اوائل دهه ۷۰ ، رئیس وقتِ دانشگاه آزاد اسلامی در گفت و گو با یکی از نشریات در پاسخ به چرایی افزایش بی رویه شهریه این دانشگاه در آن سال ها گفته بود: خیلی از خانواده ها حاضرند برای ورود فرزندانشان به این دانشگاه قالی زیر پای خودشان را هم بفروشند!

اوائل دهه ۷۰ ، رئیس وقتِ دانشگاه آزاد اسلامی در گفت و گو با یکی از نشریات در پاسخ به چرایی افزایش بی رویه شهریه این دانشگاه در آن سال ها گفته بود: خیلی از خانواده ها حاضرند برای ورود فرزندانشان به این دانشگاه قالی زیر پای خودشان را هم بفروشند!

همین چند روز پیش، یعنی سه دهه بعد، چیزی شبیه همین استدلال را، از قول وزیر فعلی آموزش و پرورش در خصوص مقایسه مدارس دولتی و غیردولتی خواندید و شنیدید که گفته بود: خدمتی که برخی از این مدارس غیردولتی کرده‌اند، دانشگاه‌های ما نکرده‌اند. انتخاب خانواده‌هاست که بچه‌های خود را به این مدارس می‌فرستند، کسی را به زور به این مدارس نمی‌فرستند!

علی مراد صحرایی، چندی پس از این اظهارات؛ اینبار در واکنش به انتشار منوی لاکچری یک مدرسه غیردولتی در فضای مجازی به خبرنگاران گفته است: "موضوع عدالت آموزشی را با این حاشیه ها ترکیب نکنید...مدرسه ای این کار را انجام داده که ارتباطی با آموزش و پرورش ندارد. ما نظارتی بر منوی غذایی مدارس غیر دولتی نداریم و هیچ حرکتی که بوی اشرافیت می‌دهد را در هیچ جا تایید نمی‌کنیم و...."

اگر شما هم تا همین دیروز مثل ما به غلط اینطور تصور می کردید که مدارس غیر دولتی و بیست و چند مدرسه دیگر زیر لوای متحد الشکلی به نام آموزش و پرورش رسمی کشور قرار است بر اساس حدود و قلمرو خود را بر اساس ساحت تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی تعریف کنند سخت اشتباه می کردید. یا لااقل متر و خط کش تان با معیارهای مقام عالی این وزارتخانه همخوانی ندارد.

پرسش نخستی که پس از این اظهارات ممکن است ذهن ها را به خود مشغول کند این است که آقای وزیر؛ چرا نباید اقدام مدرسه ای که اتفاقاً بر اساس قانون تأسیس و اداره مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی غیردولتی» تحت نظارت شماست، ارتباطی با وزارتخانه تحت مدیریت شما نداشته باشد؛ مگر سکان مدیریت بزرگترین دستگاه اجرایی کشور که عهده دار توامان " آموزش " و " پرورش" کشور است در دستان کسی غیر از شماست؟

مگر نه این است که جنابعالی بیش از هر مدیر دیگری از بند بند مفاد سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مطلع اید؛ برای آن برنامه دارید، کارگروه، کمیته ، مشاور و ... تدارک دیده اید و احتمالاً بر همین اساس در روزهای نخست حضورتان در ساختمان شهید رجایی اولویت خود را اجرای سند تحول بیان کردید.

راستی مگر بر اساس اهداف عملیاتی همین سند، بر تربیت انسانی با درک مفاهیم اقتصادی در چارچوب قناعت و انضباط مالی، مصرف بهینه و دوری از اسراف و تبذیر تاکید نشده است؟

اگر قرار است نظام آموزش و پرورش کشور فقط همین یک بند از سند تحول را اجرایی کند باید به فروش خوراک چنجه گوسفندی ۳۴۰ هزار تومانی و ششلیک گوسفندی ۴۴۰ هزار تومانی واکنش نشان دهد و آنرا نه "حاشیه" که پاشنه آشیل ادعای پرورش انسانی شایسته و کامل و مغایر تحقق مفهوم " عدالت " بداند.

اصلاً اگر قرار است گرانیگاه تعلیم و تربیت رسمی کشور به چگونگی تربیت سوژه های آن بی تفاوت بماند پس چه ضرورتی به تدوین سند تحول بود؟

آقای وزیر؛ یادتان هست در جلسه دفاع تان گفته بودید :" آموزش‌ها و تربیت ها را می‌توان به یک درخت تشبیه کرد؛ وظیفه آموزش و پرورش رویاندن ساقه و تنه‌ای است راست، بلند و استوار، متصل به ریشه‌ای زنده و فعال که بتواند شاخه‌ها و برگ‌ها را بپرورد، نگاه دارد و سایه بیفکند، ثمره بدهد و ستون وحدت ملی شود، چنین آموزش و پرورشی آرزوی ما است و این شدنی است."

داشتن ستونی که از آن می گفتید علاوه بر اختصاص ۲۴۲ همت بودجه برای اداره آن به همت و اراده ای برای تحقق عدالت و هرس کردن شاخ و برگ مظاهر زائد اشرافی گری و تجمل گرایی از آن هم نیاز دارد تا نکند روزی گروهی از دانش آموزان شما " کتاب" را " کباب " بخوانند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.