با وجود این، ایران در زمان حاضر دیگر بهعنوان کشور نخست منطقه در تعداد مقالات علمی و استنادات شناخته نمیشود. برپایه آخرین آمار معاونت تحقیقات وزارت بهداشت، رتبه جهانی تولید علم کشور از جایگاه ۱۵ به ۱۷ تنزل یافته است، این در حالی است که در گذشته ایران در استنادات علمی، رتبه ۱۴جهان را در اختیار داشت.
براساس برنامه هفتم توسعه، ایران باید به رتبه۱۴ تولید علم در جهان و رتبه نخست در منطقه برسد.
رسیدن به این جایگاه و مرجعیت علمی در منطقه، مستلزم اقدامات اساسی در زمینه نوسازی، بازسازی و تجهیز زیرساختهای پژوهشی و جذب و نگهداری نیروهای انسانی است.
دکتر علی اکبر صبوری، استاد ممتاز دانشگاه تهران و متخصص در دو حوزه بیوفیزیک و علمسنجی در گفتوگو با ما به چرایی توقف و کاهش رتبه علمی کشور در سالهای اخیر اشاره کرده است.
آقای دکتر، دلایل افت رتبه علمی ایران را در سالهای اخیر با توجه به رتبههای ممتازی که در سالهای گذشته داشتیم چطور ارزیابی میکنید؟
در سالهای اخیر رشد انتشارات علمی بینالمللی کشور، ناشی از تحقیقات شکل گرفته در دورههای تحصیلات تکمیلی بدون هیچ برنامه راهبردی بوده است که بعدها و بهدرستی با عنوان مرزشکنی در دانش بشری مطرح شد. مرزشکنی در دانش بشری نیازمند جسارت و شجاعت خاصی است و باید خود را در معرض نقد و بررسی دیگران قرار داد که البته همه این ویژگی را ندارند؛ بنابراین، بسیاری به مقابله با آن پرداختند و این موجب شد در نظام جمهوری اسلامی اتفاق نظری روی آن وجود نداشته باشد. متأسفانه هرگز در اهمیت مرزشکنی در دانش، همصدایی در میان مسئولان وجود نداشته و حتی شاهد صحبتهای ضد و نقیض در این خصوص بودهایم تا آنجا که مسئولی، انتشارات بینالمللی را تحقیقات برای بیگانگان خواند و دستاندرکاران پژوهش و نظام آموزش عالی کشور را به سخره گرفت. با تغییر دولتها، بهویژه در چند سال اخیر، سیاستها بهگونهای جهت گرفت که نه تنها موجب یأس و ناامیدی در تحقیقات علمی شد، بلکه زمینه مهاجرت بسیاری از نخبگان ما را هم فراهم کرد.
چه عواملی موجب این یأس و ناامیدی و البته مهاجرت نخبگان شده است؟
امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی در دانشگاهها و مراکز پژوهشی کشور نیازمند نیروی انسانی توسعهیافته بیشتری بود تا بتوانیم با استفاده بهینه از ظرفیت بالقوه کشور در راستای مرزشکنی و تولید قدم برداریم و سهم خود را در مشارکت جهانی و تولیدات علمی افزایش دهیم. این مهم با رشد و شکوفایی دورههای تحصیلات تکمیلی، گسترش دانشگاهها و مراکز پژوهشی کشور و بهکارگیری نیروهای جوان و مستعد بیش از پیش فراهم شد؛ اما توقف، زمانی اتفاق افتاد که آزمایشگاهها به حالت بهینه از نظر نیروی انسانی کارآمد رسیدند و امکانات و تجهیزات آزمایشگاهها با بیشترین بازدهی بهکار گرفته شد؛ لازمه عبور از این توقف، تزریق تجهیزات و امکانات جدید همراه با فضاهای جدید در کالبد دانشگاهها و مراکز پژوهشی بود. عمر تجهیزات و امکانات تحقیقاتی با توجه به رشد سرسامآور علم، بسیار محدود شده است؛ در طول یک دهه اخیر ابزارها و تجهیزات تحقیق متحول شده و حالت جایگزینی چندگانه همزمان با مقاصد مختلف و با دقت بالا پیدا کرده است، اما دانشگاههای ما از چنین تجهیزات و امکاناتی بیبهره شدهاند و ابزارهای قدیمی دیگر کارایی سابق را ندارند.
بیتوجهی به این مسئله و حتی گاهی ناملایماتی که صورت میگیرد موجب شده مهاجرت نخبگان در طول یک دهه اخیر بیشتر شود. آنها که از بیتالمال کشور برایشان هزینه زیادی شد تا تحصیل کنند، بار سفر بستند؛ باید میتوانستیم آنها را جذب مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی کنیم تا در رشد و شکوفایی ایران اسلامی نقشآفرینی کنند.
