درباره تحولات رادیو و تلویزیون پیش و پس از انقلاب و نیز رسالت این دو رسانه برای جهانی کردن گفتمان فرهنگی و دینی انقلاب، گفت‌وگویی با حسن خجسته باقرزاده، مشاور صدا و سیمای جمهوری اسلامی و نیز عضو هیئت علمی دانشکده صدا و سیما داشتیم که در ادامه می‌آید.

گفتمان انقلاب باید در حوزه و دانشگاه ایده‎پردازی و در صدا و سیما اجرا شود

در ایران نیز نخستین فرستنده تلویزیونی تحت پوشش وزارت پست، تلگراف و تلفن در سال ۱۳۳۷ ه. ش کار خود را آغاز کرد. این شبکه که تنها در تهران پخش داشت سرانجام با تصویب طرح ایجاد «تلویزیون ملی ایران» برنامه سراسری خود را به طور آزمایشی در سال ۱۳۴۵ ه. ش شروع نمود.

اما در سال‌های پس از انقلاب با تغییر نام آن به سیمای جمهوری اسلامی ایران در قالب ۲ شبکه برنامه‌های خود را پیگیری کرد و در دهه ۷۰ شروع به گسترش شبکه‌ها نمود. به این ترتیب شبکه سوم سیما پا به عرصه حیات گذاشت و با مدت زمان کوتاهی سایر شبکه‌ها کار خود را با اهداف و برنامه‌های خاص آغاز کردند. و امروز سیما با بیش از ۵۰ شبکه درون‌مرزی (سراسری و استانی) و برون‌مرزی در حال پخش برنامه‌های متفاوت برای مخاطبان مختلف است. و در بخش صدا نیز اولین شبکه رادیویی ایران در سال ۱۳۱۹ ه. ش رسما افتتاح شد که بنا بر تخمین مرکز آمار کشور سال ۱۳۵۵ ه. ش حدود ۷۶ درصد جمعیت شهری و ۴۵ درصد جمعیت روستایی از برنامه‌های رادیویی  استفاده می‌کردند. پس از انقلاب اسلامی رادیو نیز رشد چشمگیری پیدا کرد و امروز با بیش از ۵۰ شبکه درون مرزی (رسمی و استانی) و برون‌مرزی نیز در حال پوشش دادن به نیازهای شنوندگان داخلی و خارجی است.

درباره تحولات رادیو و تلویزیون پیش و پس از انقلاب و نیز رسالت این دو رسانه برای جهانی کردن گفتمان فرهنگی و دینی انقلاب، گفت‌وگویی با حسن خجسته باقرزاده، مشاور صدا و سیمای جمهوری اسلامی و نیز عضو هیئت علمی دانشکده صدا و سیما داشتیم که در ادامه می‌آید.

در ابتدا بفرمایید وضعیت صدا و سیما در پیش از انقلاب ایران چگونه بود؟

پوشش برنامه‌ها پیش از انقلاب اسلامی وسیع نبود زیرا این رسانه‌ها در دهه ۳۰ و ۴۰ هجری شمسی نوپا بودند. به طور نمونه در بخش سیما تنها تهران و برخی شهرهای بزرگ به برنامه‌های تلویزیونی دسترسی داشتند. و از سویی دیگر بسیاری از مردم حتی دستگاه تلویزیون نداشتند و به شکل بسیار محدود تنها در برخی خانه‌ها تلویزیون وجود داشت. در واقع پس از انقلاب بود که با تحولی بزرگ در برنامه‌ها تلویزیون به بسیاری از خانواده‌ها راه یافت.

به هر حال پیش از انقلاب مردم به دلیل باورها و اعتقاداتی که داشتند تمایلی به خرید تلویزیون و استفاده از برنامه‌های آن نداشتند تنها لایه‌هایی از خانواده‌های متمول مبادرت به خرید این دستگاه‌ کرده بودند، به گونه‌ای که بیشتر جوانان آن دوره برای دیدن فوتبال به قهوه‌خانه‌ها می‌رفتند.

البته شرایط رادیو متفاوت‌تر و دربرگیری آن نسبت به تلویزیون بسیار بیشتر بود و خانواده‌های بیشتری از آن استفاده می‌کردند. به هر حال به دلیل تفاوت بین این دو رسانه استفاده از رادیو بین مردم پیش از انقلاب از مقبولیت بیشتری برخوردار بود زیرا برنامه‌های تلویزیونی به لحاظ فرهنگی و دینی مشکلات بسیار داشت و با باورها و اعتقادات مردم همخوانی نداشت.

