آن‌قدر برای ما عادی شده‌است که حتی درباره‌اش فکر هم نمی‌کنیم؛ اینکه نخستین بار چرا و چگونه این سوغاتی‌ها به بازارهای اطراف حرم راه یافت و به تدریج، پیوندی عجیب با فرهنگ زیارت پیدا کرد؟

به یادگار می‌برم انگشتری ز مشهدِ توس

تقریباً زائری را نداریم که برای زیارت حرم رضوی وارد مشهد شود و هنگام بازگشت، مهر ، تسبیح ، انگشتر و ... را برای خانواده، دوستان و حتی خودش نخریده باشد. هر چند که امروزه بازارهای ما پر شده‌است از اجناس نامرغوب چینی و آن‌ها، حتی روی این گونه اقلام تجاری ما هم دست گذاشته‌اند، اما هنوز هم نمونه‌های عالی برخی چیزها را نمی‌شود در جایی به جز اطراف حرم رضوی یافت.

 این‌ها نمادهایی هستند که در طول تاریخ جای خود را در ذهن و فکر مردم باز کرده و حالا بخشی از اقتصاد زیارت شده‌اند. فروش مُهر، انگشتر، تسبیح و جانماز در بازارهای اطراف حرم رضوی، سابقه‌ای طولانی دارد؛ آن‌قدر طولانی که می‌شود روایت آن را، ولو به صورت محدود و با وجود کمبود منابع، بررسی کرد.

 هنر هزارو۲۰۰ ساله

در بین اقلامی که از آن‌ها یاد کردیم، سابقه ساخت انگشتر بیشتر از دیگران است. خراسان بزرگ از دیرباز به دلیل دارا بودن معادن سنگ‌های قیمتی، یکی از کانون‌های تولید انگشتر بوده است. معدن فیروزه نیشابور از دوره باستان به عنوان مرکز عمده فیروزه در غرب آسیا و بلکه سراسر جهان، شهرت داشته‌ و جغرافیدانان بزرگی مانند یاقوت حموی در «معجم‌البلدان» از معدن فیروزه نیشابور یاد کرده و آن را دلیل رونق انگشترسازی در خطه توس می‌دانند. با توجه به این گزارش، به احتمال زیاد تاریخ انگشترسازی در مشهد و عرضه آن به زائران حرم رضوی، تقریباً عمری به اندازه عمر اماکن متبرکه دارد و می‌توان برای آن قدمتی بیش از هزار سال در نظر گرفت.

 ابوریحان بیرونی در کتاب مشهور «آثارالباقیه» از انتقال سنگ‌های قیمتی به این منطقه و تولید انگشترهای نفیس سخن گفته‌است. این سنگ‌ها، افزون بر فیروزه نیشابور، از مناطق همجوار، مانند قندهار که سنگ «شاه مقصود» آن هنوز مشهور است و همچنین، از نواحی دوردستی مانند یمن که عقیقش شهرتی فراوان دارد، تأمین می‌شد. بنابراین، هنر انگشترسازی و عرضه آن به زائران حرم رضوی را باید هنری بومی در خراسان بدانیم که با قرار گرفتن مرقد مطهر امام رضا(ع) در مشهد رضوی، صبغه مذهبی آن، با تکیه بر روایت‌های مشهور درباره مستحب بودن استفاده از انگشتر و سنگ‌های خاص، قوت گرفت و تداوم پیدا کرد.

هانری رنه دالمانی، جهانگرد و عتیقه‌شناس فرانسوی که اوایل قرن بیستم گذرش به مشهد افتاده، بازار انگشترفروشی و انگشترسازی را در این شهر بسیار پررونق توصیف می‌کند و می‌نویسد: «... مسافرانی که برای زیارت به این شهر می‌آیند، در صورت داشتن توانایی مالی، یکی دو انگشتر به عنوان سوغات خریداری می‌کنند».

