در گذشته نقاشی‌هایی قهوه‌خانه‌ای روایتی مصور بودند و به روضه‌خوان کمک می‌کرد ذکر مصیبت کند. هرچند بعضی از این آثار چنان هنرمندانه و دقیق رسم می‌شدند که خود روضه‌ای مجسم در سکوت بودند و روضه‌خوان لازم نداشتند.امروز برای تماشای سه نمونه از این آثار به موزه قرآن و نفایس آستان قدس رضوی آمده‌ایم.

روضه مجسم

صدای رسای نقال‌ها شاید به گوش هم‌سن و سال‌های من آشنا نباشد اما قدیمی‌ترها به‌خصوص پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها این صدای گرم و خاطره‌انگیز را در حافظه شنیداری خود دارند. صداهایی که راوی حماسه‌های تاریخی و اساطیری و رشادت‌های قهرمانان رزم‌ها و وقایع مذهبی بودند. روایت‌هایی که در خاستگاه این نوع نقاشی یعنی قهوه‌خانه‌ها به گوش می‌رسید.

اما حالا در کوچه پسکوچه‌های شهرهای شلوغ و بی‌روح امروزی خبری از قهوه‌خانه‌هایی که روزگاری محل رفت‌وآمد و تجمع مردم کوچه و بازار و یا حتی گاهی اشراف بود، نیست. قهوه‌خانه‌هایی که از لابه‌لای صدای کل‌کل و دود قلیان و جیرینگ جیرینگ به هم خوردن استکان و نعلبکی چای در آن‌ها، گاهی صدای نقال و پرده‌خوانی می‌آمد که یا داشت از سلحشوری‌های پهلوانان شاهنامه و عشق و عاشقی‌های کهن می‌گفت یا از نبرد لشکر اولیا در برابر اشقیا در کربلا نقل می‌کرد. نقالانی که گاهی روایتگر پاکی روح سیاوش، عشق شیرینِ فرهاد، دلاوری‌های رستم و پیروزی کاوه و فریدون بر ضحاک می‌شدند و گاهی روضه‌خوان اباعبدالله(ع) و یارانش.

اما همه این نقل‌ها و روایت‌ها وقتی در ذهن تماشاچی تجسم پیدا می‌کرد که با دیدن پرده‌های رزم و بزم نقاشی قهوه‌خانه‌ای همراه بود. نقاشی‌هایی که بیننده در نگاه نخست، روایت آن را می‌فهمید و به روضه‌خوان کمک می‌کرد ذکر مصیبت کند. هرچند بعضی از این آثار چنان هنرمندانه و دقیق رسم می‌شدند که خود روضه‌ای مجسم در سکوت بودند و روضه‌خوان لازم نداشتند.

امروز برای تماشای سه نمونه از این آثار به موزه قرآن و نفایس آستان قدس رضوی و موزه مردم‌شناسی مهدی قلی بیگ آمده‌ام.

 اثری از مردم برای مردم

«از همان ابتدا از طبیعت‌سازی پرهیز کردیم. کتابی که نخوانده بودیم و دنیا را هم که ندیده بودیم. مداحی نوحه‌ای خواند و آقایی منبری رفت و نقالی شاهنامه‌ای خواند و ما هم چیزهایی در خیالمان پروراندیم و جرئت به‌خرج داده و نقش این خیال را آشکار ساختیم. اگر طبیعت‌سازی کرده و اصول نقاشی را رعایت می‌کردیم، آنگاه دیگر جایمان در قهوه‌خانه نبود و نقاش مردم نمی‌شدیم».

شاید این بهترین تعریف نقاشی قهوه‌خانه‌ای از زبان استاد قوللر آقاسی، نقاشی قهوه‌خانه‌ای باشد. نقاشی که هنر را بین مردم آورد و امروزی‌ها به آن «خیالی‌نگاری» هم می‌گویند. جرقه‌های اولیه آفرینش آن در عهد صفویه زده شد و بعدها که در دوره مشروطه نقالی و روضه‌خوانی رونق گرفت، این هنر هم در کنارش رشد کرد. نخستین کتاب‌های مصور چاپ سنگی که در دوره قاجار به دست مردم رسید، هنرمندان آن زمان از تصاویر آن‌ها الهام گرفتند و شروع به تصویرگری وقایع و حماسه‌های ملی و مذهبی روی پرده‌های بزرگ نقاشی کردند.

یکی از جریان‌های فرهنگی که در دوران قاجار قوت گرفت، آداب سوگواری امام حسین(ع) و رونق روضه‌خوانی و شکل‌گیری نمایش آیینی تعزیه بود. آن زمان مجالس مثل حالا نبود و روضه‌خوانی مجلسی بود که در آن، کتاب روضه الشهدای کاشفی خوانده می‌شد.

