-
روایتی از سفر به یکی از عارضههای طبیعی فراموششده شرق کشور
چشمهنمک؛ جاذبه مرزی تربت جام
بهارها آب میافتاد به چشمه و تابستانها، لایههای نمک، سله میبستند روی آبهای شور؛ اما کسی نبود که با تیشه و تبر، یخ نمکها را بشکند و دیلم…
-
چودارها هر جا باشند، کارشان شترداری است/ روایتی از مردمانی کمترشناخته شده که در جغرافیای چند استان پراکندهاند
ما چادرنشین بودیم و کوچنشین؛ مثلاً مدتی در مرتعی بودیم تا علوفه زمین تمام میشد. علوفه که تمام میشد چادر را جمع میکردند و میرفتند به مرتع…