رفتن و ندیدن و فراق همیشه سخت است به خصوص اگر خبر متعلق به مادر باشد و آن هم مادر شهیدی که دو فرزندش را برای دفاع از ناموس، ارزش‌های نظام و کشورمان تقدیم کرده است.

هیچ وقت از بنیاد شهید تقاضایی نداشتیم

چندی پیش «کبری یاهوئیان قالی‌باف» مادر شهیدان «محمدرضا و محمدعلی ارباب ‌خالص» در سن ۸۷ سالگی به علت کهولت سن و پس از سال‌ها تحمل دوری از فرزندان افتخارآفرینش، آسمانی شد و به شهیدانش پیوست.پیکر این اسوه صبر و مقاومت در قطعه صالحین بهشت رضا(ع) به خاک سپرده شد.«محمدرضا و محمدعلی ارباب خالص» به ترتیب سال‌های ۴۲ و ۴۱ متولد شدند و سال‌های ۶۲ و ۶۱ در کامیاران کردستان روستای گلیان به مقام رفیع شهادت نائل آمدند و بهشت رضای مشهد مقدس میزبان پیکر این دو شهید والامقام است.

بسیجی مخلص

برادر بزرگ شهیدان در گفت‌وگو با خبرنگار ما می‌گوید: محمدعلی متولد یکم فروردین ۴۱ بود و در ۲۹ شهریور در روستای گلیان، کامیاران از توابع کردستان به شهادت نائل آمد. برادرم دانش‌آموز چهارم دبیرستان بود و از طریق بسیج برای دفاع از کشورمان پیشقدم شد و سه ماه بعد به شهادت رسید.رها کردن درس در سال سرنوشت‌ساز و انتخاب آینده کار ساده‌ای نیست. محمدحسین ارباب خالص، متولد ۳۵ و بازنشسته آموزش و پرورش می‌افزاید: به خواسته و تلاش خودش بود و عازم نبرد در جبهه شد. محمدعلی بسیار پسر متین و آرام‌ و کمک حال پدر و مادرم بود و همه از او راضی بودند

خودش آرزوی شهادت داشت و بارها آن را مطرح کرد

وی درباره نحوه شهادت برادرش بیان می‌دارد: در روستای گلیان در درگیری شبانه با کومله‌ها گلوله به چشم چپ برادرم اصابت کرد و به درجه شهادت نائل آمد. ۲۹ شهریور شهادتش بود اما تا هنگامی که به ما خبر شهادتش را اطلاع دادند و پیکرش را آوردند چند روزی به طول انجامید و ۸ مهر در آرامگاه ابدی‌اش بهشت رضا آرام گرفت.

دو بار تشییع

وی توضیح می‌دهد: محرم بود و برادرم را اشتباه در قوچان تشییع کرده بودند و هنگام دفن پلاکارد و مشخصات او را می‌بینند و متوجه می‌شوند که برادرم از شهدای مشهد است.

یک سال بعد «محمدرضا» برادری که با شهید یک سال تفاوت سنی دارد به درجه رفیع شهادت نائل می‌شود. برادر شهید در این باره نیز می‌گوید: محمدرضا، متولد دوم اردیبهشت ۴۲ است و یک سال پس از تحمل داغ شهادت برادرم محمدعلی، برادر دیگر من در ۲۱ مهرماه ۶۲ به شهادت رسید.

شهادت برادر ارتشی

وی خاطرنشان می‌سازد: محمدرضا ارتشی بود و برای سالگرد برادرم که به مشهد آمد پس از مراسم سال محمدعلی به مادرم گفت: مراسم سال تمام شده و این بار که من برگشتم برای من خواستگاری بروید. او ۱۰ مهر رفت و ۲۱ مهر خبر شهادت محمدرضا اعلام شد، مادرم بسیار روزهای سختی را تحمل کرد.وی توضیح می‌دهد: محمدرضا در درگیری در منطقه شرهانی در خاک عراق با اصابت ترکش به قلبش به شهادت رسید.

وی خاطرنشان ‌می‌سازد: مادرم داغدیده بود و بسیار تحمل داشت و اما پس از شهادت برادرانم دیگر شادی در او جایی نداشت و حتی لبخندی بر لب نداشت.

کوچه شهدا

او ادامه می‌دهد: خانه پدریمان در خیابان خواجه‌ربیع، کوچه خوشنوا بود و در کوچه ما، بعد از برادرانم شهید سبحانی شهید شد. نام کوچه را شهید سبحانی نامیدند ما هم درخواستی نداشتیم. یک سال بعد شهرداری کوچه فرعی که منزل پدرمان در راسته خیابان شهید سبحانی بود، به نام شهیدان ارباب خالص نام‌گذاری کرد و بعدها هم کلاً نام برادرانم از کوچه فرعی حذف شد.

وی در پایان تأکید می‌کند: ما هیچ وقت از بنیاد شهید تقاضایی نداشتیم و طی همه این سال‌ها با وجود حرف‌های زیادی که برای حمایت از خانواده شهدا گاهی شنیده می‌شود، مادرمان را تا آخرین لحظه خودمان با افتخار پرستاری کردیم و همان سال‌های ابتدای شهادت برادرانم صحبت‌های مادی مطرح شد که پاسخ والدینم همیشه یک جمله بود، پسرانم جانشان را برای حفظ کشور اهدا کردند و هیچ هزینه‌ای برای شهادت آن‌ها تقاضا نداریم. تبلیغات سوء دل خانواده شهدا را به درد می‌آورد و ما تا ابد داغدار غم فراق شهدا هستیم.

وصیت‌نامه بسیجی مخلص محمدعلی ارباب خالص را که مطالعه می‌کنم، بخش‌هایی بیشتر از همه قسمت‌ها توجهم را جلب می‌کند، جایی که نوشته است: «پیام دیگر من به دوستان، همکلاسیان و معلمان است؛ دوستان من، این دوره، دوره حساسی است، این دوره، دوره مرگ و شهادت است، این دوره، دوره مبارزه با هوای نفسانی است. خود را بسازید و به جبهه‌های حق علیه باطل بشتابید. پدرم، آفرین بر تو که مثل ابراهیم اسماعیلت را به قربانگاه فرستادی و گذاشتی سه فرزندت در راه اسلام قدم بردارند و خون ناقابل خویش را در راه اسلام بریزند و راه کربلا را برای شما عزیزان باز کنند تا شما به زیارت اباعبدالله الحسین(ع) بروید. مادرم، آفرین بر تو که پیام فاطمه زهرا(س) را لبیک گفتی و گذاشتی فرزندانت در راه اسلام قدم بردارند و خون خویش را در راه اسلام بریزند، برای من گریه و زاری نکنید. هر چند داغ فرزند برای شما مشکل است ولی باید این را بدانید که چرا فرزند بزرگ می‌کنید. فرزند بزرگ کردن برای همین است یکی در مرگ طبیعی، دیگری در مرگ با تصادف، دیگری در مرگ با بیماری و بالاخره کسانی هستند که آرزوی شهادت در راه اسلام و نبرد با دشمن اسلام را دارند».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.