نقالی و نقاشی قهوه‌خانه‌ای که بین مردم جا افتاد، روضه‌خوانان هم منابع روضه‌های خود را با فرهنگ زمانه منطبق کردند. آن‌ها برای جلب حداکثر توجه و علاقه مخاطب، به پرده‌های نقاشی قهوه‌خانه‌ای رو آوردند. این پرده‌های بزرگ و مصور را در مکان‌های عمومی نصب می‌کردند تا احساسات مردم هنگام روضه‌خوانی بیشتر برانگیخته شده و مراسم پرشورتری برگزار کنند. دربار قاجار هم که از برگزاری نمایش تعزیه حمایت می‌کرد، برای اجرای آن تکیه دولت را در تهران ساخت. همزمان با به اوج رسیدن هنر تعزیه در این دوره، نقالی و روضه‌خوانی به شکل نوینش هم بین مردم رواج پیدا کرد و اقشار مختلف جامعه با آن ارتباط برقرار کردند. این‌گونه بود که باورهای مذهبی مردم به صحنه دیداری و شنیداری وارد شد و با همراهی موسیقی، شعرخوانی مذهبی و نوحه‌سرایی و جاذبه حرکات نقال و روضه‌خوان این نوع نمایش میان مردم محبوب شد.

نقاشی قهوه‌خانه‌ای دنباله سنت نقاشی مردمی ایرانی است که به موازات نقاشی رسمی ایرانی که نگارگری و نقاشی دیواری بود شکل گرفت. نقاشی در آن زمان به‌ندرت در معرض تماشای مردم عادی بود و مردم کوچه و بازار پس از قرن‌ها می‌توانستند هنرهای تصویری را بخشی از فرهنگ روزمره خود بدانند و با آن همنشینی و مجالست داشته باشند. اغلب نقاشی‌ها یا روی دیوار خانه‌ها و یا در کتاب‌های چاپ سنگی قابل مشاهده بودند و تنها جایی که مردم می‌توانستند نقاشی را از نزدیک ببینند قهوه‌خانه‌ها، حسینیه‌ها، تکایا، حمام‌ها، سقاخانه‌ها و... بود. به‌عبارت دیگر می‌توان گفت چاپ سنگی و نقاشی قهوه‌خانه‌ای از گونه‌های هنری عصر قاجار و حاصل تحولات سیاسی و اجتماعی و خروج هنرمندان از انحصار دربار و ورود هنر و آثار هنری بین عامه مردم است.

حافظ ارزش‌های مذهبی و سنتی ایران

برخی، نقاشی قهوه‌خانه‌ای را به نوعی حافظ ارزش‌های مذهبی و سنتی ایران می‌دانند. این نوع نقاشی در عین سادگی و بی‌پیرایگی، موضوعات مهم و ارزشمند مذهبی، ملی و اجتماعی را به شایستگی و ظرافت در مقابل چشمان بیننده عرضه می‌کند. این تصویرسازی از نگارگری ایرانی پیروی می‌کند اما متناسب با تکنیک‌های رایج و آکادمیک نیست و معمولاً نقاش برداشت خود را از یک رویداد با به تصویر کشیدن چهره انسان‌ها، حیوانات، اشیا و... فضاسازی می‌کند تا بیننده در نگاه اول موضوع واقعه را دریابد.

هنرمندان این سبک نقاشی، پرده‌ها را در سه دسته موضوعی مذهبی، رزمی و بزمی کشیده‌اند که موضوعات مذهبی بیشترین تعداد را دارند. مضامین اصلی این نقاشی‌ها معمولاً وقایع کربلا و عاشورا و یا شخصیت‌ها و داستان‌های ملی و اسطوره‌ای شاهنامه و منظومه‌های ادبی شاعران بزرگ ایران بودند.

در نقاشی قهوه‌خانه‌ای که روایگر وقایع کربلا هستند، معمولاً از رنگ‌های سبز، قرمز و زرد و گاهی نیز آبی فیروزه‌ای استفاده می‌شود. در همه این تصاویر دستاری سبز بر سر امام حسین(ع) است که قسمتی از آن به دور گردن ایشان پیچیده است. گاهی نیز صورت ائمه(ع) با هاله‌های نور پوشانده شده تا نمایانگر قداست آن‌ها باشد.

نمونه‌های قابل توجه و ارزشمندی از این آثار در موزه‌های ایران، خارج و مجموعه‌های شخصی نگهداری می‌شود. در موزه‌ها و خزانه آستان قدس نیز ۲۴عدد از تابلوهای اساتید و پیشکسوتان این هنر مانند حسین قوللر آقاسی، فتح‌الله قوللر آقاسی، محمد مدبر، حسن اسماعیل‌زاده، حسین همدانی، بلوکی‌فر، احمد پاپاخ، محمد حیدری، مهدی طیرانی، جلال‌الدین حسینی و مدرسی با موضوعات وقایع عاشورا، غدیر خم، حماسه‌های شاهنامه و... پیش چشمان بازدیدکنندگان است.

