روزهای انقلاب را که من ندیده‌ام، اما از خاطره‌ها می‌شود حدس زد که بچه‌های انقلاب از همین جمع‌ها در آمده بودند.

شهرستان ادب؛ پایگاه هنر و ادبیات انقلاب+عکس

«خبرگزاری دانشجو»: وقتی محفلی نباشد برای یکی شدن حرف‌ها؛ نمی‌توان انتظار داشت حرف‌ها صدا شود.

روزهای انقلاب را که من ندیده‌ام، اما از خاطره‌ها می‌شود حدس زد که بچه‌های انقلاب از همین جمع‌ها در آمده بودند.

از جمع هایی که شب و نیمه شب دغدغه‌شان چاپ اعلامیه‌های امام (ره) و رساندن حرف‌های امام به مردم بود تا بچه‌هایی که سرود می‌خواندند و دغدغه‌شان این بود که وقتی امام(ره) آمد جلوی ایشان چه باید بخوانند.

امروز هم جنگ است؛ ما در فرهنگ کم داریم. در واقع بهتر است بگویم در فرهنگ کم کاری داریم.

وقتی گفته ‌می شود فرهنگ کیفی ما ضعف دارد، یاد این می‌افتی که چرا نباید جوان‌های دانشجو همدیگر را بشناسند تا بتوانند در فضای جنگی الان عملیات کنند.

در این ستون می‌خواهیم سری بزنیم به محفل‌های انقلابی جوان‌های امروزی.

چند وقتی است دنبال یک روتیتر ثابت می‌گردم برای این ستون! آخر سر بعد از کلی کلنجار ذهنی به این عنوان رسیدم!

«پاتوق دانشجویان انقلابی کجاهاست؟»
از آن‌ جایی که به نظرم شعر یکی از مهم‌ترین ادوات جنگی زمانه خودمان است؛ اولین تیرم را به سمت شهرستان ادب پرتاپ کردم؛ شهرستانی که از همه جای تهران به تو نزدیک‌تر است!

 

شهرستان ادب در سال 89 تاسیس شد و در حال حاضر 4 دفتر شعر، داستان، پژوهش و هنر و رسانه درونش شکل گرفته.

مهدی سیار که کتاب شعرش توانست امسال جایزه سال بگیرد؛ مدیر دفتر پژوهش است، علی اصغر عزتی پاک، مدیر دفتر داستان و میلاد عرفان پور بخش شعر را به عهده گرفته.

به نوعی می‌توان گفت شهرستان ادب پایگاه معرفی و پرورش و حمایت هنرمندان انقلاب اسلامی شده، در واقع شکوفه‌های ادبیات انقلاب اسلامی حالا که اردیبهشت شده، کم کم دارد میوه می دهد.

اولین دوره تربیت شعر جوان انقلاب در سال 89 در شهرستان ادب کلید خورد، شهرستان ادبی ها توانستند جوان های شاعر توانمند را از روی رد وبلاگ ها و مطبوعات شناسایی کنند.

این کار به همین جا ختم نشد و تماس با اعضا را ادامه دادند و برای مرحله دوم تربیت شاعر انقلابی دوباره با این بچه ها تماس گرفته شد.

و اردوی اول در ورامین و اردوی دوم در مشهد برگزار شد.

در این چند جشنواره؛ اساتید به نام شعر و شاعری هم دعوت شدند،تا این تجربه به قشر جوان منتقل شود.

شهرستان ادبی ها در این دوره ها کلاس های آموزشی هم برگزار کردند.

 

در گوشه شهرستان ادب؛ دفتر شعر جوان چاپ کتاب های شعرای مختلف را به عهده دارد؛ از شعرای پیشکسوت بگیریم تا شعرای جوان امروزی ...

دفتر شعر جوان در روزهای سال 89 و ماجرای بیداری اسلامی ساکت ننشست و در نمایشگاه کتاب سال گذشته؛ برای شاعر حماسه سرا؛ آیات القرمزی و دیگر شاعران بحرینی؛ شب شعر بر پا کرد.

وقتی بچه های هسته ای یکی یکی خونشان روی خیابان ها ریخته می شد؛ بچه های شهرستان ادب جوهرشان را سرخ کردند و با راه انداختن جشنواره شعر سرخ؛ قرمزی خون احمدی روشن ها را برای مردم ثبت کردند.