شیوع رادیو و تلویزیون در حوزه عمومی پس از انقلاب رخ داد ضمن آنکه تلویزیون پیش از انقلاب در بسیاری از شهرها پوشش نداشت و بسیار محدود به لحاظ جغرافیایی و جمعیتی بود. رادیو نیز به لحاظ فناوری پیش از انقلاب روی موج متوسط پخش می‌شد که پوشش وسیعی داشت و تنها یک موج FM وجود داشت اما امروز تمام برنامه‌ها روی موج FM در حال پخش برنامه‌ها هستند.

روند برنامه‌سازها به لحاظ محتوا پس از انقلاب چه تحولاتی در رادیو و تلویزیون کشور رخ داد؟

یکی از اتفاقات مهم پس از انقلاب این بود که صدا و سیما عمومی شد و با تغییر حکومت، مردم برای خرید تلویزیون جلوی مغازه‌ها صف ‌ایستادند. با تشکیل جمهوری اسلامی اخبار برای مردم بسیار مهم شده بود در نتیجه این رسانه در بین مردم عمومی شد. اما همچنان رادیو و اخبار رادیویی در دسترس‌تر بود زیرا پوشش جغرافیایی و جمعیتی آن بالاست و از سویی دیگر به لحاظ قیمت تلویزیون گران‌تر از رادیو بود.

رادیو زودتر خود را با شرایط به وجود آمده انقلاب سازگار کرد اما برنامه‌های تلویزیونی و سیستم سیما به دلیل تفاوت‌های زیادی که داشت بیشتر به پخش برنامه‌های مستند و حیات وحش می‌پرداخت و در اوایل انقلاب برنامه‌سازی با کمی تاخیر آغاز شد. همچنین برخی فیلم‌های خارجی با ملاحظات بسیاری نیز به شکل محدود پخش می‌شدند.

حدود یک دهه است که دربرگیری برنامه‌های درون‌مرزی و چه برون‌مرزی سیما گسترده شده زیرا ساخت برنامه برای تلویزیون پیچیدگی‌هایی دارد که به تدریج شروع و رشد کرد. اما همان طور که در بالا اشاره شد رادیو به سرعت با جریان انقلاب حرکت کرد و در واقع ثقل رسانه‌ای کشور را بر عهده گرفت.

به لحاظ مدیریتی چه تحولاتی پس از انقلاب اسلامی رخ داد؟

برای مدیریت تلویزیون در ابتدا سخنان زیادی مطرح بود در ابتدا قطب‌زاده بود و سپس شورایی اداره شد و در نهایت با دستور امام (ره) تمام مسئولیت‌ها به محمد هاشمی واگذار شد.

سختی کار هاشمی تطبیق صدا و سیما و به ویژه سیما با شرایط انقلاب بود اما به هر حال با تلاش‌هایی که انجام شد در دوره هاشمی، تولید فیلم و سریال در تلویزیون آغاز شد که باز هم ساخت‌ها محدود بود و این نیز به دلیل سختی کار به لحاظ فنی در امر تولید نمایش بود. به این شکل تلویزیون آرام‌آرام خود را با نیازهای جامعه جدید سازگار کرد.

از چه زمان صدا و سیما جمهوری اسلامی توانست با تولید برنامه‌های خود به نیازهای فرهنگی انقلاب بپردازد و آن‌ها را پوشش دهد؟

از روز پس از انقلاب این وظیفه رادیو و تلویزیون بود که خود را با شرایط جدید سازگار و همراه کنند اما این مهم ساده نبود زیرا تا پیش از انقلاب یک ایدئولوژی خاصی بر رادیو و تلویزیون حاکم بود و برنامه‌ها در آن ایدئولوژی تولید می‌شد اما حالا پس انقلاب باید در ایدئولوژی کاملا متفاوت و متضاد با آن رویکرد تولید اتفاق می‌افتاد که نیاز به آموزش فکری داشت و کار به سهولت قابل انجام نبود. نکته دیگر این بود که به هر حال عده‌ای بودند که همراه نبودند بلکه مخالف چنین تغییراتی بودند.

در بحث تحولات اساسی، نمود تلویزیون بیشتر از رادیو بود. کم‌کم جوانان انقلابی که اهل هنر بودند به رادیو و تلویزیون راه یافتند که در این مسیر نیز رادیو به سرعت از تلویزیون پیشی گرفت و خود را منطبق با شرایط جدید کرد.

