هر کدام از آن فرش‌ها که قاب شده‌اند و صاف نشسته‌اند زیر نور چراغ‎‌ها و هر کدام از آن فرش‌ها که پهن شده‌اند زیر پای زوار، داستانی دارند برای خودشان؛ داستانی از عشق و حسرت و آرزو. حالا بناست پژوهشگرها حوصله کنند و همه آن طرح و نقش را بیاورند روی صفحات کاغذ.

طرح‌ها و نقشه‌های به ‌کار رفته در دستباف‌های رضوی به همت شرکت فرش آستان قدس رضوی کتاب می‌شود/ قدم زدن در باغ‌های نخی

«قدم‌خیر» اهل نشستن پشت دار قالی نبود؛ چی می‌شد که یک وقتی چهارزانو بزند جلو چله‌های سفید و گره‌های لاکی و لاجوردی بزند به تنشان و «مشته» بکوبد تا شاید آن قالیچه که انگار بنا نبود هیچ وقت تمام بشود، یک رج دیگر بالا بیاید. خبر مرگ خان‌محمد اما کمرش را شکست. جنازه مردش را که آوردند، گریه نکرد. خوش نداشت کسی در همه ایل، صدای شیونش را بشنود. نشست پشت دار قالی و آن ‌قدر پا نشد تا روزی که چله‌بُرها آمدند و قالیچه را با تن بی‌جان قدم‌خیر، با هم از دار قالی پایین آوردند. قالیچه نقش مردی را داشت که «یک شو به کوه و دشت رفت و برنگشت...».

سال بعد پسرهایش قالیچه را آوردند جایی که قدم‌خیر آرزو داشت ببیندش و حسرت به دل ماند.

*

رحیم‌داد بچه‌اش نمی‌شد. زنش ماه‌گل هر چه دارو دوا به خوردش می‌داد افاقه نمی‌کرد؛ پچ‌پچه‌ها بلند شده بود؛ چرا مرد و زنی که بچه‌شان نمی‌شود باید بمانند و به پای هم بسوزند. ماه‌گل هنوز جوان بود و حتماً کسی از آن خواستگارها حاضر بود بگیردش؛ حالا گیرم برای آنکه زن دومش بشود اما کیست که نداند عشق، همان عشق اول است و بس. رحیم‌داد می‌شنید و خودش را به نشنیدن می‌زد. ماه‌گل می‌دید و می‌سوخت. باید کاری می‌کرد. زن اگر بخواهد می‌تواند تقدیرش را بگرداند.

نذر کرد؛ نذر کرد اگر خدا به آن‌ها بچه بدهد، فرشی ببافد و آن را بفرستد با مسافرهایی که سالی یک بار راهی جاده‌های دور و دراز می‌شوند. غلامرضا که به دنیا آمد، فرش هم تمام شده بود. ماه‌گل پا به ماه بود که آخرین نقش‌ها را هم رج زد. نقش کبوترهایی که دور گنبدی می‌چرخیدند که مثل خورشید بود؛ همان رنگ و همان نورافشانی.

*

آلبالوها نرسیده بود که «مجید» آمد. مرخصی گرفته و آمده بود. توی قاب در که وایستاد، لباس‌های خاکی‌رنگ زار می‌زد به تنش؛ پس آن دست‌های استخوانی و پاهای بی‌جان، چطور سنگینی کلاه و اسلحه و فانسقه را تاب می‌آورد. زهرا آن موقع سال دوم دانشگاهش بود. حس خانم معلم‌ها را پیدا کرده بود و بچه‌ها را امر و نهی می‌کرد. مجید که آمد، جمعشان جور شد. بعد مدت‌ها دوباره همه خواهر و برادرها جمع شدند دور هم و نصفه شب تا سر و صدای همسایه‌ها بلند نمی‌شد، نمی‌خوابیدند. جایشان را مثل بچگی‌ها پهن می‌کردند کنار باغچه زیر سایه آلبالوها که هنوز نرسیده بودند. مجید روز آخری، به زهرا سپرد که کسی از آلبالوها نخورد تا او هم بیاید. جنازه‌اش را که از معراج شهدا آوردند خانه، آلبالوها حسابی رسیده بود. زهرا حتماً همان موقع نقشی که دنبالش بود را یافته بود؛ نقش آلبالویی که باید همه خواهر و برادرها جمع بشوند تا بشود خوردش. آلبالویی که انگار قرار بود به عمر یک زندگی، به عمر یک نسل بماند تا روزی که دوباره خواهر و برادرها جایی دیگر دور هم جمع بشوند... .

