به جهت اختلاط زن و مرد، خدمت حضرت عرض کردم که بنده دوست دارم بیایم ضریح را ببوسم؛ اما برای احتراز از برخورد با نامحرم جلو نمی‌آیم؛ شما اگر خودتان صلاح دانستید، یک جوری وسیله اش را جور کنید!

به امام رضا(ع) گفتم به خاطر اختلاط زن و مرد، سمت ضریح نمی‌آیم! / روایت آیت‌الله گلپایگانی از یک شب بلند زمستانی در حرم
تصاویری از مرحوم آیت‌الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی از مراجع بزرگ شیعه

حجة الاسلام و المسلمین سید محمد باقر گلپایگانی[فرزند آیت الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی می‌گوید] : زمان رضا شاه یا اوایل دوره محمدرضا، مرحوم پدرم آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی مشهد مشرف می‌شوند. [ایشان] فرمودند: به جهت اختلاط زن و مرد، خدمت حضرت عرض کردم که بنده دوست دارم بیایم ضریح را ببوسم؛ اما برای احتراز از برخورد با نامحرم جلو نمی‌آیم؛ شما اگر خودتان صلاح دانستید، یک جوری وسیله اش را جور کنید!

در ادامه فرمودند: غروب یکی از روزهای زمستانی بود؛ من بالاسر حضرت کنار پنجره نقره ای، جانماز پهن کرده بودم و مشغول دعا و راز و نیاز بودم تا این که آخر شب شد و کم کم می‌خواستند درهای حرم را ببندند. آمدند و همه را بیرون کردند؛ اما کاری به کار من نداشتند. من همین جور نشسته بودم تا این که همه درها را بستند و حرم خالی شد. در این حین رفتم کنار ضریح و همان جا جانماز انداختم و مشغول دعا و نماز شدم. نزدیک اذان صبح بود که سرکشیک آمد و تا مرا کنار ضریح دید گفت آقا رمز شب داری؟ گفتم: نه. گفت :پس با اجازه چه کسی آمدی این جا؟ اشاره کردم به ضریح و گفتم به اجازه این آقا! گفت: از چه وقت این جایی؟ گفتم از اوّل شب؛ از غروب.  گفت: از اول شب همین جا نشسته بودی؟ گفتم نه، من آن طرف تر بودم بعد که خلوت شد، جانمازم را آوردم این جا انداختم. گفت: من چهل سال است که این جا هستم اگر بفهمند شما را بیرون نکرده ایم، پدر خادمان شیفت قبلی و بعدی را در می آورند، در پشتی را باز میکنم و از شما خواهش میکنم از آن در بروید بیرون، آن جا یک تجدید وضویی بکنید و دوباره با جمعیت بیایید داخل که برای ما مشکلی درست نشود!

فرمودند آن شب با این که شب زمستانی هم بود، احتیاجی به تجدید وضو پیدا نکردم و هر چه آن شب از حضرت رضا علیه السلامی‌خواستم، به مرور به من عنایت شد.

منبع: محمدی ری شهری، محمد، «بر بال خاطرات»، ص۲۰۸-۲۰۷

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.