گفتمان فرهنگی مورد نظر انقلاب چقدر در برنامه‌های صدا و سیما انجام شد و آیا توانست به جذب مخاطب بپردازد؟

گفتمان انقلاب، گفتمانی آرمانی است و باید در سطوح مختلف تقسیم شود و از درون آن، یک هنرمند و برنامه‌ساز باید موضوع استخراج و سپس سوژه را تبدیل به کار کند.

در بخشی رادیو و تلویزیون موفق عمل کردند و در بعضی بخش‌ها نیز هنوز به نتایج مطلوب دست نیافته‌اند. به طور نمونه در بعضی موضوع‌ها قوی عمل شد و در برخی حوزه‌ها عملکرد ضعیف بود زیرا موضوع خوب درک نشد. حتی شاید در بعضی مسائل موضوع خوب درک شد اما به طور مناسب به آرایش رسانه‌ای در نیامد، این اتفاقات طبیعی است.

امروز تلویزیون حرکت‌های تند و کند اوایل انقلاب را ندارد و حرکتی رو به جلو دارد اما نمی‌توان منکر شد که کار در زمان حاضر سخت‌تر از یک دهه پیش شده و حوزه رقابت بسیار شدید و کار در رسانه با حساسیت‌های زیادتری همراه است. امروز ایدئولوژی‌های متضاد با روایت‌های متضاد و نیز با قدرت‌های حرفه‌ای‌تر در میدان مبارزه مشغول رقابت هستند و این امر کار تلویزیون جمهوری اسلامی را سخت‌تر کرده است.

اگر امروز برنامه‌های رادیو و تلویزیون با کارهای یک یا دو دهه گذشته مقایسه شود در مجموع بسیار حرفه‌ای‌تر شده اما در سپهر رسانه‌ای، برنامه‌های حرفه‌ای متضاد با ایدئولوژی و روایت‌های انقلاب نیز وجود دارد.

در این راستا شبکه فرهنگ رادیو و نیز شبکه چهارم سیما آیا توانسته‌اند مخاطبان خود را جذب کنند؟

شبکه‌های تخصصی ممکن است مخاطب انبوه نداشته باشند و این امری طبیعی است اما اگر بپرسیم جریان عمومی صدا و سیما در این‌باره چگونه عمل کرده پاسخ این است که موفق عمل کرد. در این آشفته بازار پیام‌های رسانه‌ای، برنامه‌ها به طور قطع بدون ضعف نیست اما در کلیت وقتی نگاه می‌شود موفق ظاهر شده است. حتی در برخی جاها توانسته روایت انقلاب را از پدیده‌های جهانی تصویر کند مانند مسئله سوریه. روایت جهانی سوریه متضاد از روایت صدا و سیمای ایران بود. امریکاییان روایتی در جریان جهانی رسانه‌ای با قدرت ایجاد کردند که در تضاد با واقعیت‌ها بود و به نوعی مخاطبان خود را بازی دادند اما جمهوری اسلامی به کمک رادیو و تلویزیون و سایر رسانه‌های دیگر خود توانست روایتی واقعی از پدیده سوریه در اختیار مخاطبان جهانی قرار دهد و امروز این روایت تثبت شده در جهان است. همچنین مخاطبان جهانی روایت ایران را بیشتر از روایت‌های امریکایی قبول دارند با وجود اینکه رسانه‌های امریکایی دارای جریان قدرتمند رسانه‌ای هستند که با سرمایه‌گذاری‌های هنگفت و انواع شیوه‌های تبلیغی اهداف خود را دنبال می‌کنند.

از این رو می‌توان گفت در جاهایی صدا و سیما بسیار موفق‌تر از تبلیغات رسانه‌ای قدرتمند جهانی عمل کرده است. فضای امروز دارای رقابت شدید رسانه‌ای است که گفتمان فرهنگی انقلاب در واقع در یک میدان جنگ قرار گرفته است و بسیاری از این رقابت‌ها باطنی تخاصمی دارند و فراتر از رقابت سالم و دوستانه در حال فعالیت هستند.

بنابراین در حال حاضر یک جریان متخاصم قدرتمند در آن سوی دنیا در حال فعالیت گسترده است و این سوی نیز می‌توان گفت جریان رسانه‌ای ایران پیشقراول آن است. این جریان رسانه‌ای در امریکای لاتین نیز وجود دارد اما ضعیف است. می‌توان گفت که جریان رسانه‌ای که در جهان در حال فعالیت است و همراه و در جهت جریان رسانه‌ای جمهوری اسلامی هستند در مقابل جریان پرسابقه سرمایه‌داری جهانی، ضعیف است اما به هر حال سخنانش متفاوت با قدرت جهانی است ضمن آنکه تبیینش از رویدادهای جهانی نیز متفاوت است.

