روزگاری که خیلی هم دور نیست در همین مشهد خودمان برای حاجیها و کربلاییهایی که از زیارت برمیگرشتند محله را آذین میبستند. کوچههای آب و جارو کرده چراغانی میشدند و ابتدای هرکدام یک طاق نصرت میگذاشتند که با یک قالی قرمز لاکی پوشانده شده بود و رویش پر بود از گلدانهای کوچک و بزرگ سرسبز و زیبایی که کنار آینه و قرآن میگذاشتند. تمام در و دیوارهای خانه زائر حتی تا چند همسایه آنطرفتر هم پر میشد از پارچهنوشتههای دستنویسی که گوشهاش تصاویر مکه و مدینه و کربلا بود و رویش نوشته بودند زیارت قبول.
وقت آمدن حاجی و کربلایی که میرسید، همه اهل محل کنار دوست و فامیل جمع میشدند برای پیشوازش. بوی خوش اسپند دود کرده و صدای صلوات تمام فضا را پر میکرد، اما نوای خوش دیگری هم گوشها را نوازش میداد. صدای آواز رسای چاووشخوانی که در مدح اهلبیت(ع) میخواند.
ششم بهمن روز آواها و نواهای ایرانی است. نغمههایی که به گوش ما آشناست و عمق روح و جانمان را نوازش میدهد. به همین مناسبت مختصری درباره چاووشیخوانی گفتهایم که یکی از این آوازهاست و کمکم به فراموشخانه ذهنمان سپرده میشود.
ترنم نوایی دلنشین که از ادوار دور به جا مانده است
آوا و نوای بلند شده از حنجره چاووشخوان نه تنها بر گوش شنونده مینشست که ذهنش را هم به پرواز درمیآورد. نغمههای او تصاویری را برای مخاطب مجسم میکرد که در تمنای دیدن آن بود. چاووشان همان قافلهسالاران یا پیشروان کاروان بودند که پیشاپیش گروه زائران در حرکت بودند و با آدابی خاص شعرخوانی کرده و آواز میخواندند.
هرچند چاووش(چاوُش) را واژهای با ریشه ترکی میدانند که معانی گوناگونی مانند صاحب منصب نظامی، نقیب لشکر، جارچی، مسئول تشریفات، سرپرست خدمتکاران و... داشته و چاووشخوانی را هم دعا و آرزوی خیر کردن هنگام عزیمت پادشاهان و امرا تعریف کردهاند؛ اما این نغمهخوانی به مرور تبدیل به آوازی مذهبی شده که در سدههای گذشته در سفرها و مناسبتهای دینی خوانده میشده است. سیاحان و شرقشناسانی چون اولئاریوس، موریه و پولاک در سفرنامهها و یا کتابهای خود به حضور چاووشانی اشاره کردهاند که در دورههای صفویه و قاجار در مراسم مذهبی آواز میخواندهاند.
به نظر میرسد این سنتِ آوایی دیرینه در عصر صفویه باب شده و در دوره قاجار به اوج خود رسیده است. این آواز مذهبی شیعی بدون ساز اجرا شده و در آن، اشعاری در وصف و مدح پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت(ع) خوانده میشود. لازم به ذکر است چاووشخوانی اغلب مخصوص بدرقه یا پیشواز است اما در بسیاری از مناطق ایران در ایام عزای ائمه اطهار(ع) به ویژه در ماه محرم و صفر استفاده میشود که در مجالی دیگر به این جنبه آن هم خواهیم پرداخت.
طنین صدای چاووش، کاروان را بدرقه میکرد
«هر که دارد هوس بیت خدا بسمالله/ هر که شد همسفر و همره ما بسمالله/ هر که خواهد بقیع و بیت علی بسم الله/ هر که دارد به دلش عشق نبی بسم الله» موسم زیارت که میشد در کوی و برزن هر شهر و روستا نوای چاووشخوان میپیچید که آی مردم، کاروان عازم زیارت است. مقصد، مکه و مدینه و کربلا بود یا مشهد امام رضا(ع) فرقی نمیکرد، کار چاووشان این بود که ذوق زیارت را در دل مردم روشن و راهی سفرشان کند.
البته بسیاری از چاووشخوانان با کاروان همراه میشدند و وظایف دیگری مانند انتخاب مسیر و منازل و استراحتگاههای میان راه، راهنمایی زائران و حفظ شئون و رعایت آداب تشرف به حرمین شریفین یا زیارت در حرم امامان(ع) را هم بر عهده داشتند. آنها در طول این سفر معنوی و همچنین هنگام حضور در اماکن مقدس، متناسب با موقعیت، چاووشیخوانی میکردند تا حال دل زائران را صفا دهند.