پس بودجههای تحقیقاتی کلانی که به برخی دانشگاههای تراز داده میشود، اگر صرف تولید علم نمیشود، خرج چه اموری میشود؟
ببینید، متأسفانه بودجههای تحقیقاتی همراستا با افزایش تورم افزایش نیافت، این در حالی بود که دورههای تحصیلات تکمیلی مرتب گسترش یافت و باید بودجههای تحقیقاتی افزایش پیدا میکرد؛ اما افزایش چندانی نداشت. در سالهای اخیر، بسیاری از محققان از اعتبارات ناچیز تحقیقاتی که تعهدات سنگینی را به همراه میآورد، استقبال نکردند. اجازه دهید مثالی بزنم. در طول سه سال میلادی گذشته (۲۰۲۴-۲۰۲۲) من مجری یک طرح تحقیقاتی مشترک میان دو بنیاد علمی ایران و روسیه بودم؛ بنیاد علم ایران برای انجام بخش ایرانی معادل ۴هزار دلار آمریکا و بنیاد علمی روسیه برای انجام بخش روسی طرح معادل ۸۰هزار دلار بودجه تحقیقاتی در نظر گرفت. نتایج بخش ایرانی منجر به انتشار پنج مقاله در چارک اول (Q۱) مجلات برتر جهان شد، در حالی که بخش تحقیقات روسی منجر به انتشار سه مقاله در چارک دوم و سوم (Q۲ و Q۳) مجلات جهان شد. یعنی هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت، تحقیقات در بخش ایرانی بهتر بود، در حالی که بودجه طرف روسی ۲۰برابر بودجه طرف ایرانی بود. البته نقش ایثار دانشمندان ایرانی و قناعت آنها نباید نادیده گرفته شود، اما اعتبارات علمی چیزی نیست که نیازمند صرفهجویی و قناعت باشد. خرج کردن در تحقیقات، هزینه و ولخرجی نیست، بلکه سرمایهگذاری است. دانشمندان و نخبگان جامعه نیازمند توجه و قدرشناسی هستند و توقع دارند مورد توجه قرار بگیرند تا احساس کنند عملکرد آنها در جامعه سودمند است.
پس شما معتقدید نقصهای ساختاری در نظام آموزش عالی و پژوهشی کشور وجود دارد که موجب کاهش رتبه علمی کشور شده است؟
بله، قطعاً همینطور است؛ در کشور ما برنامه بلندمدت (مثلأ ۴۰ساله یا ۵۰ساله) که بتواند به به صورت مداوم و پی در پی به برنامههای کوچکتر (مثلأ چهار ساله برای هر دوره هیئت دولت) تقسیم شود و همه وزرای آموزش عالی تابع آن باشند، وجود ندارد. در آموزش عالی ما آیندهنگری وجود ندارد و تابع تفکرات سیاسی است، بهعلاوه اینکه شایستهسالاری هم در نظام آموزش عالی ما وجود ندارد و آنها که در سیاستگذاری و برنامهریزی وارد میشوند، گاهی الفبای آن را هم نمیدانند. آنچه امروز داریم، حاصل گذشتگان ماست و باید مورد احترام باشند تا آیندگان هم به وارثان امروز ارج بگذارند.
اینکه با تغییر دولتها، همه برنامهها باید از نو نوشته شود و احترامی برای آنها که از قبل گامهای مؤثری در راه اعتلای علمی کشور برداشتهاند به وجود نمیآید و در بسیاری از موارد طرد هم میشوند، یک مشکل اساسی است؛ بهطوری که این مسائل موجب شده شاهد کاهش محسوسی در سلسله مراتب دانشگاهی، مرجعیت علمی و ارتقای نظام آموزش عالی باشیم.
این افت دانشگاههای بزرگ کشور تاکنون در رقابت مرجعیت علمی چه پیامدهایی داشته است؟
۳۰سال پیش هیچکدام از دانشگاههای ما در رتبهبندیهای جهانی جایگاهی نداشتند، اما در دو دهه اخیر فعالیت تحقیقاتی دانشگاهها و برنامهریزیهای دانشگاهی موجب شد شاهد حضور دانشگاههایمان در رتبهبندیهای معتبر جهانی بوده و به مرور زمان هر سال وضع بهتری داشته باشیم؛ اما متأسفانه در دو سه سال اخیر شاهد یک افت در رتبهبندیهای جهانی بودیم. بینالمللی بودن دانشگاهها نقش بسیار زیادی در مراودات علمی و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد. بسیاری از مشکلات جامعه بشری، مشترک و فراملی است؛ تغییرات آب و هوایی، تغییرات اقلیمی، پسابهای صنعتی، نابسامانیهای محیط زیستی، امنیت غذایی، تجارت جهانی، مراقبتهای بهداشتی و... همه کشورها را درگیر کرده است، هیچ کشوری به تنهایی قادر به حل این مشکلات نیست و برای رفع مشکلات، همکاریهای همه کشورها لازم است. طرحهای تحقیقاتی بینالمللی، حاصل تعامل کشورهای مختلف، به همین منظور ارائه میشوند تا دانشگاههای برتر را درگیر حل این چالشها کنند.
