با اسکرول کردن صفحه‌های اینستاگرامی و جست‌وجوی محتواهای مربوط به امام خمینی(ره)، تاریخ انقلاب و حکومت پهلوی به راحتی با حجم عظیمی از مطالب تحریف شده روبرو خواهید شد که در قالب «فکت» و حقایق تاریخی دارد به خورد نسل جوان و به خصوص انقلاب ندیده داده می‌شود.

مقوله اعتماد عمومی را حل نکنیم، قافیه روایتگری را خواهیم باخت

محتواهایی که غالباً با داشتن اندک سواد رسانه‌ای و تاریخی و توانایی جست و جو در منابع دست اول، حجم دروغ و ابتذال آن‌ها به راحتی، ادعاهای پرطمطراق در مورد خودشان را دود می‌کند و به هوا می‌فرستد.
ما در قسمت دوم گفت‌وگو با دکتر تینا چهارسوقی‌امین، مدرس دانشگاه و پژوهشگر زبان‌شناسی، سراغ مقوله تحریف و تخریب امام خمینی(ره) رفته‌ایم و در این خصوص باایشان گفت و گو کرده‌ایم. دکتر چهارسوقی‌امین در قسمت قبلی گفت‌وگو درباره «بازنمایی امام خمینی(ره) از مدرسه تا دانشگاه» با طرح یک پرسش، بیشتر آفت‌های پیش آمده را به خاطر کم کاری مسئولین در روایت امام(ره) دانسته و گفته بود: چطور زمانی که امام در تبعید بودند و با اعلامیه‌ها و بیانات‌شان توانسته بودند فضای جامعه را با خودشان همراه کنند، ما نتوانیم با توجه به نوشته‌ها و گفتارهایی که امام داشتند، با نسل جوان امروز ارتباط برقرار کنیم؟ مسأله مدل بازنمایی است. کافی است که مدل بازنمایی متناسب با درک و پذیرش این نسل صورت بگیرد. به تعبیری اگر گفتار و بیان امام در زمان خودش برای نسل همان زمان اقناع‌کننده بود، الآن هم بنیان‌های درست معرفتی به همان است و فقط باید مدل بیان و اقناع کنندگی و روایت کنندگی با مدل پذیرش این نسل یکی شود. »
در ادامه بخش دوم این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید.

ما با یک هجمه سنگین از زاویه ارتجاعی خواندن انقلاب ۵۷ و سیاه‌نمایی خود شخصیت حضرت امام(ره) و از آن طرف تطهیر پهلوی در فضای مجازی روبرو هستیم. تحلیل خود شما از این فضا چیست؟
این جریان از سه منظر تحریف‌اندیشه، شخصیت‌شناسی و خصوصیات اخلاقی یا همان سیره امام(ره) کارش را پیش می‌برد. دقیقاً منطبق بر همان کانون‌های رتوریکی که بارها به آن اشاره کرده‌ام. نقطه تحریف امام در فضای مجازی از همین سه مورد است. در برابر اسطوره‌سازی پهلوی، می‌آیند و فضای‌اندیشه‌ای امام را مورد نقد قرار می‌دهند. آیا ما می‌توانیم مدعی باشیم که الآن یک برنامه ساخته‌ایم که فضای‌اندیشه‌ای امام را مورد تصویر قرار داده باشد؟ وقتی ما روندی برای بیان فضای‌اندیشه‌ای حضرت امام (ره) نداشته باشیم، فضا را برای برای ظهور انواع شبهات به دست خودمان آماده می‌کنیم.

یعنی شما می‌گویید، ظهور و بروز شبهات به خاطر خالی الذهن بودن مخاطبی است که ما روایت خودمان را به او عرضه نکرده‌ایم؟
دقیقاً. ما عادت داریم لقمه را دور سرمان بچرخانیم. الآن مثلاً می‌آیند و می‌گویند شبهات رایج در فضای مجازی در خصوص امام را رصد کنید تا در مورد آن محتوا تولید کنیم. وقتی شما مثلاً در هر ۵ سال بیایید و متناسب با ذائقه افراد حاضر در همان دوره، روایت‌اندیشه امام(ره) را بسازید، دیگر درگیر آن فضای پرشبهه‌ای که مثلاً امروز درگیرش هستیم، نمی‌شوید.
این کار باعث می‌شود چند نسل با هم که جلوی تلویزیون بنشینند، چون مبتنی بر ذائقه‌هایشان در هر دوره، محتوا تولید شده، با این محتوا ارتباط بگیرند. الآن طوری شده که نه دانشجوی ما ازاندیشه امام چیزی می‌داند و نه پدر و مادر آن دانشجو. بالاخره همه افراد که تاریخی نیستند و در مورد امام نخوانده‌اند، بنابراین طبیعی است که ندانند و فراموش کنند.
در مورد شخصیت‌شناسی امام نیز وقتی حرف نزنیم و حتی همین صحیفه که متن سخنان امام است، خوانده نشود و افراد با ویژگی‌های گفتاری و زبانی امام آشنا نباشند، اولین مواجهه‌شان با نحوه بیان امام، برایشان چه بسا دستمایه خنده شود چرا که این فرد مثلاً در ۲۵ سال از زندگی‌اش، امام را ندیده و نخوانده است و ممکن است اولین مواجهه برایش خنده دار به نظر برسد. این قضیه هم طبیعی است چرا که مثل ما نیست که اولین مواجهه‌اش از جنس احترام باشد بلکه نسلی است که همه چیز را به سخره می‌گیرد و از زاویه طنز می‌بینید.