عموماً نیتشان رضایت خدا و ثواب اخروی بود و شوق زیارت و خدمت به حجگزاران و زائران را داشتند اما رفته رفته با دریافت وجه یا جنس، برای خدماتشان مزد و انعام گرفتند.
صدای خوش و مهارت در آواز و شعرخوانی و بداههگویی مهارتهایی بود که یک چاووش باید آنها را کمال و تمام میداشت.
چاووشی نغمههایی بود که در دستگاه چهارگاه موسیقی ایرانی اجرا میشد، از این رو چاووشخوان باید مهارت آوازخوانی داشته و با این هنر آشنا میبود.
تدارک آداب بدرقه و پیشواز از زائران را چاووشان انجام میدادند و زودتر از همسفرانشان، خود را به شهر و دیارشان میرساندند تا مژده رسیدن کاروانیان را به چشمانتظاران بدهند. «حاجیان از حرم امن خدا آمدهاند/ شادمان در وطن از سعی و صفا آمدهاند/ رفته بودند سوی مشعر و میقات و حریم/ خرم از رکن و منا سوی وطن آمدهاند/ روز عید عرفه خوانده دعا در عرفات/ شاد و مسرور همه سوی وطن آمدهاند» اینها نمونهای از ابیاتی است که در قدیم به صورت چاووشخوانی در مراسم استقبال از زائران خانه خدا خوانده میشد. سراینده این ابیات نیز مانند غالب اشعار چاووشخوانی نامشخص است و چون هرکس بنا به سلیقه خود آنان را دستخوش تغییر کرده، وزن و قافیه چندان در آنها رعایت نشده است.
یکی از آیینهای رضوی ایران زمین
مردمان دیگر مناطق ایران، علاوه بر حاجیان و کربلاییها برای دسته دیگری از زائران هم آذین میبستند، وقت رفتن به زیارت بدرقهشان میکردند و هنگامه بازگشت به استقبالشان میرفتند، التماس دعا میگفتند و سلامشان را به شاه خراسان میرساندند.
آداب و سنن خاصی که جز رسوم و فرهنگ زیارت مشهد در میان اقوام مختلف ایرانی بود و کماکان در نقاط کمی حفظ شده است.
جابر عناصری در کتابی با عنوان «السطان علی بن موسی الرضا» آیینهای رضوی ایرانزمین را معرفی کرده است. یکی از این آیینها چاووشخوانیهایی است که هنگام مشایعت یا خوشآمدگویی کاروان زائران مشهدالرضا(ع) و در زمان زیارت خوانده میشده است که در ادامه تعدادی از آنها را میخوانید.
چاووشان به وقت عزیمت قافله با نوایی خوش این ابیات را با آواز میخواندند: «ما به نزد حضرت شاه خراسان میرویم/ با سر و جان در بَر سلطان ایمان میرویم/ قبله هفتم، امام هشتمین باشد رضا(ع) / ما به نزد آن شهنشاه غریبان میرویم/ هرکه دارد آرزو، بر گو بیا/ ما به نزد آن امام است و هم جان میرویم...». به صحن و سرای حضرت(ع) هم که میرسیدند نوایشان این شعر آشنا بود: «محبوب رضاست هرکه دلریشتر است/ از کعبه صفای این حرم بیشتر است/ اینجاست طبیبی که ندارد نوبت/ هر دل که شکستهتر بود پیشتر است». چاووش زبان حال زائران در حرم مطهر را با آهنگی خاص چنین میخواند: «ای شه طوس به دیدار تو باز آمدهایم/ در حریم تو پی عرض نیاز آمدهایم/ ما گداییم و تویی پادشه بندهنواز/ خدمت پادشه بندهنواز آمدهایم».
موقع بازگشت کاروان از زیارت و رسیدن به وطن نیز چنین شعرخوانی میکرد: «عاشقان را در دیار کوی دوست/ هرکه دردش بیش باشد، میر اوست/ شکر لله شد نصیبم مشهد شاه رضا / یافتم بوی بهشت از مرقد شاه رضا/ داد توفیقم خداوند کریم ذوالجلال / توتیای چشم کردم خاک ایوان طلا/ بود خالی جای یاران جملگی از مرد و زن/ در حریم کعبه سلطان علی موسیالرضا(ع)».
برخی از زائران هنوز هنگام زیارت، این سم زیبا و رو به فراموشی را بجا میآورند و انگار جزئی جداناشدنی از آداب زیارشان است. آنطور که آن چاووش هرمزگانی همین چند وقت پیش در حرم مطهر چنین میخواند: «ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی/ خفته در خاک خراسان چو غریب الغربایی/ اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند/ جان به قربان تو ای شه که تو حج فقرایی».
نظر شما