قدس آنلاین-لیلا کردبچه:پیشترها، شعر را برمبنای قالب‌های شعری به قصیده و غزل و قطعه و رباعی و دوبیتی و مثنوی و مستزاد و مخمس و... و بعدها نیمایی و بی‌وزن تقسیم می‌کردند، یا برمبنای مضمون به شعر عاشقانه و تعلیمی و مذهبی و مرثیه و... اما در یکی‌دوسال اخیر، برمبنای عجیب دیگری، دارند شعر را به دو گونه شعر پایتخت و شعر شهرستان تقسیم می‌کنند.

یک باندبازی شاعرانه از نوع خاص

 البته پیش از این هم تقسیم‌بندی شعر را به شعر خراسان و شعر خوزستان و شعر شمال و شعر قم و... دیده بودیم که باتوجه به ویژگی‌هایی که شعر شاعران در اقلیم‌های مختلف دارد، تقسیم‌بندی عجیبی نبود؛ مثلاً باید پذیرفت که در شعر خراسان، تشبیه‌ها و به بیان دقیق‌تر وجه‌شبه‌ها از رنگ‌وبوی خاصی برخوردارند و با خود نوعی ابهامِ در عین وضوح دارند که در شعر شاعران دیگر اقلیم‌ها کمتر دیده می‌شود، مگر اینکه مثلاً شاعری در بوشهر یا تبریز یا مازندران، تحت‌تأثیر زنده‌یاد رضا بروسان باشد. یا همین‌طور نباید از نظر دور داشت که مثلاً شعر شاعران خطه شمال کشور، سرشار از بازی‌های زبانی و تداعی واژگان و ساخت تصاویر خیال‌انگیز در حوزه زبان است. اما شعر پایتخت دیگر چه‌جور شعری است؟ و چه‌ویژگی‌هایی دارد؟

اگر همین  دو سؤال را از یکی از شاعرانی که به‌زعم خودشان جریان شعر شهرستان را به راه انداخته‌اند بپرسید، در جواب خواهد گفت که تمام امکاناتِ دیده‌شدن و مطرح‌شدن در اختیار شاعران پایتخت است و از شاعران شهرهای دیگر هیچ حمایتی نمی‌شود و ما شاعران شهرستان ناچاریم با جریان‌سازی و حمایت از هم، به دیده‌شدن و مطرح‌شدن همدیگر کمک کنیم (که البته هیچ کمکی هم به مطرح‌شدن همدیگر نمی‌کنند)، و در کمال تعجب و ناباوری اگر از هریک از مدافعان این جریان بپرسید اهل کدام شهرستان هستید؟ خواهند گفت اصالتاً اهل فلان شهرم، اما مثلاً ده‌سال است که ساکن تهرانم، یا دانشجوی تهرانم، یا دست‌کم نیمی از سال را در تهران به‌سر می‌برم، که البته نیازی هم به پرسیدن این پرسش نیست، چون حضور پرشور این گروه از شاعران در تمامی جلسات شعر تهران، خود پاسخی کوبنده بر دهان همه کسانی است که در ادعاهای عجیب و غریب آنها شک کنند.و درنهایت با پرسیدن هزارویک پرسش دیگر هم به شناختی حتی بسیار مختصر نسبت به ویژگی‌های شعر شهرستان دست نمی‌یابید، چراکه اساساً جریان شعری شهرستان حامی شعرهایی است که تنها ویژگی‌شان، نبودن نام تهران به‌عنوان محل تولد در شناسنامۀ شاعر است. به‌نظر می‌رسد تنها انگیزه سازندگان این‌ قبیل جریان‌ها، تنها و تنها بهانه‌جویی و توسل به دلایل واهی است تا مطرح‌شدن چند شاعر پایتخت را به دلایلی غیر از مقبولیت و محبوبیت شعرشان نسبت دهند. و به‎‌نظر می‌رسد این عزیزان فراموش کرده‌اند که مثلاً شهریار تبریزی بوده، نیما یوشیج مازندرانی بوده، اخوان‌ثالث مشهدی بوده، سپهری کاشانی بوده، و سیدعلی صالحی از اهالی خوزستان و احمدرضا احمدی اهل کرمان و محمدعلی بهمنی زاده جنوب است، و همگی مطرح‌ترین شاعران معاصر بوده‌اند و هستند، بی‌آنکه پشت جریان‌های مظلوم‌نمایی از جنس «ما بچه‌شهرستانی هستیم» پناه بگیرند، و البته بدون اینکه با شاعران پایتخت بجنگند.

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.