البته با گذری بر پیشینه و تاریخچه فعالیتهای آنها در پیش و بخصوص پس از انقلاب است که در سال 1392 به قلم سردار دکتر ناصر شعبانی از رزمندگان و فرماندهان دوران دفاع مقدس منتشر شده است. مؤلف در این کتاب با توجه به اسناد قطعی، مصاحبهها و سندهای به دست آمده از منافقین و همچنین تجربههای زیاد در عرصه فرماندهی دفاع مقدس، به بررسی دلایل و عوامل شکست منافقین در عملیات فروغ جاویدان(مرصاد) پرداخته است. وی در این کتاب از افقهایی پرده بر میدارد که تاکنون توسط کسی کشف نشده است و خواندن آن برای مخاطبان این عرصه میتواند بسیار جذاب باشد. این کتاب که توسط دانشگاه امام حسین(ع) به چاپ رسیده، دارای رتبه اول گروه نظامی و امنیتی نهمین دوره کتاب سال سپاه و همچنین اثر برگزیده بیست و هفتمین دوره جایزه کتاب فصل جمهوری اسلامی ایران (پاییز 1392) است و به عنوان کتاب شایسته تقدیر در شانزدهمین جایزه کتاب سال دفاع مقدس معرفی شده است.
نکته جالب توجه در خصوص این کتاب، حضور فیزیکی نویسنده آن یعنی ناصر شعبانی در بخشی از عملیات مرصاد است که از این رو میتوان «بن بست در استراتژی؛ شکست در تاکتیک» را یکی از کتابهای منحصر به فرد در خصوص نقش منافقین در جنگ تحمیلی و بخصوص عملیات مرصاد دانست.
شعبانی که هنگام تجاوز منافقین به کشور فرمانده سپاه چهارم بعثت در کرمانشاه بوده است، از نزدیک بخشهایی از طرحریزی این عملیات در سطوح فرماندهی تا ورود عملی به میدان جنگ را نظارهگر بوده که او را بر آن داشته است سالها پس از عملیات درخشان مرصاد، دیدههای خود را همراه با مطالعه و البته گفتوگو با برخی از توابین و اسرای منافقین تکمیل کند و دستاورد همه آنها کتابی به نام «بنبست در استراتژی؛ شکست در تاکتیک» (نقش منافقین در جنگ تحمیلی با تأکید بر عملیات مرصاد) باشد که خواندن آن را به خوانندگان توصیه میکنیم. این کتاب از لحاظ محتوایی و روایی بسیار جذاب و از ساختار مطلوب و اطلاعات دست اول و مفیدی برخوردار است و به گفته شعبانی، نویسنده کتاب «بن بست در استراتژی، شکست در تاکتیک» در اصل، تحقیقی است که زیرنظر سرلشگر حسین باقری به نگارش درآمده و بسیاری از مطالب آن قابل چاپ شدن نیست و اطلاعات طبقه بندی شده ای دارد. این کتاب در 504 صفحه و در قطع رقعی به زیور طبع آراسته شده است.
بخشی از کتاب را با هم مرور میکنیم:
خبر فرار نیروهای سازمان که به قرارگاه مرکزی عملیات مرصاد رسید، فرمانده قرارگاه از برادران شمخانی و رشید خواست هرچه سریعتر هلیکوپترهای هوانیروز را به پرواز درآورند و پس از شناسایی سریع، اقدام به تعقیب و انهدام واحدهای در حال فرار سازمان کنند.
با تدبیر فوق به نظر میرسید جاده باختران به اسلامآباد و کرند، به گورستان دشمنان تبدیل شود. با شروع آتش هلیکوپترها، خودروهای سازمان که پر از نیروهای در حال فرار به سمت اسلامآباد و کرند بود، مورد اصابت موشکهای رهاشده قرار گرفت و یکی پس از دیگری منهدم شد. با بسته شدن جاده و فشار نیروهای خودی که به شهر اسلامآباد نزدیک شده بودند، نیروهای سازمان به تپهها و زمینهای کشاورزی اطراف جاده پناه بردند...
نظر شما