بیش از ۳ دهه از انقلاب گذشته و آزمون و خطاها باید انجام شده باشد و به لحاظ تکنیکال باید برنامه‌سازان زیادی تربیت شده باشند اما به لحاظ محتوا عنوان می‌شود چالش‌هایی وجود دارد. به طور نمونه در ساخت برنامه‌ها گفته می‌شود به طور مستقیم به موضوع‌ها پرداخته می‌شود مانند اینکه یک باور دینی یا برای ترویج یک رفتار نیک در جامعه به طور بی‌پیرایه به موضوع پرداخته می‌شود که منجر به فرار مخاطب است. اما یک فیلم‌ساز غربی برای تبلیغ و ترویج باورها و اهداف خود به گونه‌ای مخاطب را با خود همراه می‌کند که در نهایت بیننده مجذوب و مغلوب نظرات و آرای آن می‌شوند. نظر شما در این‌باره چیست؟

نمی‌توان گفت این مسئله عام است آن‌ها نیز در تلویزیون و برنامه‌های خود برنامه‌های مستقیم دارند. این درک درستی نیست و معتقدم درباره برنامه‌ها و فیلم‌ها نباید گفت مستقیم و غیرمستقیم بلکه در کار مشخص می‌شود کجا باید مستقیم به موضوع پرداخت و کجا نیاز است تا غیرمستقیم مسئله را مطرح کرد. همین طور ممکن است به اقتضای شرایط و محیط، موضوعی را هنرمندی مستقیم به شکل مناسب بپردازد و دیگری غیرمستقیم نامناسب بیان کند. این امری نسبی است که به محیط و شرایط برمی‌گردد.

معتقدم گاهی تولیدکننده باید با توجه به موقعیت به طور مستقیم و جدی به مسئله بپردازد و بعضی اوقات می‌توان در چارچوب دیگری عمل کرد؛ گاهی‌اوقات باید اقناعی گفت و در شرایط دیگر استدلالی.

حال اینکه چه زمان مستقیم و چه وقت غیرمستقیم باید به موضوع بپرداخت هنر سازنده است، و نیز اینکه چگونه مستقیم و چگونه غیرمستقیم تکنیک است که به کمک برنامه‌ساز می‌آید. بنابراین چگونه بیان کردن «فهم از موضوع» است و چگونگی ساخت «مهارت و تکنیک حرفه‌ای‌گری».

آیا نحوه گفتن در مقابل مخاطب عام و خاص متفاوت نیست؟

خیر، برای هر دو نوع مخاطب می‌توان از تکنیک‌ها و نحوه بیان متفاوت استفاده کرد. ضمن اینکه پرداختن‌ها از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت می‌شود و به طور قطع سخن از گفتمان فرهنگی با ایدئولوژی انقلاب برای مخاطب داخلی باید به گونه‌ای باشد و برای مخاطبی دیگر در فرهنگ دیگر به شیوه دیگر. به هر حال باید از نمادها و سمبل‌هایی استفاده کرد که مخاطب آن‌ها را بشناسد این کمک بزرگی به درک مسئله و دریافت پیام از سوی مخاطب می‌کند.

بنابراین در بیان مستقیم و غیرمستقیم باید درک درست از شرایط داشت و در پرداخت مستقیم و غیرمستقیم درست عمل شود.

بحث دیگر جهانی شدن گفتمان انقلاب است همان گونه که قدرتمندان رسانه‌ای دیگر نیز به دنبال این امر هستند و تلاش‌های بسیاری انجام می‌شود. گفتمان فرهنگی در عرصه رقابت و تبلیغات ماندگار می‌شود که خود را فراگیر و گسترده‌تر کند.

