۱۳ تیر ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۸
کد خبر: 890410

در چند روز گذشته توفان بیرو تمام رسانه ها و فضای مجازی را درنوردید و باز چون مثل همیشه گرد و خاک بازی‌های پشت پرده ستاره های کاغذی و مدیران بی تدبیر و جاه طلب به چشم هوادار بخت برگشته رفت.

بیرانوند که روزگاری برای استقلالی ها پیام قتل عام می داد و در شهرآوردها کلکسیون فحش‌ها را برایش ردیف می‌کردند در چرخشی کاملا مادی ساز یاغی گری کوک کرد و برای دریافت مطالباتش بر طبل جدایی از پرسپولیس و پیوستن به استقلال کوبید. مدیران هر دو تحفه فوتبال ایران هم البته خوب برایش نواختن تا او بهتر بر اعصاب و روان هوادار برقصد. شاباش ۱۰۰ میلیاردی برای دروازه‎بانی که روزگاری مثل خیلی از همین هواداران عاشق پیشه به نان شب محتاج بود بدجور عقل از سرش پراند و او را به فراموشی روزگار کارواشی و شب خوابی دور میدان آزادی سپرد. بیرانوند امروز در حالی صحبت از ۱۰۰ میلیارد ناقابل برای زدن به زخم های زندگی اش می کند که اکثریت غریب به اتفاق هوادارانش برای خرید مرغ کیلویی ۱۰۰ هزارتومان مستاصل مانده اند و بسیاری از آنها که روی سکوها برای موفقیت او یقه چاک می دهند مدتهاست طعم میوه های فصل یادشان رفته و جرات نزدیک شدن به قصابی ها را ندارند. شوربختانه همین هوادار برای امضای قرارداد ۱۰۰ میلیاردی بیرو اشک ریزان جلوی درب باشگاه‌ها انتظار می‌کشند و گلو پاره می‌کنند. در این که گناه بخش اعظمی از این شامورتی بازی غم انگیز بر گردن مدیران جاه طلب و بی کفیات و ستاره‌های کاغذی تازه به دوران رسیده است شکی نیست اما نمی توان از گناه رسانه ها ، فضای مجازی و خودِ هوادار هم چشم پوشید.این هوادار است که با فشار بر مدیران باشگاه ها برای جذب ستاره‌ها و باد کردن بازیکنان درجه چندم در فصل نقل و انتقالات باعث این بازارگرمی‌های مشمئزکننده می‌شوند.هوادارانی که امروز در فشار اقتصادی ویران کننده جامعه به نان شب محتاج شده و از شکم خود می زند تا باشگاه با دست‌درازی در صندوق بیت المال برای خوشایند او پول مفت به پای بازیکنی بریزد که می خواهد با ۱۰۰ میلیارد ناقابل پیراهنش را عوض کند یک بار به نقش خود در این ویرانگری فکر کرده است؟ آیا یک بار به این فکر کرده است که وسط تباه شدن جوانی اش باز هم مثل همیشه در این مملکت این دلال ها هستند که با تحریک احساسات او و حس جاه طلبی مدیران از آب گل آلود در این خشکسالی بی پایان ایران جان ماهی درشت صید می کنند و به اشک های او پوزخند می زنند؟

آیا تا به حال به این فکر کرده است که در پس پرده سکوت مسئولانی که قرار بوده رفاه و آسایش را برای او ارمغان بیاورند در مقابل این ریخت و پاش های بی رحمانه چه می گذرد؟این که نهادهای ذی صلاح در سایه نشسته اند و این توفان ویران کننده را فقط تماشا می‌کنند گناه نابخشودنی است که هر سال در همین روزها هم بر ارتکاب آن اهتمام می ورزند.بیرانوند با پول های عبدالرضا موسوی که به نوشته یکی از روزنامه ها بی تدبیری اش بسیاری از کارگران  صنعت فولاد را بیچاره کرد ، چه برود و چه بماند هیچ دردی از دردهای روحی و روانی و اقتصادی این هوادار دوا نخواهد شد که هیچ، زخم های مردمی که فوتبال را دنبال نمی کنند هم عمیق تر خواهد شد. پس لطفا بساط این معرکه ویران کننده را هر کسی که منفعتش جلوی وجدانش را نمی گیرد جمع کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.