درباره این پدیده بزرگ و جهانی در حوزه فرهنگ دو دیدگاه وجود دارد؛ اول بعد رسانه‌ای آن است که روی آن کار شده و به لطف خدا در تمام عالم رسانه‌ای شده است و هر ساله درباره ابعاد مهم آن به شکل‌های گوناگون کار تولید می‌شود.

درباره این پدیده بزرگ و جهانی در حوزه فرهنگ دو دیدگاه وجود دارد؛ اول بعد رسانه‌ای آن است که روی آن کار شده و به لطف خدا در تمام عالم رسانه‌ای شده است و هر ساله درباره ابعاد مهم آن به شکل‌های گوناگون کار تولید می‌شود. هدف این بخش این است که مردم جهان را به زیارت کربلا دعوت کند. ترسیم سفری متفاوت با دیگر سفرهای دنیا با کمترین هزینه ممکن و با بیشترین امکانات که نمونه آن در جهان بسیار نادر است. سفری با هدفی متعالی و ویژه!

بخش دیگر این کار فرهنگی ترسیم محتوا و کنه ماجراست که باید بیان شود. اینکه اربعین مانند یک مانور است؛ مانوری که در آن همه آدم‌ها با فرق گوناگون و نژادهای مختلف با رنگ و سلیقه‌های مختلف کنار هم با یک هدف مشترک هستند. درِ خانه‌های مردم به روی همه باز است و همه با هم سر یک سفره با عشق و مهر و صفا می‌نشینند و در حقیقت یک امت واحده را تشکیل می‌دهند. حرکتی حول مفهوم خیر با محوریت سیدالشهدا(ع). اتفاقی که می‌دانیم در زمینه‌سازی ظهور چه تأثیر شگرفی دارد و بعد از ظهور نیز ان شاءالله شاهد همین همبستگی و همراهی پیروان حضرت حجت خواهیم بود. کجای دنیا چنین برنامه‌ای وجود دارد؟

حرف من این است که اگر ۲۴ ساعت چنین اتفاقی و به طور همزمان در جهان بیفتد، شر استکبار جهانی برای همیشه کنده است و همین نشان از یک اتفاق بزرگ در جهان دارد و تمام کارخانه‌های اسلحه‌سازی برای همیشه بسته و شرور عالم نابود خواهند شد.

اما درباره اثری که هنرمندان می‌توانند داشته باشند باید گفت که همه آن‌ها از هنرمندان تجسمی تا نمایشی بر اساس توانمندی و همین‌طور بر اساس میزان شناختی که از این رودخانه خروشان در جریان دارند، می‌توانند نقش آفرین باشند. این رودخانه بزرگ توحیدی و انسانی به سمت کربلا در حال حرکت است و هرکس به میزان سهمی که دارد سوار بر موج آن می‌شود.

حالا این رود و سفر خیر چه کسی از میان هنرمندان و دیگر اقشار جامعه در آن باشد و چه نباشد در حال حرکت است. چه بهتر که بتوانیم از این سفره به صورت دراماتیک بهره‌برداری کنیم و با تخیل، تحقیق، خاطرات و با بالا بردن شناخت و پتانسیل خود از این پدیده بزرگ، بتوانیم اثری را خلق کنیم که فقط یک اثر هنری یا رسانه‌ای نباشد بلکه یک کار متفاوت و ماندگار برای همیشه باشد.

زمانی که مشغول ساخت فیلم «هیهات» بودیم دقیقاً در زمان حمله داعش بود. در آن مدت شهدای زیادی را برای طواف به حرم حضرت اباعبدالله می‌آوردند. با آوردن بدن‌های شهدا نه تنها در تن ما و مردم سستی ایجاد نمی‌شد بلکه استحکام و قوتی پدید می‌آمد که مثال زدنی است. خاطرم است که یک روز تابوتی را آوردند که بسیار کوچک بود و روی آن پرچم عراق و حشدالشعبی را می‌انداختند. به خودم گفتم که احتمالاً تابوت یک بچه است اما پس چرا روی آن پرچم نظامی انداخته‌اند؟

زمانی که از اطرافیان سؤال کردم فهمیدم در این آن فقط یک سر جدا از تن وجود دارد. داعشیان حیوان صفت و ضدزندگی زمانی که متوجه می‌شدند برخی از این رزمندگان فرمانده هستند سر آنان را از تنشان جدا می‌کردند و بدن را به طرف دیگری می‌بردند. برای همین تنها سر فرماندهان بود که برای طواف وارد حرم می‌شد.

این صحنه واقعاً دلخراش و ناراحت‌کننده بود، ولی باز با تمام این احوالات ایجاد حس مبارزه، ایستادگی، تشجیع و استحکام خلق الله در وجود همه مردم و ما که برای فیلم‌سازی رفته بودیم پیدا می‌شد. این گونه بود که «هیهات» با چنین روحیه و حال و هوایی ساخته شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.