قدس آنلاین: برای آنهایی که پیوندی با کتاب و کلمه دارند، هیچ سالی چون شروع سال 99 سال پیوند بیشتر با کتاب خواندن و فیلم دیدن نبود. ما هم تصمیم گرفتیم در این ماجرای مثبت سهمی داشته باشیم. قرار بر این شد در این ستون در هر نوبت، سراغ کتابی برویم که به صفت کتاب خوب مزین است. قرار دیگرمان این است که الزاماً کتابهایی که معرفی میشوند قرار نیست جزو تازههای نشر باشند و البته اگر هم باشند منافاتی با تصمیم ما ندارد که کتابِ خوب، خوب است چه سالها از انتشار آن گذشته باشد و چه هفته پیش به بازار آمده باشد. پس با این توضیحات اولین کتاب را با این توضیح که اولین کتاب انتخابی ما با احترام به نسل نوجوان کتابی است مناسب این مقطع سنی هر چند همین جا باید این نکته را هم یادآوری کنم که کتاب خوب را هر فردی در هر سن و سالی بخواند حتماً لذت میبرد.
«پسری که با پیراناها شنا کرد»
استنلیپاتز با خاله و شوهرخالهاش یا به قول کتاب عمویش زندگی میکند. او پسری 11ساله است. پدر او در تصادفی وحشتناک کشته شده و مادرش از غصه دق کرده است. سرپرستی او به خاله و شوهرخالهاش واگذار شده، شوهرخالهای که در کارخانهای کشتیسازی کار میکند، اما کارخانه ورشکست و شوهرخاله استنلی بیکار میشود. او سراغ کنسروکردن ماهی میرود ولی آنجا هم بد میآورد و ... .
در ادامه ماجراهای زندگی استنلی، او با مردی به نام داستایفسکی آشنا میشود که در سیرک کار میکند و با دخترش به سفر میرود. این مقدمهای میشود برای رفتن او از خانه و شاید بهتر بگوییم فرار کردن او و سرانجام شنا کردن با پیراناهایی که خطرناکترین ماهیها هستند و پیش از آن تخصص پانچوپیرلی افسانهای بوده است و حالا به تشویق پانچو، استنلی جانشین او شده و این میتواند بزرگترین اتفاق زندگی پسرک باشد هر چند حتماً بالاتر از شنا کردن با پیراناهای درنده باز هم چیزهایی در این دنیا هست که استنلی میتواند آنها را امتحان کند و سرنوشت خودش را بسازد.
«پسری که با پیراناها شنا کرد» میتواند به خوبی مخاطب خود را جذب کند چون نوجوان خودش را در صفحات کتاب پیدا میکند. به او قدرت میدهد تا بتواند خیالپردازی کند و به دنبال تحقق رؤیاهای خودش برود و در این میان نویسنده توانای اثر دیوید آلموند دست شخصیت معمولی داستانش را میگیرد و او را پلهپله میبرد تا در پایان کتاب از او یک قهرمان بسازد که شاید خیلی از نوجوانانی که کتاب را میخوانند دوست داشته باشند جای استنلی باشند.
استنلی غیر از اینکه پسری است شجاع و همین خاصیت او موجب میشود همسن و سالهایش او را دوست داشته باشند، مهربان هم هست. این مهربانی را در همان صفحات شروع کتاب میبینیم جایی که او به سیرک رفته و دلش برای ماهیهایی که قرار است جایزه شکار اردکهای پلاستیکی باشند میسوزد و حاضر است برای نجات آنها کارگری کند.
مترجم کتاب «پسری که با پیراناها شنا کرد» ریحانه جعفری است، مترجمی که توانسته ترجمهای روان از اثر را به نوجوانان پپشکش کند.
اگر پسر نوجوانی دارید این کتاب میتواند هدیهای خواندنی برای او باشد تا چند ساعتی را با جادوی کلمات سر کند.
نظر شما