در «جوزقان»، همه چیز بوی تاریخ می‌دهد؛ تاریخی کمتر به شناخت ‌درآمده؛ ریشه فروبرده در فرهنگ ایران کهن، و شاخ و برگ گرفته از عرفان اسلامی.

در تایباد در گوشه خراسان رضوی روستایی هست که همه چیزش تاریخی است / جوزقان؛ ناشناخته و رازآلود
نمایی از روستای جوزقان تایباد در خراسان رضوی
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

در «جوزقان»، همه چیز بوی تاریخ می‌دهد؛ تاریخی کمتر به شناخت ‌درآمده؛ ریشه فروبرده در فرهنگ ایران کهن، و شاخ و برگ گرفته از عرفان اسلامی.

با دکتر نصیری ایستاده‌ایم روی تپه بلند «مزار شاه‌مضراب»، و دره روبه‌رو را تماشا می‌کنیم و از همین حرف‌ها می‌زنیم. از این بالا همه جوزقان پیداست؛ همه باغ‌ها و مزارهایش، تپه تاریخی‌اش و مسیر خشک رودخانه «مَرغزار» که روزگاری، آب فراوانی داشته به وقت ترسالی‌ها.

دکتر «عبدالرئوف نصیری جوزقانی» زاده و بالیده همین جوزقان است؛ روستایی در گوشه شرقی خراسان رضوی، در تایباد. سال‌ها معلم تاریخ بوده و حالا استاد دانشگاه فرهنگیان است در بیرجند؛ در گوشه دیگری از خراسان. یک یکِ مزارها را نشان می‌دهد و توضیح اضافه می‌کند که بناست مسیر گشت و گذارمان در جوزقان، چگونه باشد؛ مختصر این‌که کار تماشا، از «قلعه‌کهنه» جوزقان شروع می‌شود؛ از «زیارت موی سعادت»

مسجدی در دل قلعه‌کهنه

نشسته‌ایم در پژوی کارکشته دکتر، و داریم تاب می‌خوریم در کوچه‌باغ‌های تنگ و باریک و سایه‌دار جوزقان. جلوتر، در حاشیه راه، دیوار سیمانی بنایی پیداست که دری آهنی دارد. می‌ایستیم. از ماشین پیاده می‌شویم و قدم‌زنان از در آهنی می‌گذریم. محوطه بنا، یک حیاط نچندان بزرگ است با درخت کاج بلندی که گوشه‌ای قد کشیده و حسابی بالا رفته است. کامل‌مرد کلیددار که حاشیه حیاط ایستاده، با دکتر خوش و بش می‌کند و تعارف‌مان می‌کند که وارد بشویم.

دکتر نصیری توضیح می‌دهد که این‌جا مسجد قدیمی روستاست؛ مسجدی در دل قلعه‌کهنه؛ جایی که پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های جوزقانی آن‌جا نماز می‌خوانده‌اند؛ قبل از آن که خانه‌های نونوار آجری، کمی‌ دورتر بنا بشوند و روستای فعلی جوزقان را بسازند.

مسجد، حالا فقط یک اتاق بزرگ است که لابد یک‌وقتی شبستان بوده. وسط اتاق میز چارپایه کوچکی است که صندوقی روی آن قرار دارد. هیبت صندوق از زیر پارچه‌هایی که پهن شده روی آن، پیداست.

دکتر می‌گوید: این هم زیارت موی سعادت.

مزار موی سعادت در جوزقان تایباد
زیارت موی سعادت در جوزقان تایباد

تار مویی از محاسن حضرت رسول (ص)

زیارت موی سعادت، عنوان همین محلی است که به باور اهالی، تار مویی از محاسن مبارک حضرت رسول اکرم (ص) در آن نگهداری می‌شود، در همین مسجد و در همین صندوقی که روی چارپایه چوبی است. «موی سعادت»، همان تار موی محاسن مبارک رسول‌الله است و «زیارت»، عنوانی است که اهالی از سر ارادت و شوق‌مندی به همین مسجد داده‌اند.

دکتر نصیری شروع می‌کند به توضیح دادن؛ موی سعادت سال‌ها پیش به همت تیره‌ای از سادات حسینی، سادات اهل سنت حسینی، از مکه، از سفر حج، به جوزقان آورده می‌شود؛ آن هم در سفری طولانی از راه ممالک «عثمانی» آن روزگار. این خانواده از سادات، از آن‌جایی که نسب‌شان به حضرت امام حسین (ع) می‌رسد «حسینی» و از آن‌جایی که به طریقت عرفانی «قادریه» گرایش دارند، «قادری» خوانده می‌شوند. خانواده سادات «حسینی القادری» از خانواده‌های ریشه‌دار جوزقان هستند. همین خانواده عهده‌دار نگهداری از موی سعادت است. بزرگ این خانواده «حاجی میریحیی» خلیفه طریقت قادری در منطقه بوده در دهه‌های پیشین؛ و پس او، پسرش «آقاسید عبدالرسول» عهده‌دار این مقام می‌شود؛ و بعد او، مقام خلیفه‌گری طریقت به فرزندش «سید احمدشاه» می‌رسد که سال 94 درگذشته. حالا قریب 10 سال است که «سید هاشم حسینی القادری»، متولی زیارت موی سعادت و خلیفه طریقت قادری در منطقه است.