*

قالیچه دستباف قدم‌خیر، فرش پرنقش ماه‌گل و گلیمی که بچه‌های دانشکده هنر بافته‌اند، حالا سال‌هاست که جا خوش کرده‌اند در گنجینه فرش؛ جایی که فرش‌های زیادی با هزار آرمان و آرزو رسیده‌اند آنجا تا مرهمی بشوند به داغ دلی. نه فقط گنجینه فرش حرم آقا، که اصلاً همه حرم آقا با آن فرش‌های دیدنی، پر است از این قصه‌ها. هر کدام از آن فرش‌ها که قاب شده‌اند و صاف نشسته‌اند زیر نور چراغ‎‌ها و هر کدام از آن فرش‌ها که پهن شده‌اند زیر پای زوار، داستانی دارند برای خودشان؛ داستانی از عشق و حسرت و آرزو. حالا بناست پژوهشگرها حوصله کنند و همه آن طرح و نقش را بیاورند روی صفحات کاغذ.

مدیرعامل شرکت فرش آستان قدس رضوی از تهیه بانک غنی 40 ساله از طرح و نقشه دستباف‌های رضوی خبر داده و گفته: فرش دستباف ایران به علت گستردگی و پراکندگی در سراسر کشور و آمیختگی با فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌های مناطق مختلف، ذخیره و گنجینه‌ای غنی از طرح‌ها و نقش‌های متنوع را در اختیار دارد.

دیکتر حمید کارگر گفته: فرش ایرانی در طول قرن‌های متمادی به خاطر تنوع جغرافیایی و قومی گسترده‌ای که دارد، دارای هزاران هزار نقشه ارزشمند و متفاوت شده است.

او ادامه داده: بررسی زیست‌بومِ امروز بسیاری از اقوام، عشایر و روستاهای فرشباف ایرانی همچون بختیاری‌ها، شاهسون‌ها، قشقایی‌ها، افشارها، ارمنی‌ها و دیگران نشان می‌دهد این اقوام شاید به دلیل هجوم بی‌امان جهانی شدن به تدریج از شیوه زندگی پیشینشان فاصله گرفته باشند اما به‌واسطه فرش‌هایشان که در جهان پخش شده، نامشان زنده مانده است.

مدیرعامل شرکت فرش آستان قدس رضوی گفته: این شرکت در طول چهار دهه فعالیت خود از یک ‌سو میراثدار آن گنجینه غنی و پربار فرش ایران بوده و از سوی دیگر در تلاش بوده سبک و حال و هوای خاص خود را با تکیه بر همان میراث کهن خلق کند.

او درباره ویژگی‌های منحصر به ‌فرد بانک غنی جمع‌آوری شده تصریح کرد: طرح‌ها و نقشه‌های به ‌کار رفته در دستباف‌های رضوی در این سال‌ها پیوندی قوی با مکتب هرات و هنر خراسان دارند و در عین تنوع و گوناگونی، از یک روح واحد و یگانه تبعیت می‌کنند.

مدیرعامل شرکت فرش آستان قدس رضوی به زائران و مجاوران توصیه کرده وقتی برای زیارت به حرم مطهر مشرف می‌شوند، با گشت و گذار در رواق‌های متعدد بارگاه رضوی اگر نگاهی به زیر پای خود داشته باشند، انواعی از نقشه‌های فرش را با تنوعی قابل توجه می‌بینند که با وجود گوناگونی، از یک خانواده‌اند و در هماهنگی و وحدت رویه با هم قرار دارند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.