 تصویری که بنا بوده نوحه بخواند

بزرگ، باشکوه و خیره‌کننده است. تابلو نقاشی قهوه‌خانه‌ای است به طول بیش از 7 و عرض 2 متر. صحنه‌های زیادی با یک موضوع واحد به صورت در هم تنیده‌ و پیوسته‌ کنار هم بر این پرده نشسته‌اند. چشمانم در لحظات ابتدایی از این سوی پرده به سوی دیگرش سرگردان می‌شود، نقالی اینجا نیست که روایت‌های آن را بازگو کند؛ اما در همان نگاه اول متوجه موضوع کلی این تابلو تعزیه‏خوانی می‌شوم: «روز عاشورا».

مشخص نیست کدام نقاش چیره‌دستی رنگ و روغن روی این بوم ابریشمی نشانده اما قدمت آن را دوره قاجار تخمین زده‌اند؛ چراکه از عناصر تزئینی نقاشی درباری قاجاری در خلق آن استفاده شده است. این اثر یکی از بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین نقاشی‏های قهوه‏خانه‏ای به‌جامانده در دوره خود است که حالا در ورودی تالار موزه قرآن و نفایس آستان قدس رضوی به نمایش درآمده است.

هرچند عظمت واقعه عاشورا در این پرده وسیع نمی‌گنجد اما نقاش سعی کرده وقایع و صحنه‌های مهم این روز را به تصویر بکشد. در مرکز و سمت راست تصویر چند صحنه مهم کربلا به صورت متحدالمرکزی نقش بسته است. در قسمت مرکزی و اصلی گوشه چپ بالا امام حسین(ع) در حالی که حضرت علی اصغر(ع) را در آغوش دارد سوار بر اسبی است و فرشتگان، غلامان و مؤمنانی ملتمسانه مانع از رفتن ایشان هستند. روبه‌روی آن هم امام(ع) در حال نبرد است که گویا حضرت علی اکبر(ع) را در کنار خود دارد. در قسمت پایین تصویر هم اباعبدالله(ع) بر بالین جوان برومندش حضرت علی اکبر(ع) نشسته و بدن‌های بدون سر شهیدان در کنارشان است و شیری به عنوان مراقب و محافظ روبه‌روی حضرت(ع) نشسته است. در سمت راست تصویر هم حضرت عباس(ع) در حال به هلاکت رساندن دشمنان است و فرشته‌ای در حال یاری رساندن به ایشان روی هاله سرشان قرار دارد.

ربع سمت چپ پرده هم داستان به اسارت رفتن امام سجاد(ع) و سایر اهل‌بیت(ع) به روایت تصویر درآمده است. در حاشیه این اثر کم‌مانند هم، بند اول ترکیب بند معروف مصیبت کربلا سروده محتشم کاشانی با خط نستعلیق روی زمینه سیاه نوشته شده است.

9 پرده از یک واقعه

برای دیدن دو تابلو دیگر باید به موزه مردم‌شناسی مهدی‌قلی بیگ سر بزنم. تابلو اول، نقاشی قهوه‌خانه‌ای دیگری است که 9 پرده از حوادث عاشورا در آن به تصویر کشیده شده است. 9پرده‌ای که از ورود امام(ع) و اهل بیت(ع) به کربلا، نماز ظهر عاشورا، نبرد روز عاشورا، رسیدن امام(ع) به بالین حضرت علی اکبر(ع)، رسیدن قمر بنی‌هاشم به شریعه فرات و به شهادت رسیدن ایشان، آتش زدن خیمه‌گاه تا حوادث پس از روز عاشورا یعنی رسیدن اهل بیت(ع) به قبرستان کربلا و غریبی آنان در خرابه شام را در کادرهای جداگانه‌ای روایت می‌کند. خدا می‌داند در این چند دهه‌ای که از خلق این اثر می‌گذرد، چند نقال با کمک آن توانسته‌اند روایت جامعی از واقعه کربلا را برای عاشقان سیدالشهدا(ع) نقل کنند. حسین دستخوش همدانی این اثر را در دوره پهلوی با رنگ روغن روی بوم پارچه‌ای به ابعاد 183 و 133 سانتیمتر نقاشی کرده و آقای نجف‌پور آن را 26 اردیبهشت 1375 خورشیدی به موزه آستان قدس رضوی اهدا کرده است.

نقاشی قهوه‌خانه‌ای دیگری که با مضمون عاشورا در موزه مردم‌شناسی است، پرده‌ای است به طول 235 و عرض 170 سانتیمتر که رشادت حضرت عباس(ع) و حضرت علی اکبر(ع) و سایر وقایع مرتبط با کربلا را نمایش می‌دهد. نام و نشان هنرمند خالق آن در کنارش ذکر شده است. این اثر هم متعلق به حسین دستخوش همدانی است که آن را در سال 1339 خورشیدی با رنگ روغن روی بوم پارچه‌ای به تصویر کشیده است. اهداکننده این نقاشی دوره پهلوی هم آقای نجف‌پور است.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.