شادی و آرامشی که در سایه آن بر وجود انسان حاکم می‌شود گمشده‌ای است که بشر برای یافتن آن راه‌های گوناگونی را تجربه می‌کند. گاه حتی به خشونت و زیر پا گذاشتن اخلاق و انسانیت متوسل می‌شود تا این عطش را رفع کند، در حالی که منبع عظیم آن را دین آن هم با کلیدهایی ساده در اختیارمان گذاشته و ما غافلانه از کنار آن می‌گذریم.

ظرفیت‌های شادی آفرین دین به شایستگی شناخته نشده است

به گزارش قدس آنلاین، شادی و آرامشی که در سایه آن بر وجود انسان حاکم می‌شود گمشده‌ای است که بشر برای یافتن آن راه‌های گوناگونی را تجربه می‌کند. گاه حتی به خشونت و زیر پا گذاشتن اخلاق و انسانیت متوسل می‌شود تا این عطش را رفع کند، در حالی که منبع عظیم آن را دین آن هم با کلیدهایی ساده در اختیارمان گذاشته و ما غافلانه از کنار آن می‌گذریم.

بنابراین در بررسی ظرفیت‌های رواج شادی‌های دینی در جامعه با حجت الاسلام حمیدرضا مظاهری سیف، عضو هیئت مدیره انجمن علمی اخلاق حوزه علمیه و رئیس مؤسسه بهداشت معنوی گفت‌وگو کرده‌ایم که مشروح آن تقدیم می‌شود:

آیا در آموزه‌های دینی و آیین و مناسک مذهبی شادی و طریق شاد زیستن وجود دارد و می‌توان با اتکا به آن‌ها به شادی حقیقی دست یافت؟

- مشکل مهمی که به نظر می‌آید در جامعه ما وجود دارد، این است که تلقی درستی از شادی شکل نگرفته و همین سبب شده ظرفیت‌های شادی آفرین دین هم به شایستگی شناخته نشود، در حالی که بخشی از آموزه‌های دینی شاد زیستن و شاد کردن دیگران را توصیه می‌کند. برای مثال در روایات تأکید شده مؤمن خنده رو و متبسم باشد. سفارش است، مؤمن باید در پی حل مشکل برادر مؤمن باشد که خروجی آن شاد شدن دیگری است. علاوه بر این، در روایات مستقیماً مطرح شده: «ادخال سرور در قلب مؤمن عبادت است».

افزون بر این، بخش دیگری از آموزه‌های دینی وجود دارد که غیرمستقیم شاد زیستن را در درون ما نهادینه می‌کند و ظرفیت‌های شادمانی را در سبک زندگی ما پدید می‌آورد، مانند آنکه در ظاهر کسی هر هفته زیارت عاشورا می‌خواند و با مرور مصائب حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) غمگین می‌شود؛ اما همین غم ظرفیت بزرگی را برای شاد زیستن او فراهم می‌کند، چون وقتی به طور مداوم و منظم با امام حسین(علیه السلام) که مظهر خوبی‌ها، ایثار و گذشت است، ارتباط برقرار کرده و عشق ایشان در قلب‌ او ریشه می‌کند، شاد خواهد شد؛ قلب عاری از عشق و محبت، اصلاً نمی‌تواند شاد باشد.

یا دعایی مانند ندبه اگرچه در ظاهر غم فراقِ محبوب را بیان می‌کند و با گریه و تضرع همراه است، اما در باطن ارتباط قلبی با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) است و چراغ امید در زندگی و ایمان به اینکه روزی شخصیتی خروج خواهد کرد و همه ظلم‌ها و زشتی‌ها را از بین می‌برد را در دل انسان روشن می‌کند، در حالی که بدون ایمان به چنین موعودی، انسان آینده خود و جهان را تاریک می‌بیند.

یعنی مناسک و آیین‌های دینی - مذهبی که در ظاهر همراه با غم و ذکر مصیبت‌ است، شادی آفرین هستند، با چه کیفیتی؟

بله؛ اگرچه ممکن است در زیارت عاشورا و دعای ندبه غمی ظاهری بر انسان مستولی شود، اما ریشه‌های پایداری برای شاد زیستن در وجودمان می‌گستراند، برای همین هم پس از حضور در آیین مذهبی همه شاد هستند و غم یک ساعت پیش وجود ندارد، چون آن غم می‌رود و عشقی جاودان در وجود افراد جای می‌گیرد.

این شادی که از دل مرور مصائب اهل بیت(علیهم السلام) در قلب‌هایمان شکل می‌گیرد، روشنایی همیشگی در ما ایجاد می‌کند.

پس چرا با وجود چنین ظرفیت عظیمی برای شاد بودن ما به لوازم کاذب برای درک حس شادی روی می‌آوریم و بعضاً به اموری غیراخلاقی و غیرانسانی متوسل می‌شویم؟

به نظر می‌رسد ما در این باره دچار مشکلات فرهنگی هستیم که سبب شده تلقی شادی از دین در وجودمان کمرنگ شود!

اما کسانی که اهل عبادت و حضور در آیین‌های مذهبی و عشق به خدا هستند، کمتر احساس کمبود شادی در زندگی می‌کنند و در مقابل آن‌ها که از این مسیر اصیل فاصله گرفته‌اند، شادی حقیقی را درک نمی‌کنند.