محققان و دانشگاههای ما باید یک استاندارد لازم برای برخورداری از این همکاریها داشته باشند وگرنه در تصمیمات جهانی نقشی نخواهیم داشت. تنها قدرت علمی است که افراد و دانشگاهها را به میدان میکشاند تا نقشآفرینی کنند. در جهان امروز قوانین و مقررات بهگونهای وضع میشوند که منفعت افراد و سازمانها در ارائه راه حل برای این چالشها تأمین میشود. ارائه راهحلهای مناسب در حل این چالشهای جهانی، از وظایف دانشگاهها و مراکز علمی در تعامل و همکاری با یکدیگر است؛ دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی زمانی به تراز جهانی میرسند که در رفع نیازهای کشور خود، منطقه و جهان دارای اثربخشی باشند، مثلاً دانشگاههای ما میتوانند با جذب دانشجوی خارجی، در رتبهبندی دانشگاههای جهان موقعیت خوبی داشته باشند.
شما معتقدید جذب دانشجوی خارجی رتبه علمی و دانشگاهی ما را ارتقا میدهد؛ چطور این اتفاق میافتد، تجربه کشورهای دیگر در این خصوص چگونه است؟
متقاضیان تحصیل، دنبال دانشگاههای برتر برای تحصیلات خود هستند. جذب دانشجوی خارجی مزایای زیادی دارد؛ نخست اینکه جذب دانشجوی خارجی برای کشور یک منبع ارزی است؛ دانشجوی خارجی شهریهپرداز است و هم دانشگاهها و هم دولتها آن را به عنوان یک منبع درآمد در نظر میگیرند. دوم اینکه دانشجوی خارجی پس از برگشت به کشور خود، انتقالدهنده بخشی از فرهنگ جامعه ماست و میتواند مُبلغی برای کشور ما در کشور خود باشد. دانشجوی خارجی به کشور محل تحصیل خود یک احساس دین و بدهی دارد. تعلق خاطر او به کشوری که در آن تحصیل کرده، موجب میشود مدافع آن باشد و این موارد موجب توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی میشود.
دانشگاههای با تراز جهانی میتوانند محل رفتوآمد دانشمندان جهان باشند؛ این مهمترین عامل توسعه دیپلماسی علمی است؛ توسعه دیپلماسی علمی، موجب توسعه دیپلماسی سیاسی و اقتصادی هم میشود، مبنای توسعه دیپلماسی علمی، منطق و عقلانیت است. بدون توسعه دیپلماسی علمی، نمیتوان در جهان امروز تعامل و نقشآفرینی کرد و این با رشد علمی و قرار دادن دانشگاهها در تراز جهانی میسر میشود. از همین رو است که در چند دهه اخیر اصطلاح دانشگاه در کلاس جهانی در میان دانشگاههای پژوهشمحور، رایج و هدف واقع شده است. در سراسر دنیا، ازجمله چین، دانمارک، آلمان، نیجریه، روسیه، کرهجنوبی، اسپانیا و تایوان، از طریق اختصاص اعتبارات بیشتر به دانشگاههای ملی و معتبر خود بهمنظور ایجاد انگیزه، وارد مسابقه ردهبندی و شهرت و اعتبار جهانی دانشگاهی شدهاند. در روسیه، رئیسجمهور ولادیمیر پوتین سیاست قرار گرفتن پنج دانشگاه روسیه در سال ۲۰۲۰ در میان ۱۰۰دانشگاه برتر براساس ردهبندی جهانی آموزش عالی تایمز را به عنوان سیاستی کلیدی اعلام کرد.
در ژاپن، نخستوزیر وقت، شینزو آبه عزم کشورش را برای دستیابی ۱۰ دانشگاه ژاپن به جایگاه ۱۰۰ دانشگاه برتر جهان را متذکر شد. در بعضی موارد، حکومت برای دستیابی به جایگاه بهتر در جهان، به ادغام دانشگاههای معتبر خود دست زده است. کشورهای معدودی نیز با هدف ایجاد مؤسسات در سطح جهانی، دانشگاههای تازهای تأسیس کردهاند.
