص است. آذین با اشاره به مؤلفه‌های ابترگونه ماورایی در سریال «احضار» می‌گوید: علیرضا افخمی از ژانر وحشت برای بازگوکردن داستان سریالش بهره گرفته اما این بهره‌گیری به همان اندازه ابتر و ناقص است که بهره‌گیری کارگردان از گونه ماورایی. یعنی افخمی در هر دو زمینه نتوانسته مختصات و ویژگی‌های این ژانرها را به نمایش بگذارد.

ناتوانی فیلمساز در خلق اثری ماورایی

او اضافه می‌کند: فیلمساز از منظر تحقیق و بررسی هم نتوانسته پردازش مناسبی در این باره داشته باشد و مؤلفه‌های این ژانرها را در خدمت داستان سریال و چیدمان ساختار دراماتیک اثرش دربیاورد به همین دلیل با اینکه واقعیت‌هایی مانند روح و جن مورد تأیید ادیان الهی به ویژه دین اسلام است و پژوهش‌های گسترده علمی درباره آن‌ها انجام شده اما در «احضار» شاهد نگاه سلیقه‌ای به مقوله روح هستیم.

به گفته این منتقد، تکلیف فیلمساز در پرداخت قصه اصلی مشخص نیست و همچنین مرزهای واقعیت با توهم، خیال و خرافات هم مشخص نیست به همین دلیل مخاطب نیز در وضعیت بلاتکلیف با محتوا و ساختار اثر قرار می‌گیرد و این سریال نشان نمی‌دهد که به عنوان یک اثر عاشقانه ماورایی، چه حرفی برای مخاطب دارد. او ادامه می‌دهد: این سریال نه از نظر توجه کامل به مختصات آثار عاشقانه به توفیق رسیده و نه اینکه توانسته مسائل ماورایی را به شکلی باورپذیر براساس واقعیت‌های دینی و علمی به نمایش بگذارد. ضمن اینکه از ژانر وحشت، فقط ترس و دلهره آن در این سریال قابل مشاهده است، گویی قصد فیلمساز ترساندن مخاطب است بدون ایجاد هیچ پیش‌زمینه‌ای.

وی با بیان اینکه ترس و وحشت از پایه‌های یک داستان دلهره‌آور هستند، خاطرنشان می‌کند: ضرورت قصه باید حکم کند که بخشی از ماجراها در ژانر وحشت بازگو شود. افخمی در کار خود به صورت نابجا می‌خواهد مخاطب را بترساند و تماشاگر را با شخصیت‌هایی که پردازش درستی هم ندارند، همراه کند که از این منظر هم به توفیق نرسیده است.

سریالی که قصه ندارد

آذین با بیان اینکه «احضار» مجموعه‌ای آشفته از مضامین و داستان‌هاست، عنوان می‌کند: این مجموعه به دلیل ضعف‌های جدی در فیلم‌نامه و کارگردانی، مرزهای میان واقعیت با ماورا، توهم و خرافات را خدشه‌دار می‌کند. این آشفتگی نشان می‌دهد که این سریال نتوانسته به شکل باورپذیری با مخاطب همراه باشد، ضمن اینکه ضعف‌های پژوهشی در فیلم‌نامه مشهود است.  او بازی‌های ضعیف بازیگران را هم به ضعف فیلم‌نامه و کارگردانی مرتبط می‌داند و اضافه می‌کند: یکی از ارکان اساسی فیلم‌نامه‌ای دراماتیک، شخصیت، شخصیت‌پردازی و شخصیت‌سازی است که هیچ کدام از این‌ها در «احضار» دیده نمی‌شود زیرا این شخصیت است که ماجراها و حوادث در پی آن شکل می‌گیرد اما چون شخصیت‌های سریال به درستی پرداخت نشده‌اند، قصه لنگ می‌زند. بدیهی است که حتی اگر بازیگران توانمندی هم برای ایفای این نقش‌ها انتخاب می‌شدند نمی‌توانستند به درستی نقش‌آفرینی کنند.  این منتقد آثار تلویزیونی با بیان اینکه افخمی در هدایت بازیگران هم ناموفق بوده است، می‌گوید: انتخاب برخی بازیگران کم‌تجربه در این سریال، عدم توفیق در هدایت آن‌ها و بازی نامناسب سبب شده که شخصیت‌های سریال در حد تیپ باقی بمانند و بازی‌های دلچسبی را از آن‌ها شاهد نباشیم.

«احضار» یک عقب‌گرد بود

او درباره اینکه احضار در کارنامه علیرضا افخمی، یک عقبگرد به شمار می‌رود؟ توضیح می‌دهد: «احضار» از نظر داستان و فیلم‌نامه از کارهای قبلی افخمی که با رویکرد ماورایی ساخته شده‌اند، ضعیف‌تر و عقب‌تر است چون سریال‌هایی مانند «او یک فرشته بود» و «پنج کیلومتر تا بهشت» قصه داشتند و همین قصه، عامل اصلی جذب مخاطب بود اما سریال احضار، قصه ندارد اما از زاویه‌ای دیگر این سریال نسبت به کارهای قبلی این فیلمساز از نظر ساختار هنری، کمی پخته‌تر به نظر می‌رسد. آذین با تأکید بر اینکه افخمی با تجربه‌هایی که بدست آورده می‌تواند آثار بهتری را بسازد، یادآور می‌شود: اگر قرار است افخمی همچنان درباره مسائل ماورایی سریال بسازد، لازمه آن پژوهش عمیق و گسترده علمی است و نگارش فیلم‌نامه‌ای جذاب و پرتعلیق با شخصیت‌پردازی درست؛ چرا که مخاطب امروز تشنه موضوعات ماورایی است اما سراب، پاسخ خوبی به این عطش نیست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.