به تجربه زیسته خودم شاید اگر به عنوان یک دهه هفتادی اشاره کنم بد نباشد. دوران دبیرستان بود که اتفاقی، وصیت نامه امام را از داخل کمدی که پدرم اسناد و مدارک را در آن نگه می‌داشت، برداشتم. به عنوان کسی که هیچ وقت تا قبل از آن مواجهه‌ای مستقیم با کلام امام جز جملات کوتاه کتاب‌های درسی نداشتم، خود متن وصیت‌نامه آنقدر برایم جذاب بود که در یک بازه یکی دو ساله چند باری آن را خواندم.
یک دلیل اینکه من به دانشجویانم می‌گویم که به خود صحیفه و کلام امام، مراجعه کنید همین است. جالب اینجاست که برخی دانشجویان سر کلاس از من می‌پرسند که شما که خودت زبان‌شناسی درس می‌دهی، چطور می‌توانی زبان و ادبیات امام را تحمل کنی؟ می‌گفتند که مثلاً محل فعل و فاعل در جملات امام اشکال دارد. به آن‌ها گفتم که دلیلش این است که شما از کل منظومه امام، صرفاً همین دو دقیقه را می‌شنوید و نرفته‌اید همین سخنرانی را در دل صحیفه بخوانید که بفهمید وقتی شما می‌خوانید، چقدر متفاوت است. وقتی از یک سخنرانی چهل دقیقه‌ای، صرفاً دو دقیقه‌اش را می‌بینید، مشخص است که اینطور انتقاد کنید. گفتم که همین نقاط را محل آسیب شخصیتی قرار می‌دهند.
نقطه مورد هجمه بعدی، خصوصیات و سیره زندگی امام است. بسیاری از افراد هنوز نمی‌دانند ویژگی خانوادگی امام(ره) چطور بوده است و چرا اصلاً‌ایشان تبعید شده‌اند. دانشجویانی من داشته‌ام که امام با تصمیم خودش و برای دور بودن از فضای تنشی و انقلابی داخل ایران، به فرانسه رفته است. حتی سطح شناخت برخی از امام در این حد است که‌ایشان مثلاً برای ادامه تحصیل به نجف رفته‌اند. این‌ها همه نشان دهنده این است که حافظه تاریخی ما به شدت خدشه‌پذیر و آسیب‌پذیر است. حافظه که خالی باشد با هر محتوای جفنگی پر می‌شود و ما می‌بینیم که چقدر «تونل زمان» منوتو از برنامه‌هایی که ما می‌سازیم، کارآمدتر می‌شود. وقتی آن برنامه کارآمدتر می‌شود طبیعی است که ذهن خالی تاریخی ما ایرانی‌ها با همان‌ها پر می‌شود. در چنین شرایطی دیگر شما نمی‌توانید انتظار روایتگری تاریخ انقلاب را داشته باشید؛ چرا؟ چون همیشه چند گام عقب‌تر هستید.
الآن شما می‌بینید که برای پرویز ثابتی برنامه می‌سازند و او می‌آید و «ساواک» را تطهیر می‌کند. از این طرف اگر بپرسی که شما چه کار کردید می‌گویند که ما کلی برنامه ساختیم و جنایت‌های ساواک را نشان دادیم. سؤال این است که کِی ساخته‌اید؟ نهایتاً در دهه ۶۰ و ۷۰ که نسل من به یاد داریم ولی با چه ابزاری، وجهه ساواک را در دهه ۸۰ و ۹۰ انجام دادید؟ آیا اگر کاری هم شده با ادبیات مورد پسند و باورپذیر آن‌ها در مقایسه با روایت آن طرف، انجام شده است؟
نساختن محتوای مناسب با ذائقه امروز مخاطب، تولید محتوا صرفاً در ایام بهمن و خرداد، نداشتن تنوع در ادبیات برای اقشار و نسل‌های مختلف را نیز اگر کنار بگذاریم، اگر شما نتوانید مقوله اعتماد را حل و فصل نکنید، به طور کلی قافیه روایتگری را خواهید باخت. نکته مهم این است که اگر مقوله اعتماد عمومی تا حدودی حل و فصل شده باشد ولی موارد دیگر را نداشته باشیم، باز بهتر از آن است که در مواردی که ذکر شد، کارهایی کرده باشیم ولی اعتماد را از دست داده باشیم. بنابراین در فقدان روایتگری اصیل و عدم اعتماد دو جانبه، مشخص است که بریده‌های فضای مجازی برنده و دیده می‌شوند.

شما راه حل را معطوف به همین مواردی می‌دانید؟
من می‌گویم حافظه ما مدام به یادآوری روایت‌های تاریخی نیاز دارد. وقتی روایت تاریخی به مدل‌های جدید یادآور نشود، خودش رو به فرسایش می‌رود. فرض کنید که کسی روی پرونده نواب صفوی و یارانش مشرف هستند، مسلماً با گذشت زمان و عدم مواجهه با روایت‌های تاریخی به روز از آن اطلاعات، در اولین برخورد با یک روایت غلط تاریخی، دانسته‌های خاص خودشان نیز مخدوش می‌شود. پس حافظه نسل قدیم نیز نیاز به بازیابی دارد و باید ادبیاتش به روز شود. در این صورت است که ما می‌توانیم با روایت‌های رقیب رقابت کنیم.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.