۲۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۵
کد خبر: 924604

تجربه صدها هزار ساله و حتی یکی دو میلیون ساله زندگی انسان، او را به این نتیجه رسانده که سوگ و سوگواری با همه سختی و تلخی‌ برای روح و روان و زندگی بازماندگان لازم است و اگر درست با آن برخورد کنیم می‌تواند فرجام نسبتاً شیرین و مفیدی هم داشته باشد.

آرامش و آمرزش ارواح دیجیتال!

این‌ها را که گفتیم البته نکته جدیدی نیست. حرف تازه‌تر در این مورد، نحوه مواجهه آدم‌های امروزی با مقوله سوگ و سوگواری است. یعنی آیا مفهوم و کیفیت سوگ و سوگواری و مراحل آن برای انسانی که تقریباً دارد همه چیز زندگی‌اش را فناورانه و دیجیتال پیش می‌برد، به همان شکل قدیمی است یا اینکه مثلاً پست‌ها، فیلم‌ها و صوت‌های باقیمانده از فرد فوت شده، سبب می‌شود احساس کنیم او هنوز کنارمان حضور دارد؟

۵ مرحله
 از سال۱۹۶۹ که یک روان‌شناس سوئیسی ـ آمریکایی به نام الیزابت کوبلر برای  سوگواری پنج مرحله را تعریف کرد تا امروز کسی، مرحله و حالت دیگری به آن اضافه نکرده و انسان‌ها اگرچه ممکن است شیوه‌ها و ظاهر سوگواری‌هایشان را رنگ و لعاب زده باشند، اما بیشترشان از حیث روحی و روانی کماکان دارند همان مراحلی را می گذرانند که پیشینیانشان می‌گذراندند.
 شوک و ناباوری و انکار واقعیت نخستین مرحله است. یک نوع دفاع شخصی روحی و روانی که نشان می‌دهد شما نمی‌توانید باور کنید چه اتفاقی افتاده است.
  عصبانیت و پرسش هم مرحله بعدی است. چرا من؟ چرا من باید خانواده‌ام را از دست بدهم؟ این عصبانیت هم واکنشی طبیعی است و در این مرحله از سوگ، موضوعی عادی به شمار می‌رود. 
جر و بحث و چانه‌زدن سومین مرحله است. مثلاً وقتی یک نفر متوجه می‌شود فرزندش تصادف کرده و به کما رفته و هرگز امکان بازگشت به زندگی را ندارد. برای همین با پزشک و اطرافیان و حتی در رابطه‌اش با خدا، می‌خواهد راهی پیدا کند و هر طور هست فرزندش را برگرداند. 
 آشفتگی و غم که ممکن است به حدی از افسردگی هم تبدیل شود مرحله بعدی است که خودش مقدمه‌ای برای قسمت پنجم ماجراست. در مرحله پنجم کم کم فرد برای پذیرش واقعیت، کنار آمدن با آن و رسیدن به اینکه «زندگی ادامه دارد» آماده می‌شود. این مرحله البته طولانی‌تر است و هر فرد بنا به روحیاتی که دارد و سایر عوامل ممکن است دیرتر یا زودتر این مرحله را پشت سر بگذارد.

با اجازه متوفا
خانم «کیت لیندزی» از سردبیران سابق نشریه آتلانتیک به‌تازگی در مطلبی جالب این پرسش را مطرح کرده که آیا فناوری و شبح دیجیتالِ آدم‌ها ماهیت سوگ را تغییر داده است؟ مقاله «لیندزی» که وبگاه ایرانی «ترجمان» نیز آن را ترجمه و منتشر کرده، به این نکته اشاره می‌کند که: «امروزه هر کسی می‌میرد یادگاری‌های دیجیتال فراوانی از خود به‌جا می‌گذارد، از حساب‌های کاربری در شبکه‌های اجتماعی گرفته تا عکس‌ها، نوشته‌ها و حتی چت‌هایش با دیگران. ازاین‌رو، روح دیجیتال افرادِ از ‌دست‌رفته به‌نوعی همیشه در کنار ما زنده می‌مانند». خانم لیندزی پس از مطرح کردن این واقعیت، می‌پرسد: آیا این نعمت است یا یک رنج روحی مدام؟ آیا پرسه‌زدن در حساب‌های کاربری کسی که از دنیا رفته آرامش‌بخش است یا دردناک؟ اصلاً آیا امروزه سوگواری برای عزیزان همان معنای سوگواری‌های گذشته را دارد؟ 
پاسخ به بیشتر پرسش‌های نویسنده این مطلب می‌تواند متفاوت باشد. یعنی بسته به روحیات فردی که عزیزش را از دست داده، واکنش‌های او به احضار روح دیجیتال آن عزیز هم فرق دارد. مثلاً برای برخی از ما ممکن است در ماه‌های نخست سوگواری، هر عکس و نشانه‌ای از متوفا، ناراحت‌کننده باشد و داغمان را تازه‌تر کند و برای برخی برعکس.
اما پاسخ به آخرین پرسش و اینکه آیا ماهیت سوگ و سوگواری دارد تغییر می‌کند، باید مثبت باشد. حساب کنید مثلاً پس از گذشت یک سال از درگذشت عزیزتان، شما با وصیت و سفارش خود آن مرحوم به همه حساب‌های کاربری‌اش دسترسی داشته باشید، بحث‌ها و چت‌های او با دیگران را بخوانید. از نقطه نظرات، دانسته‌ها و احساسات و عواطفش درباره مسائل مختلف (که هرگز با شما درباره آن‌ها حرف نزده) آگاه شوید. به حرف‌هایی که در پیام‌های صوتی‌اش با شما زده و درددل کرده بیشتر دقت کنید و... در نهایت با شناخت تازه‌ای که از متوفی پیدا می‌کنید، این احساس در شما زنده شود که روح دیجیتال او در کنار شما حضور دارد و زندگی می‌کند. به جز این‌ها، هوش مصنوعی هم هست که دو یا سه ماه پیش در این صفحه گفتیم، می‌تواند مرحومینی مثل پدر، مادر و بلکه جد و آباد آدم را جلو چشمش ظاهر و حاضر کند!

خبرنگار: حوالی امروز

منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.