چین با توسعه زیرساختهای آموزشی و پژوهشی، مانند طرحهای ۲۱۱، ۹۸۵ و تراز اول دوگانه، کیفیت آموزش عالی خود را ارتقا داده و تعدای از دانشگاههای خود را در رتبهبندیهای جهانی مطرح کرده است. این کشور با تمرکز بر نوآوری و همکاریهای بینالمللی، به دنبال حفظ و ارتقای جایگاه خود به عنوان یک قدرت علمی برتر در جهان بوده و با سرمایهگذاریهای کلان در تحقیق و توسعه و توسعه فناوریهای پیشرفته، بهسرعت در حال تبدیل شدن به رهبر جهانی در علم و فناوری است. در عین حال، با برنامههایی مانند یک کمربند یک جاده به دنبال گسترش نفوذ علمی و اقتصادی خود در سطح جهانی است. این تحولات نشان میدهد این کشور با اتکا به علم و فناوری، به سرعت در حال تبدیل شدن به قدرت برتر جهان است. چین، آینده خود را بر مبنای دیپلماسی علمی براساس توسعه دانشگاههای برتر در کلاس جهانی ترسیم کرده است.
در کشور ما آیا در این زمینه طرح و برنامهای وجود دارد؟
درحال حاضر خیر؛ در ایران سال ۱۳۹۵ طرح ملی اقتصاد مقاومتی و ارتقای پنج دانشگاه و پنج مؤسسه پژوهشی به تراز بینالملل (۱۴۰۱-۱۳۹۶) به عنوان یک طرح ملی کلید خورد تا وزارت علوم، ارزیابی و هدایت ۱۷ دانشگاه برتر کشور و ۱۰ مؤسسه پژوهشی را برعهده بگیرد تا پنج مورد آنها بتوانند در میان ۲۰۰ دانشگاه و مؤسسه برتر بینالمللی قرار بگیرند؛ اما متأسفانه در نیمه راه طرح، تأمین بودجه آن متوقف و با تغییر دولت، اصل طرح متوقف شد؛ اکنون متأسفانه هیچ طرح و برنامه ملی برای این مهم وجود ندارد.
از صحبتهای شما میشود اینطور برداشت کرد که به نظر میرسد دستمان از پیشنیازها برای توسعه علمی و افزایش رتبه علمی خالی است؛ اینطور است؟
شاید این یک برداشت سختگیرانه باشد؛ کشور عزیزمان بهخوبی این ظرفیت را دارد و بنابراین حق ماست که به این مهم دست یابیم. کافی است این باور و ضرورت آن در ذهن مسئولان ما ایجاد شود تا برای آن برنامهریزی کرده و همصدا از آن حمایت کنند و با تغییر دولتها فراموش یا به مقابله با آن پرداخته نشود.
باید توسعه دیپلماسی علمی مقدم بر توسعه دیپلماسی سیاسی قلمداد شود، رفتوآمد دانشمندان به کشور تسهیل شود، محققان، دانشمندان و نخبگان کشور مورد احترام باشند تا مهاجرت نخبگان به چرخش نخبگان در مراکز معتبر علمی جهانی تبدیل شود، برای دانشمندان و نخبگان کشور، امکانات زندگی درخور و شایسته آنها فراهم شود تا وابستگی و تعلق خاطرشان به کشور زیاد شود، نظام آموزش عالی کشور ویرایش و پالایش شود، البته که تعدد مراکز دانشگاهی و وجود دو نظام آموزش مختلف علوم و بهداشت (دو وزارتخانه) موجب اتلاف هزینه و عدم تمرکز در اجرای یک برنامه خوب و منسجم شده است.
به عنوان پرسش پایانی، تحریمها را بهخصوص در سالهای گذشته چقدر در کاهش رتبه علمی ایران مؤثر میدانید؟
من ریشه همه مشکلات کشور را داخلی میدانم و برای تحریمها سهم اندکی منظور میکنم. پیش از رفع تحریم، ابتدا باید خودمان دست از تحریم خودمان برداریم؛ خودمان همفکر و همصدا شویم و این نیازمند گفتوگو و مدیریت مطلوب است. ما دوران سخت جنگ و تحریمهای سخت و ظالمانه را تجربه کرده و یاد گرفتهایم در شرایط سخت کار کنیم؛ بنابراین میتوانیم به فعالیت خود با جدیت کامل و همکاری متقابل ادامه دهیم و این نیازمند یک عزم ملی با مدیریت قوی و مطلوب است.
ایران زیباترین و بااستعدادترین کشور دنیاست و از همه نعمتهای الهی، آن هم از بهترین نوع برخوردار است. اینها ثروت بزرگی است و همین است که در گذر تاریخ همیشه مورد حسادت و تعرض قرار گرفته است. اگر با هم باشیم، هیچ مشکلی نداریم. این به معنای آن نیست که تعامل با جهان را کنار بگذاریم. ما در هر زمینهای حاضر به تعامل، همکاری و همفکری با جهان هستیم و حاضریم به همه جهان کمک کنیم و در حل مشکلات کشور هم از آنها کمک بگیریم؛ باید به یک رابطه دوستانه با جهان بیندیشیم.
نظر شما