درگذشت آیت‌الله محمد محمدی ری‌شهری را شاید بتوان تلخ‌ترین خبر در آغاز قرن جدید برای علاقه‌مندان میراث اسلامی به‌خصوص پژوهشگران علوم قرآن و حدیث دانست؛ مسئله‌ای که در کنار قدردانی از خدمات سیاسی و اجتماعی، به صورت برجسته‌تری در پیام‌های تسلیت مراجع و علما، خود را نشان داد.

خادم الحدیث

«خادم الحدیث» عنوانی بود که آیت‌الله ری‌شهری در جشنواره حدیثی «ثقه‌الاسلام کلینی» که سال ۹۵ برگزار شد، مفتخر به دریافت آن شد. مرحوم آیت‌الله ری‌شهری در مصاحبه‌ای که خبرگزاری حوزه در حاشیه این جشنواره با او انجام داد، با روایت ماجرای آغاز حدیث پژوهی‌اش، از آن به مسیری تعبیر می‌کند که خودش نیز نمی‌دانست به کجا منتهی خواهد شد.  

متولدِ ری، پس از انتخاب مسیرعلمی حوزه علمیه راهی قم می‌شود ولی به‌واسطه مشکلاتی که ساواک برایش ایجاد می‌کند، پا به حوزه نجف اشرف می‌گذارد؛ جایی که به گفته مرحوم ری‌شهری نخستین جرقه کار عظیم پژوهش‌های حدیثی او در این شهر زده می‌شود. آنچه می‌خوانید روایت ادامه این مسیر از زبان مرحوم ری‌شهری است.
«تقریباً می‌توانم بگویم نقطه آغازین حرکت من در این راه، سالی بود که به نجف مشرف شدم و جرقه اولیه کار (بدون آنکه بدانم به کجا منتهی می‌شود) در کنار باب علم پیامبر (علیهما الصلوه والسلام) زده شد. ایامی بود که بعضی از کتب حدیثی به دستم می‌رسید، از آنجا که جاذبه‌ای خاص برایم داشت، یادداشت‌برداری می‌کردم و باز هم نمی‌دانستم به کجا منتهی می‌شود.
بعد که به ایران برگشتم، انگیزه من برای کارهای حدیثی، مقداری تقویت شد. زمانی که در زندان ساواک در مشهد بودم (و آیت‌الله مشکینی هم آنجا تبعید بود) چند جلد کتاب بحارالانوار در اختیارم بود که احادیثی را که برایم جاذبه بیشتری داشت، یادداشت می‌کردم.
بعد که به قم آمدیم از سال ۱۳۴۷ تنظیم کردن یادداشت‌ها را به صورت الفبایی شروع کردم؛ باز هم نمی‌دانستم این کار به کجا منتهی می‌شود تا جایی که یادداشت‌ها زیاد شد و به جایی رسید که لازم بود به صورت یک مجموعه درآید. بدون اینکه اسم میزان الحکمه به ذهنم بیاید آن‌ها را جمع‌بندی می‌کردم و برای هر موضوع از احادیث اهل‌بیت(ع) پرونده‌ای درست کرده، به صورت خانواده حدیثی در کنار هم قرار می‌دادم. دیدم کاری خوب از آب درآمد و به‌تدریج به فکر افتادم که می‌تواند به صورت یک کتاب درآید.

