در گفتوگو با خانم دکتر فاطمه سادات علوی، پژوهشگر تاریخ اسلام و استادیار جامعه المصطفی و پژوهشگر حوزه اهل بیت(ع) بیشتر به نقش این هنر و مصادیق آن در شعر عاشورایی پرداختیم که در ادامه میخوانید:
ابزار هنر در اختیار طرح بهتر شعائر
دکتر علوی در ابتدا با بیان اینکه هنر شعر و شاعری نقش مثبتی در انتقال آموزههای عاشورایی دارد، میگوید: باید توجه کنیم که قرآن کریم شاعران را به دو دسته تقسیم کرده است. دسته اول شعر سرایانی هستند که هنر شعر را در جهت گسترش فرهنگ انحطاط و ابتذال، مورد استفاده قرار میدهند و قرآن آنها را به شدت مورد نکوهش قرار داده است. دسته دوم شاعران متعهدی هستند که به دلیل چهار ویژگی ایمان، عمل صالح، بسیار به یاد خدا بودن، در برابر ستمها به پا خاستن و از نیروی شعر برای دفع آنها کمک گرفتن از شعرای غیر متعهد جدا شدهاند و از منظر پیامبر خدا(ص) مجاهد شناخته شدهاند.
او اضافه میکند: در واقع هنر از مقوله احساس است، شعائر نیز با احساس سرو کار دارد. در این صورت ابزار هنر به بهترین وجه میتواند در اختیار طرح بهتر شعائر قرار گیرد. به خصوص در موردی مانند کربلا که صورت و شعار تعریف شده خاصی به جز اصل زیارت و سوگواری ندارد و خواهی نخواهی با هنر موجود در جامعه پیوند می خورد. در این میان «هنر شعر» یکی از هنرهایی است که میتواند در خدمت انتقال ارزشهای الهی و انسانی عاشورایی قرار گیرد. در این زمینه شاعران و ادیبان، بخشی از مسئولیت را به عهده دارند و بخش دیگری از کار به عهده مداحان و روضه خوانان حسینی است. با همکاری و همیاری این دو گروه است که درسها و زیباییهای کربلا در قالب شعرهای پر مغز و روان و حزین، در وجود عاشقان اباعبدالله جریان مییابد تا مهمترین میراث و هویت شیعه یعنی عاشورا زنده بماند.
این دکترای تاریخ اسلام به بیان نمونههایی تاریخی از تأثیر هنر شعر و شاعری در خدمت به فرهنگ عاشورایی نیز اشاره کرده و بیان میکند: به عنوان مثال حافظ شیرازی، مصیبت حضرت سیدالشهدا(ع) در شهادت حضرت علی اکبر را در قالب شعر، با تعابیر بلند عرفانی به تصویر کشیده است. مرحوم سید ضیاء الدین دُری یکی از وعاظ و اهل منبر درجه اول تهران و استاد علوم معقول بود و مسلک حِکَمی و عرفانی در منبر داشت و بیانش جالب و منبرش محققانه بود. در آخرین سالی که مرحوم دُری در قید حیات بود، یک شب از دهه محرم، جوانی از ایشان قبل از منبر سؤال میکند که: مراد از این شعر چیست؟ مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ/ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد.
نمونههایی قابل توجه در اشعار عاشورایی
او در ادامه توضیح میدهد: مرحوم دری میگوید جواب این سؤال را در بالای منبر میدهم تا برای همه قابل استفاده باشد. ایشان در فراز منبر، قضیه نهی آدم ابوالبشر از خوردن گندم و داستان نان جوین خوردن امیرالمؤمنین(ع) را در تمام مدت درازای عمر بیان مینماید و حتی اینکه آن حضرت در تمام مدت عمر ابداً نان گندم نخورد و از نان جوین سیر نشد. و سپس میگوید مراد از شیخ در این بیت، حضرت آدم(ع) است که وعده نخوردن از شجره گندم را در بهشت داد، ولی به آن وفا نکرد و از امر خداوند سرپیچی نمود و گندم را تناول کرد. و مراد از پیر مغان، حضرت أمیرالمؤمنین(ع) است که در تمام مدت عمر نان گندم نخورد و وعده عدم تناول از شجره گندم را او ادا کرده و به اتمام رسانید.
این استاد حوزه و دانشگاه یادآور میشود: سال بعد در دهه محرم در همان شبی که این جوان سؤال را از مرحوم دری میکند، وی را در خواب میبیند که مرحوم دری به نزد او آمد و گفت: ای جوان! تو در سال قبل در چنین شبی از من معنی این بیت را پرسیدی و من آنطور پاسخ گفتم. اما چون بدین عالم آمدهام معنی آن، طور دیگری برای من منکشف شده است. مراد از شیخ، حضرت ابراهیم(ع) است و مراد از پیر مغان، حضرت سیدالشهدا(ع) و مراد از وعده، ذبح فرزند است که حضرت ابراهیم(ع) بدان امر خداوند وعده وفا داد. اما حقیقت وفا را حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در کربلا به ذبح فرزندش حضرت علی اکبر(ع) انجام داد.
دکتر علوی خاطرنشان میکند: حافظ همچنین مصیبت حضرت اباعبدالله(ع) را در شهادت طفل شیرخوارش، حضرت علی اصغر(ع) با زیبایی هر چه تمام تر به شعر در میآورد. نقل است روزی ناصرالدین شاه تمام ادیبان را جمع کرد و گفت: تمام اشعار حافظ را خوانده و فهمیدهام اما معنای این بیت را نفهمیدهام که گفته است: بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت/و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت. اگر این بلبل خوش بوده، پس چرا نالههای زار داشته است؟
پژوهشگر حوزه اهل بیت(ع) توضیح میدهد: شعرا و ادبای فراوانی آمدند و هر کس از ظن خود توضیحاتی داد؛ اما پاسخ هیچ یک شاه را راضی نکرد. بنابراین نامهای برای شاعر بزرگ معاصر خود، وصال شیرازی نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد. نامه زمانی به دست وصال رسید که او عزادار فرزندش بود. وصال، نامه ناصرالدین شاه را در نیمه شب مطالعه کرد و برای کشف معنای حقیقی این ابیات، رجوعی به اعداد ابجدی حروف الفبا که روح حروف و کلمات است، کرد و غزلی بر همان وزن و قافیه سرود و دریافت که عدد ابجدی «بلبلی برگ گلی» با ابجد حروفِ حضرات علی، حسن، حسین علیهم السلام مطابقت دارد. زیرا «بلبلی» به ابجد میشود ۷۴، برگ ۲۲۲ ، گلی ۶۰ ، جمع اینها: ۳۵۶ است. همچنین علی به ابجد ۱۱۰، حسن ۱۱۸ ، حسین ۱۲۸، جمع اینها: ۳۵۶ است. به عبارتی حافظ خواسته به استعاره در آن زمانی که شیعه در خفا بوده این حقیقت را بیان کند. لذا وصال شیرازی که عزادار فرزند خود نیز بوده است پاسخ پادشاه را به زبان شعر بیان کرد.
دکتر علوی در پایان به نمونه دیگری اشاره کرده و عنوان میکند: نمونه قابل توجه دیگر در اشعار عاشورایی، ترکیب بند محتشم کاشانی است که از تأثیرگذارترین سرودههای عاشورایی است و با اشعار شیوا و آغشته به حزن، حرارت و گرمای شهادت امام حسین(ع) را در دلهای مؤمنان، زنده نگه می دارد: باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است/ باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین/بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است.
انتهای پیام/
نظر شما