دارالشفا
-
تمهیدات ویژه مؤسسه درمانی آستان قدس رضوی در تحویل سال نو
دکتر مهدی سلطانیفر: مؤسسه درمانی آستان قدس رضوی با توجه به پیشبینی حضور خیل عظیم زائران و مجاوران در مراسم تحویل سال 1403 حرم مطهر رضوی، تمهیدات ویژهای را برای حفظ سلامت و آرامشخاطر آنها، اتخاذ کرده است.
-
۵۳ خادم سلامت ۵۳ عاشق حسین(ع)
کانون سلامت رضوی استان کرمانشاه با چند موکب درمانی، در فاصله ۲کیلومتری کربلای معلی مشغول خدمترسانی به زائران اربعین هستند.
-
دعایی که امیرالمؤمنین (ع) برای شفای بیمار تجویز کردند
شخصی رنگپریده نزد امیرالمؤمنین (ع) آمد و گفت من همیشه بیمارم و دردهای بسیاری دارم، به من دعایی بیاموز که با آن، بر بیماریهایم یاری جویم.
-
مدرنترین بیمارستان ۱۵۰ سال پیش ایران را بشناسید
دارالشفای جسم و جان
خیلی سابقه دارد؛ اسناد میگویند چیزی حدود ۵۰۰ سال! دارالشفای حرم مطهر از جاهایی است که تقریباً هیچ زائر و مجاوری نیست که اسمش را نشنیده باشد.
-
این کهکشان، حاجت روا می کند
گاهی برای رسیدن، دُورِ ماندن را باید خط کشید. رفت به ولایتی که قصه های روشن دارد. کیمیای سفر دارد. در و دیوارش دعوت می کنند به آرام و قرار
-
به مناسبت ولادت هشتمین آفتاب؛
آسمان جای سوزن انداختن نیست
چه نیک بختیم ما که ذی القعده داریم... توس داریم... شهری که بهشت دارد... دو خورشید می تابد آنجا و بوی قُم می دهد.
-
نمک و نبات و نور آورده اند...
بهار برگشته. اینروزها نفس که تازه می کنیم از تابستان خبری نیست. شهر، شهر دیگری شده است. عطر کوی جانان پیچیده و شور میهمانی توس. دلتنگ ها رضاجان، رضاجان، بانگ برداشته اند: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا.
-
به همت کانونهای خدمت رضوی استان خراسان رضوی برگزار شد؛
اعزام جهادگران عرصه سلامت به منطقه کم برخوردار مشهد
همزمان با پنجمین روز اجرای طرح «دارالشفا»، با برنامه ریزی کانون های خدمت رضوی استان خراسان رضوی جهادگران عرصه سلامت به منطقه کم برخوردار گلشهر مشهد اعزام شدند.
-
دل به کرمخانه لطف ات بستیم
دل، دل است. قاعده و قانون و باید و نباید سرش نمی شود. حکم خودش را دارد.
-
السلام علیک یا معین الضعفا
سال هاست دلآرامیم با نام تان
کهنسالی و فرتوتی مان را نبینید مولاجان، ما سرزندهترین کلمات را برای این دیدار کنار گذاشته ایم.
-
۱۲ دارالشفاء از سوی آستان قدس رضوی در مناطق حاشیهای مشهد احداث میشود
رئیس بنیاد سلامت رضوی گفت: ۱۲ دارالشفاء از سوی آستان قدس رضوی در مناطق حاشیه مشهد احداث می شود.
-
دیگر کفشدار سابق نبودم...
دو نفر بودند با یک جفت پاپوش... مادر و کودکی با ویلچر... مادر، هر نفس آقا را صدا می کرد... و دختربچه، شور و مهربانی پنج ساله ها را می ریخت توی نگاهم...
-
برای آرامِ دل باید دست به کار شد
می شود برای آرامِ دل، دست به کار شد... در پهنه سوره ها، نور را دنبال کرد... و رفت... رفت تا فرازها... از توفان رد شد... و در آستانِ عشق، خود را پیدا کرد و سلام داد...
-
باید دل را پس گرفت از روزهای فقیر...
آیا از قیل و قال عالم، گاهی نباید گریخت...؟ دل را پس گرفت از روزهای فقیر...؟ از روزهای تُهی و بی زینت...؟ از روزهای پریشان...؟ و بیدار شد از خواب های بلند...؟
-
اینجا، عاقبت به نیک می شویم
گوشه ی چشمی اگر بفرمایید، آباد است درختِ بی بارمان... کرشمه های شب، تمام... بی کسی، تمام... سرکشیِ اشک ها، تمام... شهره می شویم در عشق!
