۱۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۴
کد خبر: 715126
شکر خدا که صاحب و مولایمان علی ست

صبح ازل تجلّی بی تایی تو بود

شام ابد ادامۀ زیبایی تو بود

هفت آسمان عقیقۀ نوزایی تو بود

آیینۀ شکوه تماشایی تو بود

هفتاد کهکشان شب تنهایی تو بود

چاه گلوی غربتِ مولایی تو بود

یا رب طلسم غربت من از غبار کیست؟

بی تابیِ مدام من از انتظار کیست؟

اکسیرِ این شهادتِ دائم شکار کیست؟

قطع رگ انار در آیینه کار کیست؟

خون میرود از آینه، باغ انار کیست؟

ذبحِ گلوی چشمه لبِ آبشار کیست؟

من عاشقم، شهید شدن عادت من است

عاشق شدن اصیل ترین سنت من است

هر جا سری بریده شود، نوبت من است

این هم نشان دیگری از غربت من است

خطِّ غبارِ کرب و بلا ساعت من است

قبله حسین و قبله نما حیرت من است

یک قطره اشک بود و شراب طهور شد

یک قطره خون برآمد و بدو الدهور شد

آتش شد و زمینۀ صبح ظهور شد

اسلام شد یهود شد آیات نور شد

خونِ هزار دخترِ زنده به بگور شد

ذبحانۀ هزار شهیدِ صبور شد

سطانِ عرش! بال ملائک دخیل توست

پلکی بزن که عالم و آدم قتیل توست

دنیا غبار بال و پر جبرئیل توست

در کائنات روضۀ ذبح جمیل توست

معمورۀ بهشت متاع قلیل توست

ناحیۀ مقدسِ خون اصیل توست

اذن الجهاد اگر بدهی میل میل توست

هفتاد پشت لشکر اوتاد خیل توست

طوفان ابوذر تو و دریا کمیل توست

قطب البروجِ کامل الاقران سهیل توست

گل کن که خون عالم و آدم طفیل توست

کنز العزیز، ملتمس الفضل کیل توست

ما ساکنان صومعۀ عرش اعظمیم

پروانگان معبد گلهای مریمیم

حلق بریدۀ گل داوودی غمیم

ما امّت شهیدۀ موعود خاتمیم

صد چشمه خون شدیم، ولی باز با همیم

داغِ حماسه، کرب و بلای مجسّمیم

ما را هزار بار نوشتند و خون شدیم

با خون تازه از رگ عالم برون شدیم

ما سر به دار میکدۀ واژگون شدیم

جمهوریِ مقدّسِ عشق و جنون شدیم

ما با نسیم خون خدا لاله گون شدیم

ما نذر کربلای تمام قرون شدیم

شکر خدا که صاحب و مولایمان علی ست

مسندنشینِ جنت الاعلایمان علی ست

صاحب حسامِ قاتل الاعدایمان علی ست

شمشیرِ تابناک تجلّایمان علی ست

قرآنِ ذوالجلالِ مجلّایمان علی ست

دلداده‌ایم و مهر تولّایمان علی ست

بر خاک ما رسید غبار تعبّدش

بستیم اقامه اوّلِ «ایّاک نعبد»ش

نذر شهادتیم و دخیل تشهّدش

ما را به قتلگاه خدات برد با خودش

از آسمان گذشت مسیح تجرّدش

در خون سلام داد به روز تولّدش

ای آخرالزمان زمان‌های بعد از این!

عشقِ نخواندنیِ زبانهای بعد از این!

ای خون تازه در فوران‌های بعد از این!

ای روزنامه ها و نشان‌های بعد از این!

ای مرزِ انفجار جهان‌های بعد از این!

ای  انقلابِ جاریِ جان‌های بعد از این!

قبل از تو لاله عادت پرپرشدن نداشت

ذوقِ به خون خویش شناورشدن نداشت

قبل از تو خاک شوق فراترشدن نداشت

دل سنگ بود و میل کبوترشدن نداشت

تقدیر عشق حکم مقدّرشدن نداشت

مکتوبِ عهدِ کشتۀ حیدرشدن نداشت

یک دسته در تحجر خود منجمد شدند

یک دسته در توهم خود مستبد شدند

یک دسته در تضاد نشستند و ضد شدند

یک دسته ضلع زاویه ای منفرد شدند

اضلاع یک مثلث نامتحد شدند

قانون نداشتند ولی منقعد شدند

ای درّۀ دهانِ شبِ در به در شده!

مار سیاهِ سمی هفتاد سر شده!

سربازهای کاغذیِ شعله ور شده!

حزب درخت‌های سراپا تبر شده!

در روزنامه‌های دروغین خبر شده!

قاضیِ حقه بازِ حقوق بشر شده!

ای قلب‌های منجمدِ آدم آهنی!

نسلِ ربات‌های فقط فکر دشمنی!

خیلِ خبرگزاریِ نفرت پراکنی!

ای قاتلان آینه و آب و روشنی!

ای نطفۀ حرامِ خدایان ناتنی!

افسانۀ مجسمه‌های شکستنی!

جمهوری بزرگِ بهاری ما رسید

آزادی از قفس به قناری ما رسید

قرآن زنده آمد و قاری ما رسید

فصل طلوع سرخ صحاری ما رسید

خون خدا دوباره به یاری ما رسید

امروز روز شکرگزاری ما رسید

ما می‌رسیم و چشم زمین بر طلوع ماست

هنگامۀ ظهورِ قریب الوقوع ماست

امروز مقتدای درختان رکوع ماست

تحریم ناکسان نه دلیل خضوع ماست

تسبیحِ خاکِ کرب و بلا سدّ جوع ماست

سوگند می خوریم شهادت شروع ماست

آنَک صلای دولت موعود می‌رسد

موسای شیرخواره لبِ رود می‌رسد

عیدانه آورید که مولود می‌رسد

تابوت عهدِ حضرت داوود می‌رسد

بانگِ شبانه در شب معهود می‌رسد

عشق است و دیر می‌کند و زود می‌رسد

پیغمبر از کجاست و پیغامش از کجاست؟

باز از که نامه می‌رسد و نامش از کجاست؟

حکم ظفر ضمانتِ انجامش از کجاست؟

این قصر نور، غلغلۀ بامش از کجاست؟

رعد الحماسه معجزِ رسّامش از کجاست؟

تا کیست صاحب العلم؟ اعلامش از کجاست؟

ای آیۀ مباهله! ای قولِ بی خلاف!

ای سورۀ مجادله! شمشیر بی غلاف!

ای ذوالفقار قهر خداوند در مصاف!

تیغ تو را ملائکة العرش در طواف!

شیر خداست گوشۀ مسجد در اعتکاف

بگذار قول مدعیانِ خیالباف

ای اهل قبله! جلوۀ ذات است بعد از این

خونابۀ قتیل فرات است بعد از این

مفتاحِ کنز صوم و صلات است بعد از این

تسبیحِ دائم الصلوات است بعد از این

فتح است بعد از این و نجات است بعد از این

عشق است بعد از این و حیات است بعد از این...

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.