از این رو، این تغییر و تلاش برای یافتن راه‌هایی غیر از امور مذهبی برای شاد زیستن باید بررسی شود؛ به نظر می‌رسد مدیران فرهنگی برای احیای ظرفیت‌های فرهنگی تلاش چندانی ندارند و در پی این‌ موضوع هستند که سراغ شیوه‌های دیگری بروند. برای مثال تأسیس شبکه‌های ویژه خنده و سرگرمی در صداوسیما در حالی است که بنا بر آموزه‌های دینی صرف خنده و قهقهه زدن، موجب دلمردگی می‌شود. بنابراین، باید سعی کنیم بذر شادی واقعی را در وجود خود بکاریم.

چطور می‌توان مردم را با شادی‌های دینی پیوند داد و این باور را در آن‌ها ایجاد کرد که شادی واقعی در گروی توسل به راه‌هایی است که خداوند از طریق دین و مذهب برای انسان در نظر گرفته است؟

 این مهم چند راهکار دارد، یکی آنکه آیین‌های ما متنوع باشد؛ ائمه(علیهم السلام) می‌فرمایند: در غم ما غمگین و در شادی ما شاد باشید. بنابراین اگر برای شهادت یک امام گریه می‌کنیم، باید برای ولادت‌ او هم شاد باشیم تا رعایت این تعادل در ظاهر ما را به استفاده باطنی از ظرفیت‌ها برساند. ایجاد فرصت‌هایی مانند دهه کرامت و ولایت در سال‌های اخیر در کنار دهه محرم و ایام فاطمیه، اقدام مناسبی در این راستا بوده است.

آیا سوءرفتارها هم می‌تواند به دوری مردم از منبع شادی حقیقی یعنی اماکن و مناسک مذهبی بینجامد؟

بله، باید در سبک و سیاق کارهای مذهبی دقت کنیم؛ گاهی برخی افراد کم ظرفیت و تنگ نظر مدیریت برنامه‌های مذهبی را بر عهده می‌گیرند و برای مثال در مسجد اجازه دویدن و بازی به بچه‌ها را نمی‌دهند که این کور کردن ظرفیت‌هایی است که موجب می‌شود فرد حتی در بزرگسالی خاطره خوشی از اماکن و آیین‌های مذهبی نداشته باشد!

باید توجه داشت، همان طور که فضای معنوی برای افراد بزرگسال شادی آفرین است و او را دچار هیجان معنوی می‌کند و شور دعا، نماز و عبادت را به دلش می‌اندازد، در بچه‌ها نیز شادی معنوی ایجاد می‌کند که در بازی و تکاپویشان بروز می‌کند.

بنابراین نباید با تنگ نظری‌ها محیط‌های مذهبی را خشک و غیرشاد جلوه دهیم که اشتباهی بزرگ است و سبب برداشت سوء مردم از امور دینی و مذهبی می‌شود.

آیا با تعریف و ارائه صحیح شادی‌های دینی می‌توان سد راه عرفان‌های کاذبی شد که با ادعای شادی آفرینی و آرامش بخشی به یارگیری روآورده‌اند؟

هر انحرافی معمولاً در خلأ‌ها به وجود می‌آید. وقتی ظرفیت‌های زندگی بشر را به شیوه مناسب پُر کنیم، دیگر مجالی برای کجروی باقی نمی‌ماند، بنابراین اگر ظرفیت‌های شادی دینی را خوب گسترش دهیم، دیگر خلأیی احساس نمی‌شود که افراد دنبال عرفان‌های کاذب رفته و آسیب ببینند.

آیا دهه‌های مختلف عزاداری و سوگواری می‌تواند مانع دیده شدن شادی‌های نهفته در بطن مناسک مذهبی شود؟

دین بر دو مبنای واقع گرایی و عقل گرایی بنا شده است و بدون این دو نمی‌توان به نتیجه رسید؛ برای مثال تردیدی نیست که حضرت محسن(علیه السلام) از شهدای اهل بیت (علیهم السلام) است، اما در حالی که ما برای پدر ایشان امیرالمومنین(علیه السلام)، بزرگ‌ترین مرد تاریخ بشر پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امام اولمان دو سه روز عزاداری می‌کنیم، آیا جایز است برای یک جنین ۱۰ روز عزاداری کنیم؟

 بنابر این، وقتی عزا و غم می‌تواند موجب شاد زیستن شود که مبتنی بر مبانی دینی باشد وگرنه جنبه کاریکارتوری می‌یابد و سیمایی طنزآمیز و مسخره از دین تولید می‌کند.

با توجه به مشکلاتی که در سبک زندگی با آن دست به گریبان‌ هستیم آیا استفاده از ظرفیت‌های شادی بخش دین می‌تواند کمی از بار این مشکلات بکاهد؟

وقتی با ظرفیت‌های مناسب و شکوفابخش دینی شاد می‌شویم، به دنبال این نیستیم که با بهانه‌های دنیایی خود را شاد کنیم. آنگاه است که حرص و آزمندی، چشم و همچشمی، رقابت‌های مادیِ پوچ، بی‌معنا خواهد شد و در سایه روابط محبت آمیز و شاد مردم، جامعه هم شاد می‌شود.

به عبارت دیگر، وقتی عشق به سیدالشهدا(علیه السلام)، عشق به عبادت، امید به ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در وجودمان موج می‌زند و وقتی با مبدأ سرور که از نام‌های خداست، ارتباط داریم، جامعه ایمن و پُرنشاط خواهد شد، همدلی و حمایت اجتماعی افزایش یافته و در پرتوی آن امنیت و آرامش بر جامعه حاکم می‌شود. برای همین است که ظرفیت شادی در دین بی‌حدومرز و اعجازگونه است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.