۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۰:۱۹
کد خبر: 304159
زندان یا تفرجگاه مجرمان؟!

یکی از رسوم و سنن بسیار زیبا، پسندیده و ارزنده که از کشورهای آمریکایی (شمالی و جنوبی) و بعضی از کشورهای اروپایی و آسیایی عقب مانده و آفریقایی تازه از قید استعمار رها شده به کشور باستانی ما سرایت کرده، کیف ربایی، چاقوکشی و تهدید عابران، گرفتن کیف پول و تبلت و کارتهای بانکی و حتی انگشتر نامزدی آنان و وارد کردن ضربات چاقو به چهره یا بدن عابران بی‌پناه و بی‌گناه است.

هر روز مطالبی در صفحات حوادث جراید به چاپ می‌رسد که چون عدلیه نمی‌دانم بنا به روش و سیر عادی اجازه چاپ تصویر بزهکاران و تبهکاران را در جراید و رسانه‌ها نمی‌دهد، این شرح حوادث سبب تجری و تشویق افراد دیگر مستعد جنایت و تبهکاری می‌شود. همین است که این رشته سر دراز دارد و تمام نمی‌شود.

اغلب مجرمان جدید کم سن و سال هستند و پیداست خواندن شرح حال پولدارانی که از هیچ به همه چیز رسیده‌اند تشویقشان می‌کند به جای رفتن دنبال کار و کاسبی شرافتمندانه و نان خوردن از راه ثواب و صواب چاقو و دشنه و میله آهنی و پنجه بوکس تهیه کنند و حتی در کوچه پسکوچه‌های تهران و سایر کلانشهرها به بهانه پرسیدن نشانی جلوی مردم بی‌دفاع چه مرد و چه زن را بگیرند و با نشان دادن نیش چاقو تهدیدشان کنند مال و منال آنان را وحشیانه بستانند و آنان را مضروب کنند.

من مجلات و جراید زیادی از کشورهای جهان را که دوستانم از سفرهای خود می‌آورند می‌بینم و هیچ کجا ندیدم چهره قاتل و دزد و تبهکار را برای حفظ آبروی او بپوشانند. اگر آبروی یک متجاوز به حقوق و جان و مال و نوامیس مردم برده شود، بسیاری از افراد صاحب استعداد برای دزدی و زورگیری فکر آبرویشان را کرده، از این گونه اقدامها خودداری خواهند کرد.

من شنیده‌ام از بس زندانها پر است، مسؤولان قضایی سعی می‌کنند با مجازاتهای خفیفی این بزهکاران را که از ابتدا شتر دزد شده‌اند و رغبتی به تخم مرغ دزدی ندارند، متنبه کرده آزاد کنند. اینان هم چند گاهی بدون تحمل شلاق که دست کم، اندکی آنان را سرعقل خواهد آورد یا کار با اعمال شاقه، در زندان استراحت کرده دوره‌های بالاتر لیسانس و فوق لیسانس و حتی دکتری و پروفسوری را در زمینه آزار و اذیت مردم بدبخت بی‌پناه گذرانده با چند کیلو اضافه وزن و چاق شدن و آموختن دروس و تجارب بیشتر، به جان مردم خواهند افتاد.

می‌بینید که بتازگی حتی خود پلیس نیز از حملات افراد مسلح به اسلحه آتشین مصون نیست و هراز چند گاه چند تن از مأموران جوان به شهادت می‌رسند و خانواده‌های آنان بی‌سرپرست می‌مانند.

من نمی‌دانم تولید این چاقو ضامندار لعنتی که آلاتی مربوط به عصر بشر اولیه است چرا متوقف نمی‌شود؟ برای چه باید عده‌ای چاقوی ضامندار و پنجه بوکس بسازند و به جوانان بی‌عقل بفروشند؟ چرا جلوی ورود  اسلحه آتشین از برخی کشورهای همسایه گرفته نمی‌شود؟ چرا وزارت کشور اعلام نمی‌کند از امروز نگهداری هرگونه کلت و هفت تیر و تفنگ و غیره به هر ترتیب که تهیه شده باشد ممنوع است و باید دارندگان، سلاح خود را به مراکز نظامی و انتظامی تحویل دهند؟ چرا با قاچاقچیان اسلحه بشدت رفتار نمی‌شود؟

یک نفر به من بگوید این رسم پوشاندن عکس بزهکاران در کدام کشور متمدن و غیرمتمدن جاری و ساری است که مأموران پلیس اجازه ندارند تصاویر متهمان حتی متهمان جرم ثابت شده و محکوم را در اختیار رسانه‌ها بگذارند؟ باور کنید سخنانی که دستگیرشدگان می‌گویند که چطور و به چه آسانی میلیونها میلیون تومان به دست می‌آورند هر ابله کم عقلی را به فکر تقلید می‌اندازد. مگر چقدر کار دارد یک چاقوی ضامندار جیبی یا یک کلت قلابی تهیه کنند و دست به سرقت و آزار مردم بزنند؟

بارها به ذهن من رسیده چرا پلیس پیاده گشتی که در خیابانهای لندن و برلین و نیویورک و رم و پاریس دیده می‌شود، در ایران وجود ندارد؟

تا چند سال پیش پاسبان گشتی در تمام خیابانها حضور داشت و حضور او جنایتکاران و حداقل بزهکاران را سر جای خود می‌نشاند، اما عابران، این روزها در خیابانها بدون دفاع هستند و دو پسر جقله 15 و 17 ساله جرأت می‌کنند چاقو بردارند و مردم بیچاره را غارت کرده زخمیشان بکنند و تازه عکسشان هم محض حفظ آبروی نداشته شان در جراید چاپ نشود! این وضعیت باید زودتر اصلاح شود.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • باشماق IR ۱۷:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۱
    0 0
    راهی را می رویم که امریکا در قرن همدم رفت به زودی شاهد ششلول برای حفظ جان خود خواهیم بود