مهرانه جندقی متولد تیرماه ۱۳۶۸ است و دارای کارشناسی ارشد گرافیک و از سال ۱۳۹۱ در دانشگاه تدریس رشته تصویرسازی را شروع کرده است.

از کاغذ و قلم‌مو تا مانیتور و قلم نوری

او از سال ۱۳۸۸ همکاری‌اش را با مجلات مختلف کودک و نوجوان شروع و البته  برای نشریات خارجی هم تصویرسازی کرده است. جندقی در حوزه تصویرسازی برای کتاب هم با نشرهای مختلفی کار کرده اما بهانه این گفت‌وگو دوره‌های تصویرسازی است که  خارج از دانشگاه برای علاقه‌مندان به این حوزه برگزار می‌کند. او یکی از هنرمندانی است که به طور مرتب دوره‌های تصویرسازی را برای علاقه‌مندان برگزار می‌کند و این نشان از آن دارد که تصویرسازی از جمله هنرهایی است که مخاطبان و علاقه‌مندان خاص خود را دارد و می‌تواند نشانه‌ای خوب برای وضعیت هنر تصویرسازی باشد.

وضعیت تصویرسازی در محیط دانشگاه چگونه است؟

وضعیت تصویرگری در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی ما به سبب استقبال دانشجویان از این رشته خوب است و رشته تصویرسازی از آن دست رشته‌هایی است که بین دانشجویان طرفداران بسیاری دارد. دانش‌آموختگانی که گرافیک خوانده‌اند، هم هنرجویانی که نقاشی خوانده‌اند و هم کسانی که مستقیماً تصویرسازی می‌کنند گرایش بسیار مثبتی نسبت به تصویرسازی دارند و تا جایی که من دیده‌ام، کلاس‌های تصویرسازی برای دانشجویان از جذابیت بالایی برخوردار است و این می‌تواند به چند دلیل باشد؛ نخست اینکه در تصویرسازی تکنیک‌های مختلفی را داریم، دوم تنوع استفاده و بهره بردن از این مهارت است. مزیت دیگر تصویرگر بودن این است که تصویرگر می‌تواند آزادانه سفارش بگیرد. یعنی در محیطی که خوشایند اوست و در قالب یک کار کوتاه‌مدت و یا درازمدت سفارش مورد نظرش را بگیرد با امکاناتی که امروز در اختیار تصویرگران قرار گرفته است تصویرگر در صورت توانا بودن، می‌تواند حتی از دیگر کشورها هم سفارش بگیرد.

نقاط ضعف را چه می‌بینید؟

درباره کمبودهایی که در فضای دانشگاهی ما وجود دارد باید گفت ما در حوزه استادان و به قول معروف نیروهای آموزش‌دهنده مشکلی نداریم و کشور ما از جمله کشورهایی است که تصویرسازان خوبی دارد که هم تحصیلات آکادمیک خوبی دارند و هم رزومه‌های خوبی و خوشبختانه در سال‌های اخیر، فضای مجازی و دسترسی به برخی از امکانات از طریق این فضا موجب شده است که ما در شهرهای مختلف این استعدادها را داشته باشیم اما می‌شود به یک نکته مهم اشاره کرد و آن کنار رفتن برخی از استادان ارزشمند از حوزه تدریس دانشگاهی است که علت هم پرداخت‌های کمی است که از طرف دانشگاه صورت می‌گیرد چون مبلغی که به این اساتید با توجه به سابقه، نام و توانایی آن‌ها پرداخت می‌شود کمتر از پرداختی به آن‌ها در بیرون از فضای دانشگاهی است. نکته بعدی این است که دانشجویان وقتی وارد فضای هنرهای تجسمی می‌شوند به خاطر تنوع مواد درسی گاهی نمی‌توانند تمرکز لازم در یک شاخه را داشته باشند. به این باید هزینه‌های بالا برای شروع به کار دانشجویان این رشته‌ها را هم افزود، چه در حوزه ابزارهای دیجیتالی و چه در حوزه کاردستی که مواد مورد نیاز بسیار گران شده است. دانشجو لازم است بیاموزد، لازم است آزمون و خطا داشته باشد اما گرانی مواد و ابزار او را در تنگنا قرار می‌دهد و شاید این در تنگنا قرار دادن سبب شود نتواند مسیر را آن گونه که باید و شاید طی کند و به جسارت لازم برسد.

