چه می‌شود اگر همه‌ تخم‌مرغ‌ها بگَندند و همه‌ی سیب‌ها کرمو شوند، سبزه‌ها از سبز شدن باز ایستند! چنین عیدی آیا معنایی خواهد داشت؟ قطعاً می‌گویید:«چنین اتفاق‌هایی نمی‌افتد مگر این که یک خرابکاری بزرگ در میان باشد.» حدیث لزر غلامی در رمان «نبرد نوروزی»، به همین نتیجه میرسد.

اقتباسی امروزی  از نوروز در رمان نوجوان «نبرد نوروزی»

یک خرابکاری بزرگ در جریان است و جشن خرابکن‌ها دست به کار شده‌اند. همه چیز مشکوک است. تحقیقات شروع می‌شود و از جاسوس شناسایی شده بازجویی می‌شود. جلسات و گفتگوها پشت درهای بسته و تحقیقات نامحسوس همه و همه برای این است که مشکل بزرگ حل شود. جشن جورکن‌ها نباید اجازه بدهند جام جهان‌نما که یادگار جمشید بزرگ؛ بنیانگذار نوروز است، به دست جشن خرابکن‌ها بیفتد. باید میر نوروزی انتخاب شود تا کارها را به دست بگیرد. این ممکن نمی‌شود مگر با کمک جام جهان‌نما که در مخفیگاه عمو نوروز پنهان است. «جام جهان‌نما از جمشید شاه به عمو نوروز رسیده. جامی که وقتی جمشید شاه زنده بود، هر چه می‌خواست در آن حباب بزرگ شفاف می‌دید و کلید حل مشکلات را پیدا می‌کرد... اگر کسی در زمستان به آن نگاه کند، می‌تواند میر نوروزی شود و تا سیزدهم فروردین هر چه حکم کند، همان است» (ص81). اما با وجود کلی جاسوس و جشن‌خرابکن نمی‌شود جام جهانما را از مخفیگاه بیرون آورد. خرابکارها هر لحظه ممکن است سر برسند و رسیدن به خانه‌ی عمو نوروز کار راحتی نیست. مگر این که جشن‌جورکن‌ها با خانه‌ی عمو نوروز ارتباط تصویری بگیرند و با کمک دنیای مجازی مشکل را حل کنند. این پیشنهاد مانی است. بالاخره جشن جورکن‌ها چاره‌ای نمی‌بینند بجز قبول پیشنهاد او. مانی 8ساله انتخاب می‌شود تا میر نوروزی و پادشاه نوروز باشد. او با نگاه کردن به جام جهان‌نما از پشت صفحه‌ی مانیتورش این مقام را کسب می‌کند و نبرد با خرابکارهای جشن خرابکن به شکل جدی آغاز می‌شود. سرانجام با یافتن کلید حل معما و از بین بردن کینه و دشمنی، مشکلات یکی پس از دیگری حل می‌شوند. در نهایت ننه سرما برای نجات عشق افسانه‌ای‌اش عمو نوروز که به دست خرابکارها اسیر شده، راهی می‌شود. ننه سرما قدرت یخی و زمستانی‌اش را به رخ جشن خرابکن‌ها می‌کشد و آن‌ها را وادار به تسلیم می‌کند. «ننه سرما گفت: «اگه فقط یک ساعت دیگه به این کار ادامه بدی، کاری می‌کنم که تا مغز استخون خودت و همه‌ی جشن خرابکن‌هات تا ابد چنان یخ بزنه که دیگه هیچ‌وقت بیدار نشی جوون. من ننه سرما هستم احمق و تو فقط یک جشن خرابکنی!» (ص244). بعد از آن دوباره همه چیز روبه‌راه می‌شود و جشن جورکن‌ها به سرعت تدارکات جشن نوروز را آماده می‌کنند چون فقط چهار روز به شروع سال نو باقی مانده است. داستان با این شروع زیبا و بهاری به پایان می‎رسد. نویسنده در این اثر با کمک گرفتن از فانتزی و تخیل و آمیختن آن با افسانه‌ها و اساطیر ایران، داستانی جذاب و آموزنده خلق کرده است. کودکان از خواندنش هم لذت می‌برند و هم نکته‌هایی جالب و اساطیری درباره‌ی نوروز را می‌آموزند. نکته‌هایی که هر ایرانی باید بداند. نویسنده ضمن این، دنیای کهن افسانه‌ای و اساطیری را با دنیای امروز و مدرن پیوند می‌دهد و کودک شیفته‌ی دنیای مجازی را به این شکل با خود همراه می‌کند. «مانی دستش را به مانیتور گرفت و سعی کرد همه چیز را با دقت نگاه کند. عمو نوروز با لپ‌تاپش داخل رفت و توی اتاقی که هیچ چیز نداشت ایستاد. هیچ چیزی نبود جز یک میز مربع شکل طلایی و روی آن یک پایه‌ی کوتاه و روی پایه یک گوی بزرگ درخشان که با حرکتی ملایم می‌چرخید و رنگ‌های آبی و سبز و صورتی کمرنگی روی آن در هم می‌رفت» (ص125). خلاقیت و شگرد   نویسنده در این اثر شایان تقدیر است. او با در هم آمیختن خیال، اسطوره و فانتزی و مدرنیته دنیای متفاوت و جذاب و باب طبع مخاطب کودک امروزی خلق کرده است. به شکلی می‌توان داستان نبرد نوروزی را اقتباسی امروزی و متفاوت از داستان نوروز دانست. اقتباسی آن‌چنان تغییر یافته و مدرن که تنها رد پایی از اساطیر و افسانه‌های پیشین در آن یافت می‌شود. «بهترین اقتباس‌کنندگان خصوصاً فانتزی‌نویسان در ادبیات کودک و نوجوان کسانی هستند که توانسته‌اند از داستان‌های کهن، اشعار و اسطوره‌های ملی و قومی استفاده و این منابع را با هم ادغام کنند و شاهکاری جدید بسازند؛ همان کاری که تالکین در «کوتولوها» و «ارباب حلقه‌ها» انجام داد» (جلالی، 1394: 197).

منابع:                                                                                                  

 -جلالی، مریم (1394). شاخص‌های اقتباس در ادبیات کودک و نوجوان. تهران: انتشارات انجمن فرهنگی هنری زنان ناشر.

-لزرغلامی، حدیث (1398). مانی+ جشن جورکن‌ها- جشن خرابکن‌ها، نبرد نوروزی. تهران: چشمه.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.