شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در قرار با دوستتان، از یک ربع تا یک ساعت منتظر مانده باشید و اگر اهل کتابخوانی هم باشید، عذابآورتر از این نیست که این اوقات را با کتاب نگذرانید. شاید وجود یک کتابخانه عمومی کوچک در چند قدمی شما، این وسوسه را در وجودتان بیندازد تا گامهایتان به بیرون از کافیشاپ راه بکشد. دقیقاً جایی روبروی یک کافیشاپ در مرکز برلین که تنههای درخت، قفسههای عمومی کتاب شدهاند. حالا حق انتخاب با شماست که چه کتابی را با چه حجم و محتوایی دوست دارید در این فرصت بخوانید. البته طرح «کتابت را جا بگذار» طرح جدیدی نیست و «رول هورنباکر» فروشنده کامپیوتر در آمریکا که سالها پیش کتابش را در یکی از اماکن عمومی برای نفر بعدی جا گذاشت تا این کتاب به گردش درآید، فکر نمیکرد که روزی این هنجار چنان فراگیر شود که کتابهای در حال گردش در فرانسه از مرز 10 هزار تا هم فراتر برود و آمارها از گردش بالای دو و نیم میلیون جلد کتاب خبر میدهند اما این رفتار هنوز در کشور ما آن چنان که باید و شاید جا نیفتاده است و مردم به کتاب بیشتر به عنوان یک کالایی با قیمت پشت جلد مینگرند در حالیکه ارزش یک کتاب به خوانده شدنش است نه نگهداری آن در قفسههای کتابخانه و محکومیتش به خاک خوردن.
ساخت کتابخانهای در تنه یک درخت آن هم در مرکز برلین و همکاری مردم آن محله یا عابران یا آنها که پاتوقشان کافیشاپ همجوار این کتابخانه درختی است برای پر کردن قفسههای آن علاوه بر اینکه طرح کتاب در گردش را میتواند رونق بخشد موجب میشود که حرکتهای خودجوش مردمی برای پا گرفتن این ابتکارات بیشتر شود. بنابراین چنین کتابخانههای ابتکاری که میتواند حلقه محوری محلات را شکل دهد هم به توسعه کتابخوانی کمک میکند و هم به جلب مشارکت شهروندی.
ساختن یک خانه کوچک برای کتابها در پیادهروی یکی از خیابانها یا کنار مسجد و مدرسهای، کار سختی نیست میتوان با جعبههای چوبی میوه یا طرحهای خلاقه دیگر، کتابخانههایی را در محلات ساخت و مردم محله و عابران برای تبادل کتاب، کتابهایشان را آنجا بگذارند. یکی از اشکالات طرح «کتاب در گردش» این بود که اگر آخرین خواننده، کتاب را روی یک نیمکت پارک میگذاشت برف و باران، جلد و کاغذش را مچاله و خیس میکرد. بهتر نیست که همین کتابها، خانهای کوچک داشته باشند.
نظر شما