۱. محققان به این نتیجه رسیدهاند دیگر چیزی به نام دوره نوجوانی وجود ندارد و کودکان عصر تکنولوژی و هوش مصنوعی مستقیما به دوران جوانی پرتاب میشوند. پل نوجوانی که یک مسیر انتقالی برای گذر از کودکی به جوانی بود، فروریخته است و این بهجامعه ایرانی، شرقی یا غربی اختصاص ندارد، بلکه قاعدهای فراگیر در کل دنیای جدید است. تعریف منفعت و مصلحت در جوان امروز تغییرات زیادی نسبت به گذشته پیداکرده و این همان چیزی است که سیاستگذاران باید بیشتر به آن بیاندیشند، آنها باید تعاریف رسمی از جوان و جوانی را دور بریزند؛ تعاریفی که نهتنها کمکی به شناخت جوان امروز نمیکند، بلکه ما را از او بیشتر دور خواهد کرد.
۲. هرچند خانواده و مدرسه همچنان مهمترین منابع تربیت نسلی هستند، اما امروز تنها مسیر ساخت دهی فکری و تربیتی جوانان نیستند. جوان امروز در صفحات اینستاگرام بزرگ میشود، دیده میشود، دوست پیدا میکند و حتی کاسبی میکند. در دنیای گِیم و اِستریم زندگی میکند و با تلگرام به خواب میرود و نگران تِرِید و رمزارز و فیلترشکن است! نظام سلطه نیز جوانان ما را منقطع از تاریخ و هویت و معنویت و غرق در سرگرمی و روزمرگی و لذتپرستی میخواهد و اربابان تکنولوژی هم او را همراهی میکنند... و ما مشغول چه هستیم؟!
۳. خبر بداین است که روایتهای برساخته و جعلی و البته عملکردهای نامناسب در حال عمیقتر کردن فاصلهها هستند و حالآنکه مسئولان فرهنگی و بهویژه نظام آموزشی ما حداقل ۲۰ سال از اقتضائات جوان امروز عقباند و اساسا در لیگ دیگری بازی میکنند. درحالی که معلمان هر کشور مهمترین دارایی و عقبه استراتژیک آن کشور هستند، ما نسبت به این قشر آیندهساز به شکل بسیار عجیب و مشکوکی غافلیم! بسیاری از ما در دوران تحصیل خود معلمان و استادانی داشتهایم که برایمان الهامبخش و بینش ساز بودهاند، مسیر زندگی ما را تغییر دادهاند و دنیای جدیدی پیشروی ما گشودهاند، اما غالبا اینها برآمده از نظام تربیت معلم نبودند؛ چون الگو و خروجی ذاتی نظام جذب و تربیت معلم ما هرگز چنین نبوده است، بلکه آنها شخصا افرادی خودساخته، آگاه و به تمام معنا معلم و راهنما بودهاند. باخت اساسی یک کشور، در توسعه و پیشرفت -که بهدست فرزندان هر ملتی تحقق مییابد- زمانی رخ میدهد که معلمان و نظام تربیتی را جدی نگیرد. معلمان هستند که میتوانند زیرساخت نگرشی صحیح برای مواجهه با دنیای آخرالزمانی و پرمخاطره امروز را در ذهن دانشآموزان و دانشجویان کاشت و داشت کنند تا در آینده برداشت شود. اما بخش مهمی از معلمان ما که خود سوالات جدی حتی نسبت به مسائل کلان از هستی تا حکمرانی و تربیت دارند، چگونه میتوانند راهنمایان خوبی برای نسل جدید باشند؟ رها کردن و رسیدگی نکردن به جسم و روح معلمان مستقیما به معنای ازدستدادن آینده است. منافع ملی، قدرت ملی، انسجام و امید و همه ارزشهای ملت ساز به تمامی در دست معلم است.
۴. خبر خوب این است که در همین بلبشوی غریب وقتی جرقهای بر خرمن جوان آشفته و ناآرام امروز میجهد، همینها از ژاپن و اندونزی تا قلب اروپا و آمریکا علیه رژیم سفاک صهیونیستی برمی خیزند و صدای مظلومان در دانشگاههای پرطمطراق دنیا شنیده میشود و در سراسر عالم انعکاس پیدا میکند. این، نشاندهنده وجدان همچنان بیدار جوان سرگردان امروز است. جوان امروز میتواند و میخواهد نقشآفرینی کند اما در هزارتوی سوالات و معماهای رو به تزایُد گمشده است. سوالاتی که بهموقع، بهدرستی و به زبان او پاسخ داده نمیشود.
۵. اما خبر بهتر آن است که هرچند سونامی فناوری و بمباران اطلاعات جوان امروز را تغییر شکل داده اما همزمان توانمندی و آمادگی او را برای «بیداری» و شنیدن «کلمه حق» بیشتر کرده است و این نویدبخش فرصتهای بزرگ آینده است. جوانان امروز بیش ازپیش اعتکافها و هیئتهای حسینی و مسیر اربعین و تشییع حاج قاسم و شهید رئیسی را با سلایق مختلف پر و به ما گوشزد میکنند اگر فرصت و صداقت ببینند کمنمی گذارند. باوجود مشکلات پیچیده و کهنه شده، فراواناند جوانانی که حاضرند پای آرمانهایشان هزینه کنند و حتی جان دهند. نهفقط جانهای پاکی که در رویارویی با داعش و بازیگردانان آنها روانه میدان شدند، بلکه حتی بسیاری از آنها که در پاییز۱۴۰۱ به خیابانها آمدند. اما چه کسانی باید برای دختران و پسران ما هدف و مسیر صحیح فداکاری را روشن کنند و آرمان راستین را به آنها بنمایانند؟ چه کسی باید حقیقت گمشده در لابه لای تاروپود روایتهای دروغین را آشکار کند و آیینههای جادویی و تودرتوی مقابلشان را بشکند تا آنها خود واقعی خویش را بیابند؟ مسئولیت در برابر این واقعیت از شناخت آغاز میشود. اول؛ جوان امروز را باید شناخت و غفلت از این شناخت، اولین اتهام ماست!
پس پدر! مادر! نظام آموزشی! سیاستمدار! رسانه!... همه ما متهمیم!
۲۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۸
کد خبر: ۱۰۴۸۱۰۳
پدر! مادر! نظام آموزشی! سیاستمدار! رسانه!... همه ما متهمیم!
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
نظر شما