شما بیرون از محیط دانشگاهی دوره‌های آموزش تصویرسازی برگزار می‌کنید تفاوتی بین این دوره‌ها و کلاس‌های دانشگاه می‌بینید؟ کدام تأثیر بیشتری دارد؟

 تفاوتی که بین این کلاس‌ها و کلاس‌های بنده در محیط دانشگاهی وجود دارد این است که در محیط دانشگاه زمان برای آموزش بیشتر است. یعنی گاهی ما تا سه ساعت زمان برای برگزاری یک کلاس داریم اما در کلاس‌های بیرون از دانشگاه به این شکل نیست. با این حال اگر خواسته باشم درباره بازدهی کلاس‌های دانشگاه و کلاس‌های بیرون از دانشگاه منصفانه نظر بدهم این است که بازدهی کلاس‌های بیرون از دانشگاه بهتر از کلاس‌های دانشگاهی است و بازدهی بهتری دارند.

دانشگاه‌های ما تا چه اندازه توانسته‌اند تصویرگرانی همسو با نیازهای جامعه تربیت کنند؟

ما با دانشجویان بسیار مستعدی روبه‌رو می‌شویم که با کارهای خودشان استاد را شگفت‌زده می‌کنند پس ما هم استاد خوب داریم و هم دانشجوی بسیار بااستعداد اما در این بین بستر لازم برای ظهور و بروز درست این هنرمندان وجود ندارد. از این منظر دانشجو باید تلاش بسیار زیادی بکند تا به مسیر درست برود. گاهی حتی نمی‌داند چه راهی را باید طی کند و از این جهت نیاز است که دانشجو در کنار توانا شدن در هنر خود، بتواند شناخت دقیقی از بازارهای داخلی و حتی خارجی و شیوه‌های ورود به آن‌ها پیدا کند از طرفی به خاطر مشکلات متعدد و از جمله مشکلات مالی چاپ کتاب در ایران با معضلاتی روبه‌رو شده است و این دامن تصویرساز را هم می‌گیرد چون سفارش کار کم می‌شود، بنابراین اگر سفارشی هم هست به دست آن‌هایی می‌رسد که کارشان بهتر باشد.

 ابزارهای مدرن چه کمکی به تصویرسازی امروز کرده‌اند؟

 من به شخصه از طرفداران پروپا قرص استفاده از ابزارهای مدرن در تصویرسازی هستم. معتقدم این ابزارها بخشی از کار ماست که می‌تواند به بهتر شدن خلق اثر کمک کند تا در عین اینکه وقت کمتر و انرژی کمتری صرف می‌کنیم، اما به نتایج بهتری دست پیدا کنیم. امروز آن قدر ابزار تصویرسازی پیشرفت کرده است که اگر بلد باشیم از آن‌ها به خوبی و درست استفاده کنیم می‌توانیم کاری خلق کنیم که بیننده به زحمت بتواند تشخیص بدهد کار با دست خلق شده است یا با ابزار و تکنیک‌های دیجیتال. به نظرم این شانسی است که تصویرگران امروز در اختیار دارند. شما وقتی با ابزار دیجیتال کار می‌کنید فرصت این را دارید که هم به راحتی در کار تغییر بدهید و هم اینکه آن را چندین بار با هزینه‌ای کمتر اجرا بکنید تا به بهترین نتیجه برسید.

و چه آسیبی را متوجه این نوع کار می‌دانید؟

 به نظر می‌رسد که نسل جوان‌تر آن طاقت و حوصله‌ای که نسل ما داشتند را ندارند. نسل ما باید با کاغذ، راپید، رنگ و... دست و پنجه نرم می‌کردند و گاهی اشتباه برگشت‌ناپذیر بود از این جهت دقت و حوصله بسیار بالایی را می‌طلبید. البته این را بگویم منظور از نسل جدید دوستانی هستند که در همین چهار یا پنج سال اخیر وارد این فضاها شده‌اند و قاعدتاً دسترسی آن‌ها به ابزارها بیشتر شده است. به نظرم اصلاً فرقی ندارد که ما روی کاغذ کار می‌کنیم و یا روی مانیتور، فرقی ندارد که ما یک قلم‌مو را برداریم یا قلم نوری چون مهم‌ترین چیزی که یک نقاش، تصویرگر و اصولاً کسی که در حوزه هنرهای تجسمی کار می‌کند باید به آن توجه کند این است که تمرین، تمرین و تمرین داشته باشد. اگر هنرمند به این نکته توجه کند آن وقت ابزار برای او هیچ تفاوتی نخواهد داشت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.