قصه مُهر ، تسبیح و جانماز

به احتمال زیاد، ساختن مُهر به عنوان تربت متبرک و سجده‌گاه پاک و نیز استفاده از آن برای اقامه نماز، پس از واقعه غم‌انگیز عاشورا و حرمت یافتن تُربت کربلا آغاز شد.

 با این حال، رواج مُهرسازی و مُهرفروشی در مشهد، باید پس از آغاز حکومت صفویه در ایران اتفاق افتاده باشد؛ چرا که استفاده از تربت متبرک برای نماز، به نوعی ریشه در فرهنگ و آموزه‌های شیعی دارد و می‌دانیم که عصر صفوی، دوران گسترش تشیع در ایران و البته رونق هر چه بیشتر شهر مشهد است. با این حال، گزارشی درباره رونق فروش مُهر در اطراف حرم مطهر، دست‌کم تا اواسط دوره قاجار در دست نیست. در سفرنامه افضل‌الممالک به موضوع خرید مُهر به عنوان سوغات متبرک برای اقوام و آشنایان اشاره شده‌است که نشان می‌دهد در این دوره، کارگاه‌هایی برای تولید مُهر در مقیاس وسیع و تجاری، در مشهد مقدس و اطراف حرم رضوی دایر بود. اما تاریخچه تسبیح کمی قدیمی‌تر است و احتمالاً بتوان آن را صاحب قدمتی هم‌پایه انگشترسازی در مشهد دانست.

امروزه عمده کارگاه‌های تولید تسبیح، اگر از انواع وارداتی آن صرف نظر کنیم، در مشهد و قم تأسیس شده‌است. استفاده از تسبیح گِلی برای شمارش اذکار، دارای ریشه‌های مذهبی است و حتی منحصر به پیروان دین اسلام هم نمی‌شود.

 در توس قدیم، ساخت تسبیح با احجار کریمه یا همان سنگ‌های قیمتی که به برخی از آن‌ها اشاره کردیم، رواج داشت و باید کارگاه‌های تسبیح‌سازی‌ای را که بعدها در مشهد دایر شد، میراثدار همان کارگاه‌های قدیم منطقه توس و سناباد بدانیم. بخشی از این تسبیح‌ها که با تربت متبرک ساخته می‌شوند، قدمتی بیش از هزار سال دارند و نمونه‌هایی از آن‌ها در موزه‌های مختلف دنیا نگهداری می‌شوند.

 محصولات  شعربافان

 در موزه آستان‌قدس نیز، می‌توان انواعی از تسبیح‌های فیروزه‌ای و چوبی را مشاهده کرد. آخرین موردی که باید مورد توجه قرار گیرد، تولید و فروش جانماز در اطراف حرم است؛ این مسئله ارتباط مستقیمی با تاریخچه صنعت نساجی در مشهد دارد؛ هر چند که ریشه اصلی آن را باید در امور معنوی بدانیم. فعالیت صنف نساج در مشهد، به ویژه از دوره صفویه به این سو، بسیار رونق گرفت و شاخص‌ترین افراد این صنف، یعنی «شعربافان» محصولاتی تولید می‌کردند که در سطح منطقه شهرت داشت و تولید جانماز هم، با توجه به مواد اولیه مورد نیازش، تا حدودی وابسته به فعالیت همین صنف بود. از طرف دیگر، رونق هنر قالیبافی در مشهد و کیفیت بالای محصولات آن، سبب شد بخشی از صنعت تولید جانماز و سجاده نیز، وابسته به فعالیت قالیبافان مشهدی باشد که البته، تولیدات آن‌ها از نظر قیمت و نفیس بودن، مرتبه بالاتری داشت.

اواخر دوره قاجاربود که ورود تعدادی از هنرمندان ترمه‌دوز یزدی به مشهد، سبب شد بخشی از تولیدات سجاده و جانماز، با فعالیت آن‌ها پیوند بخورد؛ هر چند این فعالیت چندان گسترده نشد و عرضه انواع سجاده ترمه، بیشتر در قالب واردات این محصول از شهرهایی مانند یزد و اصفهان، در اطراف حرم رضوی تداوم یافت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.