-
هر گز نمیرد آنکه دلش، مشهدی شود
سلام حضرت عشق! سلام دوست تر از خودمان به خودمان! پشت به کولاک و بورانِ تنهایی کرده ایم... می دانیم قرار است باز قدر هزار سال آرام شویم... عافیت بگیریم... قرار است بنا شویم... ازنو...
-
روح و جان، غم شویه می خواهد...!
ساری- گوشه نشین باید بود... کُنج نشین ضریح تان... اصلاً اندوه و بیماری و دلتنگی که سرزده هوار می شوند و اشک لشکر که می کشد؛ دیگر تعلّل جایز نیست...! پیداست روح و جان، غم شویه می خواهند...!
-
فرمانروای قلب هاست، امام رضا(ع)...
پدربزرگ می گفت: می دانی چه جور، سوز و سرما دور می شود و زمستان سَر نمی زند؟ چه جور، دُهُل و سُرنا نواخته می شود در ضمیرِ آدمیزاد و چه جور در رگِ پیر، خونِ جوانی می دود!؟ شادی می آید!؟
-
از پاییز به بهار، از فاصله تا نور
ساری- باید خود را سپرد به هوایِ قُرب... همسفر زائرانِ دلشاد شد و همپرواز کبوترانی که اوج، در نگاهشان موج می زند...
-
توس، نونوار می کند...
از سفرِ مُحرّم و صفر، به توس آمده ایم رضاجان...! پیش پای پنجره ای که امید و دخیل عالم است!
-
برای حضرتی که اهل مدینه است و توس؛
جز مِهر شما در سینه نداریم
چند کیلومتر مانده تا آمدن و فرسنگ ها، تا فهمِ داشتن تان.
-
یک دل نه هزاران دل، خاطرخواه تان هستیم...
یک دل نه هزاران دل، خاطرخواه تان هستیم... وقتی متاع دنیا را به لقایش می بخشیم و موج برمی داریم به سویتان... وقتی پایان صفر، قدم ها و اشک هایمان هم پیمان می گردند...
-
باید بتکانم همه هستی ام را...
چقدر نیاز است این روزها در طلا و نورِ حرم تان، محو شوم و تاریکی ها را دست به سر کنم.
-
اینجا، غریبی را سیل می برد
ساری- دردها که برایمان شاخ و شانه بکشند کسی را داریم که شکایت ناشنیده، دستِ حال و احوال مان را می گیرد.
-
آقای توس! تا ابد در محرم و روضه ایم
ساری- مولاجان! از چشم ها و گام هایمان بخوانید که عاشقیم... که با شما دلمان قرص است... بخوانید که مشهد و کربلا، پناهگاه ماست... که قیل و قال دنیا کدام است؛ ما مُحرم ها از جسم مان متارکه می کنیم...
-
ما دلسپردگان توس ایم...
ساری- ما دلسپردگان توس ایم... جز آرامشگاه شما نداریم... جز گنبد و گلدسته ای که می فهمند حالِ چشم هایمان را... حالِ اشک هایمان را... دلتنگی مان را.
-
دست ها، کاش عاقبت بخیر شوند
خدایا! بهشت را روزی ام بفرما... آن فرش های قرمزی که دنیا را از بی پناهی و مُعلقی نجات می دهند و آن دروازه ای که با رنگ پریده های عالم، مداراها دارد...
-
گشته ام، غمخوارتر از شما نیست...
گشته ام، غمخوارتر از شما نیست... والاتبارتر از امامزاده ای که خوب و بد را در صحن و سرایش اکرام می کند... و مرکزِ دلدادگی و قرار است...
-
عطش زیارت دارد جانمان، چشم هایمان...
زیر خروارها تنهایی مانده ایم و پشتِ کوهی از حرف... از دلتنگی، تشنه کام ایم... آنقدر تشنه که کوزه ها و سطل ها و چاه ها، سیراب مان نمی کند... عطش زیارت دارد جانمان، چشم هایمان...
-
برای لبخندِ دلبندانِ شهدا نذر کرده ام
آمدهام پی احسان و امداد شما آقاجان... که عاشقانههای مشهد، شفای لحظه هاست... کرامتی که پایِ دنیا میریزید...