در بخش پژوهش هنر؛ مطالعاتی روی اساتید شعر فارسی شروع شده، کتاب هایی که قرار است اسم شاعران انقلاب را از قیصر امین پور گرفته تا حسن حسینی ثبت کند.

 

اتفاق خوب دیگری که بچه های شهرستان ادب به فکرش افتادند ثبت لحظه هاست، امروز که دیگر قیصر امین پور ها نیستند؛ دلت درد می آید که چرا وزارت ارشاد به این عریض و طویلی، هیچ فیلم و صدایی از قیصر ندارد که در سالگرد تولد یا فوتش پخش کند.

شهرستان ادب دارد لحظه ها را ثبت می کند و این مستند سازی ها برای شعر دهه های بعد خواهد ماند.

در بخش داستان هم دست این پاتوق شعری خالی نیست!

کتاب «زندانی کوچک» و «سال گرگ» که با همت این جمع به چاپ رسید در جشنواره داستان کوتاه انقلاب و جشنواره غنی پور رتبه دار شد.

شهرستان ادب می داند پایه های این تربیت نیرو را محفل های دوستی است که محکم می کند.

4 شنبه ها اگر راهتان را کج کنید و به سمت شهرستان ادب بروید می بینید که خیلی از جوان های از جنس شعر و شاعری آنجا دور هم نشسته اند.

جلسات پنج شنبه ها هم خالی از لطف نیست؛ کارگاه انقلاب که ماهی یکبار کتاب ها را به نقد می کشاند؛ که به گمانم کتاب «شاه بی شین» و «سوران سرد» در این محفل نقد شده است.

شهرستان ادبی ها وقتی دلشان برای یک شاعر تنگ می شود به سراغش می روند و محفلی در خانه اش به پا می کنند؛بچه های این پاتوق با هم «غرب» و «موزه عبرت» هم می روند؛ می روند تا یادشان باشد که اگر مدادی به دستشان هست به خاطر این است که آدم‌هایی در سن و سال خودشان به جای قلم تفنگ دستشان گرفتند.

وقتی نگاه می‌کنم که این پایگاه چه طور روندش را به سرعت طی می کند؛ یاد حرف اعضایش می افتم که معتقد بودند این جا توانسته با نگاه دل؛ رفاقت و تعهد خودش را از قید و بند سازمانی رها کند تا مدیرعامل راحت بتواند پای درد و دل بچه ها بنشیند.

بچه ها می گفتند شب های برنامه همه از مسئول گرفته تا غیر مسئول تا نصفه های شب بیدار بودند و کار می کردند.

شهرستان ادب مثل خیلی از جشنواره ها که یادشان رفته در شهرهای دیگر هم می توان شاعر پیدا کرد، بچه های شهرستان را فراموش نکردند و از شهرهای دور جوان شاعر شناسایی می کند.

این بچه های غیر شهر تهران فهمیده اند که این گروه از اهالی مردمی که آنها را ندید بگیرند نیستند؛ چرا که خیلی وقت ها شعرهایشان با دست خط و امضای شاعرانی مثل علی مودب برایشان نقد و پست می شود.

شهرستان ادب آن قدرها که فکر می کنید بودجه ندارد؛ شاید پول سالیانه اش از پول هتل و شام خیلی از جشنواره ها که حقیقتا جشن واره ای بیش نیست کم تر باشد.

اما دارد کار می کند و برای فرهنگ این مملکت «قیصر» تربیت می کند.

وجود این موسسه شاید تلنگری باشد برای برخی مسئولین!

شهرستان ادب را باید جایی مثل وزارت ارشاد برپا می کرد؛ اما این بچه ها وقتی خودشان را در خط مقدم جنگ امروز دیدند؛ تکانی به ادبیات و شعر انقلاب دادند ...

اگر خواستی به این بچه ها سری بزنی، شهرستان ادب خیلی دور نیست، چون از همه جا به تو نزدیک تر است ...

سری بزن؛ پشیمان نمی‌شوی ...

خیابان طالقانی، روبروی سینما صحرا، پ 168، ط 4

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.