در این‌باره بازتاب‌ها آیا حاکی از تحقق این امر از عملکرد صدا و سیما دارد؟

پاسخ این پرسش ساده نیست زیرا عمر ما در این زمینه بسیار کوتاه و محدود است. ابرقدرت‌های جهان دارای یک جریان رسانه‌ای جهانی در قالب یک ایدئولوژی خاص حرکت خود را خیلی پیشتر آغاز کرده‌اند. با مثال موضوع را روشن‌تر بیان کنم. امروز آیا فیلمی که در بالیوود ساخته می‌شود با آنچه که در مصر، انگلیس یا کره می‌سازند با فلیمی که در هالیوود ساخته می‌شود متفاوت است؟ خیر، ایدئولوژی مسلط همان گفتمان لیبرالیسم غربی است. به طور مثال ۴۰ سال پیش رقص در هند جز آیین‌های سنتی این کشور و پاک بود اما امروز رقص در فیلم‌های هندی ایروبیک و تنها ملودی هندی است. و در واقع همان تفکر حاکم سرمایه‌داری مصرفی است که در شکل هندی یا عربی آن بروز می‌کند. در نتیجه یک جریان قدرتمند ایدئولوژیکی رسانه‌ای در حال هدایت آن‌هاست. هالیوود یک هزار فیلم تولید می‌کند که نهم دهم آن در چارچوب مسلط سرمایه‌داری مصرفی و رواج فرهنگ غربی است. در مقابل به طور نمونه شاید ۷۰ فیلم در ایران و کشورهای همسو با ایدئولوژی ایران تولید شود از بین آن‌ها چند تا در راستای ترویج گفتمان انقلاب است یا در چارچوب آن ساخته می‌شود و یا حتی چند درصد فیلم‌های ساخته شده در این فضا در تعارض با گفتمان انقلابی آن است؟ در حالی که ۹۵ درصد ساخته‌های نظام سرمایه‌داری در چارچوب آرمان‌ها و ایدئولوژی همان نظام برای سلطه آزاد بر مردم است این سو این گونه نیست بنابراین ما در یک رقابت نابرابر به سر می‌بریم.

امروز مردم درکی که از جهان غرب دارند نتیجه سیمای این نظام است و درک مردم از افراد غربی در یک جهان آرمانی است که خوشبختانه پس از انقلاب این نگاه و تفکر تا حدودی تقلیل پیدا کرد. در گذشته تصور افراد از غرب یک جهان آرمانی بود زیرا آن‌ها بسیاری از مشکلات جامعه خود را در فیلم‌ها و اخبارشان انعکاس نمی‌دهند.

سابقه و تجربه جمهوری اسلامی برای مقابله با اخبار غربی تنها با یک شبکه پرس تی‌وی است که با زبان انگلیسی برای کل دنیای غرب خبر پخش می‌کند در مقابل هزار شبکه‌ای که آن‌ها در اختیار دارند. اما چون اخبارش متفاوت است مورد توجه قرار گرفته است. راه طولانی است و ایران کار زیادی برای جهانی کردن گفتمان فرهنگی خود در پیش دارد. اما می‌توان گفت به تناسب این حجم موثر عمل کرده است. مصداق این ادعا این است که بر اساس آمارها و گزارش‌های خودشان، با وجود تمام تبلیغات منفی که علیه کشور ما انجام می‌شود حدود ۷۰ درصد تازه مسلمانان اروپایی و امریکایی از جامعه زنان هستند. این نشان می‌دهد که بسیاری گفتمان ما را باور کرده‌اند. البته این مهم تنها به وسیله رادیو و تلویزیون اتفاق نیفتاده بلکه برنامه‌های این شبکه‌های رسانه‌ای نیز در روند کار موثر بوده است. بنابراین خود امواج انقلاب نیز حرکت کرده و در این‌باره پاکی باطن انقلاب بسیار مهم است.

در بحث گفتمان فرهنگی، فرهنگ جدید غرب دارای قدمتی ۲۰۰ تا ۲۵۰ ساله بوده که در ایران می‌توان گفت از اواسط قاجار متاسفانه ایران تحت فشار پس‌رفت قرار گرفت و به نوعی واگذاری همه امور به تمدن غربی در حال اتفاق افتادن بود. در دوره پهلوی در چاله افتادیم. بنابراین نخست باید از چاله خارج شویم تا بتوانیم به جبران عقب‌افتادگی خود بپردازیم. بنابراین یک عقب ماندگی تاریخ رخ داده، آن‌ها برای تمام امور خود در بحث ایدئولوژی و تفکر چارچوب نظری دارند و تجربه کسب کرده‌اند. به طور نمونه برای توسعه چارچوب نظری خاص داشتند که ایران نیز در دوره پهلوی از آن مسیر رفت اما موثر نیفتد زیرا هر جامعه‌ای متفاوت از جامعه دیگر و دارای نیازها و شرایط خاص خود است.

در نتیجه کار زیاد است. دانشگاه‌ها به این لحاظ نازا هستند. تئوری‌ها باید از دانشکده‌های علوم اجتماعی و علوم انسانی بیرون بیاید و سپس در اجرا به وسیله برنامه‌های تصویری و فرهنگی صدا و سیما ترویج و تبلیغ شوند. بنابراین مسیر جدید گفتمان انقلاب باید از حوزه و دانشگاه ایده‌پردازی شود و در ادامه به عنوان سوژه‌ای برای ساخت و تولید در صدا و سیما از آن‌ها استفاده شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.