عباسعلی سپاهی یونسی: قدس ویژه خراسان - قرار است درباره اینکه چرا ما ایرانی‌ها و از جمله مشهدی‌ها دوچرخه سوار نمی‌شویم کمی با هم حرف بزنیم، اما بگذارید پیش از هر چیز ماجرایی را برایتان تعریف کنم.

یک سؤال عمومی؛ چرا شما دوچرخه سوار نمی‌شوید؟

10 سال پیش بود. یکی از روزها نمی‌دانم چطوری به ذهنم رسید که با دوچرخه به روزنامه بروم. خانه‌ام آن روزها در بلوار مصلی بود و روزنامه چهار راه خیام. رفتم و دوچرخه ای به مبلغ 120 هزار تومان خریدم. برای آن زمان پول کمی نبود، حدود یک میلیون الان بود. فردا صبح شاد و شنگول و یک ساعت زودتر از خانه بیرون زدم.  به حرم نرسیده انرژی‌ام تمام شد. مانده بودم که بقیه راه را چطوری طی کنم. با خودم فکر کردم ماشین بگیرم، ولی احساس کردم زشت است نیمه راه را نیامده کم بیاورم.

به هر زحمتی بود خودم را کشیدم تا روزنامه. بارها ایستادم و نفس تازه کردم و آب خوردم که گویا داشتم یکی از مهمترین پروژه های زندگی‌ام را  به سرانجام می‌رساندم.

به هر مکافاتی خودم را به روزنامه رساندم با دوچرخه دنده‌ای که فکر می‌کردم دنده‌ها را  کارخانه سازنده برای قشنگی دوچرخه گذاشته است و  درست بلد نبودم از آنها استفاده کنم.

برای برگشتن اما خجالت نکشیدم و مرد و مردانه، یک ماشین کرایه کردم تا دو خسته را به منزل برساند من و دوچرخه‌ام را. بعد هم پشت دستم را داغ کردم که با دوچرخه به روزنامه بروم نشان به آن نشان که یک هفته بعد دوچرخه را با 20 هزارتومان ضرر دادم به صاحبخانه‌ام که او هم پولش را از کرایه ماهانه خانه کم کرد.

 طی این ماجرا لابد از همسرم هم کمی حرف شنیدم که پول بی زبان را حرام کردی و البته لابد هم نه، حتما حرف شنیدم چون دوچرخه بعدی را چند سال پیش خریدم این بار از ترس دسته گلی که قبلا به آب داده بودم رفتم و از پنجراه یک دوچرخه دست دوم خریدم به قیمت 30 هزار تومان از آن دوچرخه های قدیمی. این موضوع سبب می‌شد همسرم اعتراض نکند، چون پولی بابت دوچرخه نداده بودم. این اقدام البته مقدمه‌ای بود برای خرید دوچرخه بهتر و باز هم نو، اما باید این بار اعتماد همسر محترم را جلب می‌کردم . دوچرخه را که خریدم از مسیرهای کوتاه شروع کردم، از رفتن به نانوایی تا خرید سبزی تا دور زدن در محل و... البته حالا منزلمان به محل کار هم نزدیک شده بود و گاه مسیر را با دوچرخه طی می‌کردم. اقدامهای عملی‌ام سبب شد همسر محترم به این نتیجه برسد که من می‌خواهم دوچرخه سوار شوم و این را نشان داده‌ام.

مدتی که گذشت دوچرخه‌ام را دادم به یکی از اقوام و دوچرخه دلخواهم را خریدم. دوچرخه‌ام حالا شده است وسیله رفت و آمدم در خیابانهای شهر و گاه هم خارج از شهر به قصد ورزش  بیشتر.

همه این حکایت برای این بود که به اینجا برسم که دوچرخه را به خودرو در شهر ترجیح می‌دهم با همه کمبودهایی که در شهری چون مشهد برای دوچرخه سواری وجود دارد مسیرهای دوچرخه‌اش کم است و همان کم نیز در بسیاری از نقاط در تصرف خودروها و موتورهایی‌ است که صاحبان آنها تصور می‌کنند مسیر دوچرخه را می‌توانند پارکینگ اختصاصی خودشان بکنند.

مشکلات دیگری هم دوچرخه سواری در مشهد دارد که جای پرداختن به آن نیست، اما با این وجود باز هم ترجیح می‌دهم دوچرخه‌ام را از منزل بیرون بیاورم تا ماشینم را. نه دودی تولید می‌کنم نه سر و صدایی دارد، جز صدای زنگی که آدم بزرگها را به کودکی‌هایشان می‌برد و از شنیدن آن لذت می‌برند.

اما مخاطب پرسش اصلی‌ام شما خواننده‌ای هستی که امیدوارم تا این جای مطلب را خوانده باشی، شما چرا دوچرخه سوار نمی‌شوی؟ می‌گویی‌ای بابا نفست از جای گرم  بلند می‌شود و بعد هم می‌فرمایی مسیرت دور است؟ خب اگر در مشهد زندگی می‌کنی که خوشبختانه بعضی از مسیرهای شهر در حال حاضر ایستگاه دوچرخه دارد. به خدا این دوچرخه‌ها برای سوار شدن هستند نه برای اینکه یک نفر صبح تا عصر مواظب آنها باشد اگر  رکاب زدن همه مسیر برایتان سخت است دست‌کم برای شروع می‌توانید بخشی از مسیر را رکاب بزنید اصلا می‌توانید برای شروع دوچرخه سواری شما جنبه تفریحی داشته باشد. در زندگی ما ایرانی‌ها تا بخواهید ساعتهای مرده وجود دارد، بخشی از آن را اختصاص دهید به دوچرخه سواری روزانه.

این را هم بهانه نکنید که اکنون هوا گرم است، من در همین هوای داغ دوچرخه سواری می‌کنم، چون به اندازه رکاب زدن من خداوند سایه در خیابانها قرار داده است و البته دو روز دیگر هم هوا سرد می‌شود و بهانه شما تغییر می‌کند.

خلاصه دوچرخه سواری حرکت خوبی است که اگر همه ما به آن اقبال نشان دهیم ضرر که نمی‌کنیم هیچ، منافع بسیاری برای همه ما به عنوان شهروند دارد، شهروندانی که همه از آلودگی هوا و آلودگی صوتی و ... دم به ساعت شکایت می‌کنیم، اما حاضر نیستیم برای رفع مشکلاتی که خودمان هم در به وجود آوردن آن سهم داریم قدمی هر چند اندک در حد دوچرخه سواری برداریم.

حرفهای دیگری هم هست که بماند برای بعد، فقط جان خودتان برای سلامتی خودتان هم که شده کمتر از ماشین استفاده کنید. وقتی به دوچرخه عادت کردید متوجه خواهید شد تا امروز چه لذتی را از دست داده اید. فراموش هم نکنید این حرفها را یک مسؤول بی عمل نمی‌گوید، حرفهای شهروندی است که اول خودش به آن عمل کرده و بعد از شما خواهش کرده است.

* راستی اگر نظری در باره این موضوع داشتید برای ما پیامک کنید، خوشحال می‌شویم، این هم راه تماس با ما 300072305

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.