چون بیشتر فعالیت شما در رادیو بوده است، صحبتم را با آن شروع میکنم. با اینکه در 2 سده اخیر برخی از رسانهها تحت تأثیر دوران مدرن و پسامدرن دچار تطور شدهاند، چرا رادیو همچنان توانسته اصالت خود را حفظ کند؟
بله با شما موافقم. رادیو در این سالها دیگر به یک رسانه سنتی برای مردم تبدیل شده است؛ هرچند از دیرباز هم با مخاطبان ارتباط داشته و شاید همین تداوم ارتباط بوده که او را همچنان به همین شکل حفظ کرده است. وگرنه رادیو نیز میتوانست مانند رسانههای دیگر تغییرات زیادی داشته باشد. ولی چون رادیو حرف و صحبت است و حرف و صحبت هم فرم ویژهای ندارد، هر از گاهی، بنا بر عادتهای افراد، لحن تندتر و گاهی آرامتری پیدا میکند. اما با این همه، به قول شما دامنش خیلی آلوده این تحولات نشده است.
بله، و همچنان رادیو دوست داشتنی و محبوب است. درست بر عکس تلویزیون که ماهیتش را بهصورت کلی از دست داده است. چه اتفاقی میافتد که یک رسانه میتواند همچنان اصالتش را حفظ کند؟
شاید چون تلویزیون یک رسانه دیداری است و به جز صدا مؤلفههای زیاد دیگری دارد. در این رنگباختگی، اصالت و نگاه تماشاچی دخیل است. درست است که تلویزیون در این سالها کلی تغییر کرده ولی هنوز هم ما برنامههایی داریم که به همان شکل سابق اجرا میشوند؛ آن هم چون جایی برای تغییرات نداشتهاند.ما در رادیو فقط کلام و موسیقی داریم. مگر قرار است برای این 2 عنصر چه اتفاقی بیفتد؟ اینها عادتهای جامعه است و شاید برای همین هست که توانسته محبوب و ماندگار بماند. رادیو در این سالها برخوردی خودمانیتر با مخاطبان داشته است. مردم رادیو را محرمتر میدانند و بیشتر از تلویزیون به آن توجه نشان میدهند زیرا متوجه شدهاند که دیگر نمیشود به تلویزیون امید داشت.
گفتید خودمانی. رادیو در همه این سالها در عین خودمانیبودن توانسته همچنان حرمت مخاطب را حفظ کند و با او مؤدبانه رفتار کند. از آن طرف، همین خودمانیبودن کار دست تلویزیون و عواملش داد و برخی مواقع کار به بیحرمتی و بیادبی مجریانش هم کشید.
دقیقاً! چون متأسفانه در این مدت انتخاب مجریان تلویزیون اصلاً هوشمندانه نبوده است. در قدیم هر کسی که در انتخابهای ورودی برای اجرا پذیرفته میشد، بعد از کلی سبکسنگینکردن اجازه پیدا میکرد تا برای تست، یک گفتوگوی 10 دقیقهای با یکی از معاونان سازمان داشته باشد. تازه بعد از آن مشخص میشد این فرد پذیرفته میشود یا نه؟ در این انتخاب، ادب افراد و اینکه چطور تربیت شده بودند، مؤلفه اصلی و تعیینکننده بود وگرنه رد میشدند. ولی الان ظاهراً شرط ورود به تلویزیون بیادبی افراد شده و آفت و آسیب تلویزیون نیز همین است. مسأله ادب مجریان تلویزیون زیر سؤال است. باید در گزینش این افراد تجدید نظر شود. میتوان بهتدریج رموز کار را به اینها آموزش داد ولی نمیتوان ادب را به آنها آموخت . اکنون این عنصر در انتخاب مجریان تلویزیون نادیده گرفته میشود و اینگونه رفتار را به هر چیزی جز بیادبی تعبیر میکنند. حتی این طرز رفتار برای مجری یک امتیاز شده است. میگویند او میتواند برنامه را خوب جمع کند؛ اما مگر نه اینکه وظیفه اصلی مجری، پذیرایی از مهمان و رعایت ادب در مقابل اوست؟ بعضی به جای رعایت ادب با میهمان بددهنی میکنند، با او کلنجار میروند و اینها را هم میگذارند به حساب زرنگیهای حرفهای.
گفتید بعضی این بیادبیها را به حساب زرنگیهای حرفهای و حرفکشیدن از مهمان برنامه میگذارند. برخی، هم همین موارد را به صداقت و رو راستی خود با مخاطب تعبیر میکنند.
همین اشتباهات را کردهاند که کار به اینجا کشیده است. اگر تعریف درستی از کاری که انجام میدهند، داشتند که وضعیت اینطور نبود. بد حرفزدن با میهمان در هر جایی مذموم است؛ چه رادیو، چه تلویزیون و چه هر جای دیگری. این موارد باید به این دوستان گوشزد شود. معنایی ندارد که بخواهیم به اسم صمیمیت با مردم بیادبی کنیم.
و در این سالها این قضیه روزبهروز هم زیادتر شده است. انگار دارند این بیادبی را از هم تقلید میکنند.
بله، اگر از همان ابتدا گوش اولی را میگرفتند حالا فراگیر نمیشد. متأسفانه این قضیه در سطح بالای تلویزیون نادیده گرفته شده و دیگر کسی به آن اهمینی نمیدهد. خب، طبیعی است که ادامه پیدا میکند.
پس چرا با وجود همه این مشکلات، مجریان قدیمی و کهنهکار کنار گذاشته شدهاند؟ این موضوع به مجریان برمیگردد یا به تلویزیون؟
به تهیهکننده برمیگردد. بعد از سالها کار در رادیو وقتی فلان کار را با قیمت نازلی به من پیشنهاد میکنند، حاضر نمیشوم کار کنم زیرا دون شأن من است. من دارم از این راه زندگی میکنم ولی آن جوانک دلش میخواهد دیده و معروف شود و بقیه چیزها خیلی برایش مهم نیست.
نظر شما