حمیدرضا شکارسری -  «فردا /  حقوقم را که بگیرم، /  عروسکِ خواهرم متولد خواهد شد»*

در ستایش سادگی

شعر، همیشه بیانِ دغدغه‌های عمیق و ازلی ـ ابدیِ بشر نیست. شعر، گاهی به ساده‌ترین و روزمره‌ترین عواطف و احساساتِ بشری می‌پردازد. به عبارتِ دیگر، شعریّتِ متن به اصالت و عمق اندیشۀ شاعر وابستگی ندارد.

یک متنِ شعری با اصالت و عمقِ اندیشه، شانسِ بیشتری برای نفوذ در لایه‌های فکریِ مخاطبان (به‌خصوص مخاطبانِ فرهیخته) دارد و در نتیجه از امکانِ بیشتری برای ماندگاری برخوردار است. این اصالت و عمق، نسبتی مستقیم با وسعت و ژرفای جهان‌بینیِ شاعر دارد.

 حال سؤال اینجاست که آیا می‌توان انتظار داشت که تمام شاعران، دارای این چنین اندیشه و جهان‌بینیِ ژرفی باشند؟ یا به فرضِ دارا بودن، آیا می‌توان انتظار داشت که تمام آثار یک شاعر از چنین بینشِ بلندی برخاسته باشد؟

شعر «عباس سجادی»، شعرِ ساده‌ای است که از یک حسِ کاملاً شخصی و روزمره بهره‌مند است. تشخّص و روزمرّگیِ این شعر، به آن، صمیمیّتی قابل‌توجه بخشیده است، آن‌گونه که هر مخاطبی براحتی می‌تواند با شخصیّتِ راوی، به یک همذات‌پنداریِ مؤثر برسد و اتفاقاً دلیلِ لذت‌بخش بودنِ این متن، شاید همین توانایی باشد.

«سجادی» با یک نامگذاریِ تازه بر پدیده‌ای روزمره، به بیانِ شاعرانۀ ساده‌ای رسیده است که دسترسی به آن، کارِ ساده‌ای نیست و با تجربۀ کار و مؤانست با زبان به دست می‌آید.

این تک شعرِ ساده، هرگز نشانۀ فقدانِ تفکر و جهان‌بینیِ عمیقِ شاعر نیست؛ همان‌طور که برآمده از اندیشه و جهان‌بینیِ ژرفی هم نمی‌باشد.

*در سکوت سردم می‌شود/ عباس سجادی/ آذر کهن/ 1384/ صفحۀ 49

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.