شهید مطهری گفت «همین الان کتابت را چاپ کن»
نقطه عطف کار حدیثی من سال ۱۳۵۷ بود؛ این مجموعه تقریباً آماده شد. نزدیک پیروزی انقلاب اسلامی روزی شهید مطهری در منزل ما میهمان بود. آن زمان ایشان برای برخی طلاب «شناخت در قرآن» را تدریس می‌کرد.
کلاسوری داشتم که احادیثی با موضوع معرفت در آن بود. به ایشان گفتم شما درباره شناخت در قرآن صحبت می‌کنید من هم کاری انجام داده‌ام؛ ببینید و نظرتان را بگویید که آیا قابل استفاده است یا نه؟
شاید نتوانستم منظورم را خوب برسانم از این رو ایشان گفت خب این کار را که معجم‌های الفبایی هم انجام داده‌اند. من گفتم من «لفظی» کار نکرده‌ام، بلکه محتوایی کار کرده‌ام. ایشان تورقی کوتاه کردند (شاید در حدود پنج تا ۱۰ دقیقه) بعد گفتند: «این خوب است. همین الان بیا کتاب را چاپ کن (نه فقط بحث معرفت، بلکه کل کتاب را)».
گفتم: «نه آقا! این هنوز کار دارد و ناقص است». ایشان فرمودند: «می‌میری و کتاب تو همین طور می‌ماند. روش بعضی از دانشمندان غربی این است که وقتی کتابشان آماده و قابل استفاده شد، چاپ می‌کنند. حالا اگر زنده ماندند نقص آن را بر طرف می‌کنند و اگر هم زنده نماندند کتاب در دست دیگران است و استفاده می‌کنند».
من باز هم قبول نکردم. این ملاقات دو سه ماه پیش از پیروزی انقلاب بود. تا اینکه ایشان شهید شد و بعد از ایشان هم چند نفر دیگر ترور شدند. از آنجا که من هم در دادگاه انقلاب کار می‌کردم در مظان ترور شدن بودم و دیدم بوی شهادت می‌آید (با لبخند). یاد حرف ایشان افتادم. سال ۶۰ بود که گفتم حالا دیگر وقت آن است کاری که ۱۰ سال روی آن زحمت کشیده‌ام، منتشر کنم. بنابراین تصمیم گرفتم هر قدر که می‌توانم کار را کامل‌تر کنم، ولی در هر صورت چاپ شود.
سال ۶۰ تا ۶۳ چون روزها در دادگاه انقلاب ارتش مشغول بودم، شب‌ها مشغول تکمیل کار می‌شدم و حتی گاهی اوقات تا نزدیک اذان صبح مشغول این کار بودم تا اینکه در سال ۶۳ آماده شد. از سال ۶۶ به فکر تکمیل کتاب افتادم. دو سه نفر از دوستان فاضل را به عنوان همکار دعوت کردم و پنجشنبه و جمعه‌ها که به قم می‌آمدم، در زیرزمین خانه‌ام این کار را با دوستان تکمیل کردیم. تکمیل این کار به تأسیس مرکز تحقیقات دارالحدیث و بعد دارالحدیث و سپس دانشگاه و پژوهشگاه حدیث رسید.

سازمان یافتگی، شرط تداوم و جامعیت کار
در طول هزار و چند صد سال پس از غیبت امام زمان(عج) علما زحمات زیادی کشیدند ولی کارها فردی بود، از این رو کارها جامعیت لازم را نداشته است. طبیعی است اگر کارِ سازمانی و تشکیلاتی نباشد اولاً جامعیت لازم را نخواهد داشت، ثانیاً ادامه‌دار نخواهد بود.
بنابراین به فکرم رسید برای حدیث باید سازمانی ایجاد کرد که افراد حدیث‌شناس «هم‌افزایی» داشته و جامعیت لازم را هم برای تولیدات حدیثی داشته باشند. به همین سبب تولیدات ما در دارالحدیث جامع است و سعی می‌کنیم تا حد ممکن هم برای خواص و هم برای عوام قابل استفاده باشد.
مثلاً علامه مجلسی خیلی تلاش کردند و ما در گرو منت ایشان هستیم که خدماتی بسیار بزرگ به احادیث اهل بیت(ع) کرده‌اند، ولی ایشان کار فردی انجام داده‌اند. اگر چه برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد خود بحارالانوار را هم با چند نفر دیگر گردآوری کرده‌اند، ولی سازمان نبوده است؛ شبیه آنچه اوایل کار به اتفاق دوستانم در زیرزمین خانه‌مان انجام می‌دادیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.