امروز برای بسیاری از شاعران و مردم ایران که دم خور شعرند و اندکی ذوق ادبی دارند، غم عجیبی دارد. هشتمین روز آبان ماه بیشتر از هر روز دیگر پاییز، پاییزی است هر چند آفتاب ملایم باز هم از پنجرههای خانه به ما سلام کند و گرمای ملایم و لذت بخشش روح را بنوازد اما این زیباییها نمیتواند از غم امروز کم کند . امروز بیشتر از هر روز دیگر پاییز غم دارد
۱۲ سال گذشت. ۱۲ سال با داغی همچنان تازه و داغ و انگار سرخاموشی ندارد این داغ، آن قدر که هر وقت شعر خوانی قیصر را گوش میکنم که میخواند: ای روزهای خوب که در راهید/ ای جادههای گم شده در مه/ ای روزهای سخت ادامه/ از پشت لحظهها به در آیید...