سرنوشت نافرجام درآمد دو باشگاه از فروشی بلوک ده درصدی سهام نشان می دهد اگر دوباره نیز چنین اتفاقی رخ دهد با این ساز و کار مدیریتی دقیقا همان اتفاقات دو سال اخیر تکرار خواهد شد بدون اینکه سرمایه اولیه سهامداران حفظ و سرمایه گذاری مناسبی با درآمد ناشی از فروش سهام صورت گیرد.

سرطان مدیریت قرمز و آبی با سهام فروشی حل نمی‌شود!

از روزی که وزرای ورزش و اقتصاد دولت سیزدهم تصمیم به واگذاری سهام دو باشگاه استقلال و پرسپولیس گرفتند مدت زمان زیادی نمی‌گذرد اما با وجود وعده شیرین خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس و برطرف شدن مشکلات مدیریتی این دو باشگاه همچنان شاهد همان روال قبلی هستیم تا این حقیقت برملا شود که ایراد کار به مساله واگذاری سهام و خصوصی شدن دوباشگاه ربطی ندارد بلکه نبود ساختار حرفه‌ای در سطح مدیریت و عدم پیروی از اصول و قواعد استاندارد باعث برور مشکلات کنونی شده و تا زمانی که این مشکلات برطرف نشود نمی توان دلخوش به آینده بود.

به رغم اینکه مدیران هر دو باشگاه ادعای حرفه‌ای گری و مدیریت مدرن متکی به قواعد بین المللی دارند می‌توان با یک آنالیز دم دستی به این جمع بندی رسید که سطح تصمیم گیری در این دو باشگاه حتی از یک تیم محلی نیز پائین تر است! با این وجود همچنان برخی اعتقاد دارند مشکلات دو تیم با واگذاری سهام برطرف خواهد شد در حالی که به اعتقاد کارشناسان تنها زمانی واگذاری و فروش سهام به علاقمندان مطلوب به فایده است که اصول مدیریتی و نظارت دستگاه های ناظر به درستی به اجرا در آید در غیر این صورت هرگونه تصمیم گیری احساسی منجر به شکست خواهد شد.

سرنوشت نافرجام درآمد دو باشگاه از فروشی بلوک ده درصدی سهام نشان می دهد اگر دوباره نیز چنین اتفاقی رخ دهد با این ساز و کار مدیریتی دقیقا همان اتفاقات دو سال اخیر تکرار خواهد شد بدون اینکه سرمایه اولیه سهامداران حفظ و سرمایه گذاری مناسبی با درآمد ناشی از فروش سهام صورت گیرد.

مدیران استقلال و پرسپولیس شاید در مقطع کنونی ژست مدیران موفق و کاربلد را به خود بگیرند اما کارنامه مالی آنها به ویژ] در حوزه درآمدزایی نشان می دهد آنها با وجود برخورداری از پتانسیل فراوان دو برند استقلال و پرسپولیس قادر به تامین اعتبار لازم برای حل و فصل پرونده های مالی نبودند به همین دلیل با استارت پروژه کاسه گردانی هر روز به دنبال دریافت کمکهای غیر مستقیم دولتی بودند تا شاید بتوانند  پرونده های سنگین مالی خود را ببندند تا از پرداخت جرائم انضباطی جدیدتر معاف شوند با این حال با وجود تکاپوی فراوان بازهم دردسرهای بدهی های انباشت شده گریبان گیر آنها شد تا راهی برای فروش بخش دیگری از سهام باقی نماند.

اما سوالی که برای افکارعمومی و کارشناسان در این مقطع به وجود می آید اینست که تا کی این روش غلط باید حکمفرما باشد؟ مدیران ناکارآمد استقلال و پرسپولیس هیچ باکی از هزینه تراشی ندارند، چون می دانند در نهایت مجموعه ای به نام سازمان خصوصی سازی به داد آنها خواهد رسید تا با فروش و واگذاری بخشی از سهام این دو باشگاه سرمایه آنها را افزایش دهد به همین دلیل هرگاه که از زمین و زمان ناامید می شوند بدون فوت وقت دست به دامن رئیس سازمان خصوصی سازی می شوند تا امکان دسترسی به درآمند ناشی از فروش سهام را داشته باشند اما بالاخره یک روز این سهام تمام خواهد شد آن وقت از دو برند با ارزش آبی و قرمز چه خواهد ماند؟!

کارنامه مدیران استقلال و پرسپولیس و عملکرد هیئت مدیره دو باشگاه نشان می دهد آنها در فرایند درآمدزایی و پول سازی از کنار برند این دو باشگاه نه تنها موفقیت و اقبالی ندارند بلکه همیشه مصرف کننده بوده‌اند بر این اساس با در نظر گرفتن اصول و قواعد استاندارد در نظام های مدیریت و مالی تداوم حضور این افراد نه تنها کارساز نیست بلکه برای هر دو مجموعه مضر است و می تواند تبعات جبران ناپذیری برای هر دو مجموعه به بار آورد لذا بهتر است مدیران تصمیم گیری در وزارت ورزش و جوانان و سازمان خصوصی سازی به جای درمان سرپایی به فکر حل ریشه ای مشکل باشند و با انتخاب مدیرانی کارآمد، آشنا به امور اقتصاد و خوشنام در حوزه صنعت و بیزینس به فکر ترمیم ضعف فاحش سیستم تصمیم گیری هر دو باشگاه باشند تا مجبور نشوند برای حل مشکلات مالی این دو باشگاه هر فصل بخشی از سهام دو باشگاه را به حراج بگذارند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.