۱۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۱
کد خبر: 554092

۶ سالگی اش را هرگز از یاد نبرد. همان روزهایی که کودکی اش را به سرقت بردند. شباهنگام ، در روستای آرام و زیبای « بروه» ، روی پشت بام خانه ساده شان ، تن داده بود به خواب شیرین و غرق در رؤیاهای شیرین تر و کودکانه اش. مادر از خواب بیدارش کرد ... شیرینی خواب هنوز در رگهایش بود که خود را در میان دهها نفر از اهالی روستا دید. گاه در آغوش مادر و گاه دست در دستش ، میان جنگل می دوید. حتی گلوله هایی که بالای سرشان پرواز می کرد ، سبب نشد «محمود» درست و حسابی بفهمد چه ماجرایی در حال شکل گرفتن است... .

پیروزی با شاعر است

به گزارش قدس آنلاین، ۶ سالگی اش را هرگز از یاد نبرد. همان روزهایی که کودکی اش را به سرقت بردند. شباهنگام، در روستای آرام و زیبای «بروه»، روی پشت بام خانه ساده شان، تن داده بود به خواب شیرین و غرق در رؤیاهای شیرین تر و کودکانه اش. مادر از خواب بیدارش کرد ... شیرینی خواب هنوز در رگهایش بود که خود را در میان دهها نفر از اهالی روستا دید. گاه در آغوش مادر و گاه دست در دستش، میان جنگل می دوید. حتی گلوله هایی که بالای سرشان پرواز می کرد، سبب نشد «محمود» درست و حسابی بفهمد چه ماجرایی در حال شکل گرفتن است ...

شعر به جای نقاشی

سال ۱۹۴۱، ۶ سال پیش از آنکه صهیونیستها روستای زیبای «بروه» و شب های شاعرانه اش را ویران کنند «محمود» در آن به دنیا آمده بود. دشمنان اگرچه کودکی اش را به غارت بردند اما روح لطیفش را نه، یعنی نتوانستند. هجوم و اشغالگری نتوانست شاعرانگی را از وجود کودک خردسال فلسطینی بگیرد که هیچ، سختی ها و آوارگی های پس از آن شاید به تولد زودرس یک «شاعر» در وجودش منجر شد.   کشاورززاده فلسطینی، خیلی پیشتر از آنکه به جوانی برسد، ظهور و بروز این «شاعر» را در وجودش احساس کرد. البته خودش معتقد بود: «من عاشق نقاشی بودم... می خواستم نقاش شوم... استعدادش در من بود و هر روز هم بیشتر می شد...اما هزینه های تهیه کاغذ و قلم نقاشی برای پدرم ممکن نبود... برای همین جای نقاشی را با شعر عوض کردم».

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA

زیارت «بروه»

آوارگی حتی در کودکی انگار تحقیر بیشتری را برایش به همراه داشت. پرسش های پی در پی اش از بزرگترها که : کجا می رویم ...چرا می رویم؟ پاسخی جز نگاههای اندوهبار یا زمزمه ها و ناله هایی نامفهوم، نیافته بود. از اردوگاه و آوارگی اش «پنیر زرده» بیشتر از هر چیز در خاطرش ماند و طعم ناخوشایندش که بدتر از تحقیر و توهین هایی بود که هنگام دریافت این خوراک همیشگی، تحمل می کرد. مدتی بعد گفتند به سرزمین تان بر می گردید. شوق دیدار وطن، بازگشت به «بروه» و دویدن در دشتهای سرسبزش دیری نپایید. «محمود» به وطن بازگشت اما به «بروه» نه. آوارگی در وطن هم البته کم مصیبتی نبود. تا سالها بعد نتوانست برگردد و روستایشان را ببیند. وقتی این فرصت دست داد که برای خودش مردی شده بود و شاعری. البته از «بروه» هیج نمانده بود جز آثاری از ویرانه ها و خارزار! در گفتگو با خبرنگاری در این باره این دیدار مخفیانه از زادگاهش گفته بود: «این زیارت به مثابه حج بود... این واجب را به همراه دوستان اهل روستا به جای آوردیم ... هنگام زیارت و بعد از آن زیارت در سکوت مطلق فرو رفتیم...» .

شعر و شلوارک

دردسرهای «شعر» خیلی زود به سراغش آمد. نخستین بارش وقتی بود که در مدرسه و در جشنی که حکومت به مناسبت تشکیل دولت صهیونیستی گرفته بود، خواستند دانش آموزان نوشته هایشان را بخوانند. ۱۲ سال بیشتر نداشت. به قول خودش  به عنوان یک آواره، نخستین شعرش را با شلوارکی به پا و در حضور معلمان و دانش آموزان خطاب به یک کودک یهودی خواند: «دوست من، تو می توانی زیر نور آفتاب، آنچنان که می خواهی بازی کنی...عروسک بسازی ... ولی من نمی توانم...آنچه تو داری، من ندارم... تو خانه داری...عید و شادی داری...». صبح فردا، حاکم نظامی منطقه او را احضار کرد. شیرینی نخستین شعر به کامش تلخ شد. گفتند اگر دوباره چنین شعری بگویی یا بخوانی پدرت را از معدن اخراج می کنیم!

گنجشکهای بی بال

مرغ تخیل و شعرش را اما مگر می شد محدود کرد؟ بغض و اندوه آوارگی و تهدیدها را هم به اراده ای برای مبارزه تبدیل کرد و از ۱۴ سالگی به صف مبارزان پیوست. نخستین دستگیری را هم در همین سن و سال تجربه کرد. در ۱۹ سالگی نخستین مجموعه شعرش – گنجشکهای بی بال – و پس از آن «برگهای زیتون» را منتشر کرد تا همه ساکنان فلسطین اشغالی شاهد ظهور شاعری عرب از میان آوارگان باشند. اتفاقی که بی شک به مذاق صهیونیستها و یهودیان افراطی این سرزمین خوش نیامد.

شیرینی های شاعری

 شاعری البته همه اش رنج، تهدید، دستگیری و تبعید به مصر، لبنان، تونس و ... نبود. شاعری که عشق و سیاست را به هم آمیخته بود و از آرمانهای سرزمینش دست نمی کشید، جز اینها روزنامه نگاری، سردبیری روزنامه «الاتحاد»، همکاری با «الاهرام» مصر، سردبیری مجله «شئون فلسطینیه»، عضویت در سازمان آزادیبخش فلسطین، راه اندازی فصلنامه ادبی و نوین جهان عرب به نام «الکرمل»، راه اندازی پارلمان بین المللی نویسندگان و ...را نیز تجربه کرد. به اینها اضافه کنید جوایز مهم ملی و بین المللی را که به خاطر انتشار بیش از ۲۲ مجموعه شعر دریافت کرد.

این را نمی شود نگفت

این را نمی شود نادیده گرفت که «محمود درویش» با همه پافشاری و وفاداری اش به آرمانهای فلسطین، با وجود اینکه اهل سازش و کوتاه آمدن در برابر تجاوز و اشغالگری نبود و حتی وقتی در سال ۱۹۹۳، سازمان آزادیبخش فلسطین معاهده صلح «اسلو» را امضا کرد از کمیته اجرایی این سازمان به نشانه اعتراض استعفا کرده بود اما با اصرار بر رعایت موازین انسانی و صلح، همواره در نوشته ها و حتی برخی اشعارش خواستار نوعی مفاهمه و گفتگو میان ادیبان و شاعران عرب با روشنفکران یهودی ساکن اسرائیل و نه صهیونیستها بود و تلاش داشت از این راه آنها و جهان را مجاب کند که باید استقلال فلسطین را به رسمیت بشناسند. این دیدگاه و روش او سبب شد سال ۲۰۰۰ وزیر آموزش و پرورش رژیم صهیونیستی، اشعار و آثار او را در کتابهای درسی به کار بگیرد. این ماجرا تا مدتها به یک جنجال سیاسی تبدیل شد و دولت «ایهود باراک» را با بحران رو به رو کرد.

چه کسی پیروز است؟

برخی ها او را به باد انتقاد گرفتند. به خاطر آنچه که از انسانیت می گفت. به خاطر تلاشهای نه سیاسی بلکه ادبی و شاعرانه اش برای اینکه شعر مقاومت، شعر مقاومت به سبک خودش را آنقدر به گوش یهودیان و مردم دنیا برساند تا سرانجام حرفش را بفهمند. بی شک مرام شعر و شعور «محمود درویش» میانه چندانی با سیاست نداشت و البته میانه ای با مبارزه رو در رو و سلاح در دست با همه مخالفان و دشمنان. سال ۲۰۰۸ و پس از عمل جراحی قلب در آمریکا درگذشت. سالها پیش اما در باره خودش، شعرش و روش مبارزه اش گفته بود : «  بازداشت ها و تبعیدها جزیی از زندگی روزانه ام شده اند... اما نگران و سرگردان نیستم. هر روز در اتاقم می نشینم و از ارتباط با آفتاب به شوق می آیم... بعد غروب حق خروج از خانه ندارم. نعمت بزرگی را به من بخشیده اند از وقتی دست و پایم را به نور آفتاب بسته اند! من به اینها با دیدی شاعرانه نگاه می کنم... شب مال آنها، روز مال من... همه می دانیم افتاب از تاریکی قشنگ تر است...حالا بگویید چه کسی پیروز شده ...من یا آنها؟».

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.