قدیمی‌ترها، موی سعادت را دیده‌اند در قاب شیشه‌ای‌اش؛ اما حالا سال‌هاست که این قاب در این صندوق دربسته است. کسی از جوان‌ترهای جوزقان، هنوز موی سعادت را ندیده است.

مزار موی سعادت در جوزقان تایباد
زیارت موی سعادت در جوزقان تایباد

به تبرک نام سید جوانان اهل بهشت

اما موی سعادت تنها سوغاتی گرانبهایی نبوده که از دوردست‌ها به جوزقان رسیده است. همراه موی سعادت، یک علم هم به روستا آورده شده که در اختیار خانواده‌ مرحوم «میرزای ذاکر الحسینی» قرار دارد. «دست علم» عنوان همین تحفه تاریخی است که حالا جزیی از تاریخ جوزقان شده است و در خانواده «ذاکر الحسینی» نگهداری می‌شود؛ آن هم در همین مسجد قلعه‌کهنه؛ کنار صندوق موی سعادت.

هر محرم، همه اهالی جوزقان، از اهل سنت و شیعه، دوش به دوش و دست به دست هم، کار «علم‌بندان» را انجام می‌دهند تا مجموعه آیین‌های سوگ حسینی در جوزقان آغاز بشود.

«دست علم» حالا دستی شده که به تیمن و تبرک نام سید جوانان اهل بهشت، حضرت سیدالشهدا (س) دو طایفه مذهبی را بیشتر از پیش، به هم پیوند داده و چتری گسترانده تا همه فِرَق و نحله‌های عرفانی منطقه، در سایه آن جا گرفته‌اند.

مزار پیرها؛ مکان‌هایی زارآلود

دوباره سوار پژوی کارکشته دکتر شده‌ایم و این بار تاب می‌خوریم سمت «مزار پیر سپیدپوش»؛ و مزار پیرها در این گوشه شرقی از خراسان، اشاره به مکان‌هایی زارآلود دارد که در باور اهالی، هر کدام‌شان مدفن بزرگی است؛ پیری روشن‌ضمیر شاید، یا عارفی مجذوب جذبات الهی. هیچ‌کس اما درست نمی‌داند این پیرها چه کسانی بوده‌اند یا در کدام روز و روزگار زیسته‌اند. از آن‌ها نامی هم نمانده؛ هر کدام از آن‌ها به صفتی موصوف هستند، بی که نامی داشته باشند.

این‌جایی که حالا با دکتر عبدالرئوف نصیری در کنار آن ایستاده‌ایم، مزار پیر سپیدپوش است. دکتر نصیری معتقد است عبارت «سپیدپوش» می‌تواند اشاره به «خرقه» و «خرقه‌پوشی» داشته باشد که سنت تاریخی طریقت‌های عرفانی است. به باور او، پیر سپیدپوش، لابد عارفی بوده که خرقه سپید می‌پوشیده و محل علاقه و ارادت مردم بوده؛ چنان‌که از پس قرن‌ها، همچنان مزارش را گرامی می‌دارند و برایش نذر و نیاز می‌کنند و از او حاجت می‌طلبند.

مزار، سنگچین بزرگی است به قاعده چند متر، همراه با سنگی ایستاده، که این‌جا نشان قبرهاست؛ همین و همین.

مزار پیر سپیدپوش در جوزقان تایباد
مزار پیر سپیدپوش در جوزقان تایباد

قصه سنگ ‌قبرهای افراشته جوزقان

جوزقان را اهالی اهل تاریخ، با سنگ قبرهای افراشته‌اش یاد می‌دهند. انبوهی سنگ‌های ستون‌‎مانند؛ هر کدام به ارتفاع سه چهار متر، که ایستاده بر بلندای قبری، کتیبه‌ای داشته و شعری و تاریخی حک شده. حالا از آن انبوه ستون‌های سنگ قبر، تنها چند تا باقی مانده است. حفارهای غیرمجاز و قاچاقچی‌های عتیقه، موریانه‌هایی شده‌اند، افتاده به جان مواریث تاریخی جوزقان. دور نیست که همان چند ستون‌ باقی‌مانده هم، سر از ناکجاها دربیاورد و قصه سنگ ‌قبرهای افراشته جوزقان، خاطره‌ای بشود محو، در خاطر غبارگرفته اهالی؛ یا نهایتا چند تایی عکس بشود در کتاب‌های تاریخ و جغرافیا.

دکتر نصیری معتقد است ستون‌های برافراشته سنگی، نشان از سنتی و باوری در فرهنگ دیرپای جوزقان داشته که جا دارد درباره آن پژوهش شود. ساخت این سنگ‌ها هم به دست هنرمند اهالی انجام می‌شده. جایی که سنگ‌ها از آن‌جا بریده می‌شده‌اند، حالا در گویش جوزقانی‌ها «سنگ‌کَن» نام دارد و مجموعه‌ای سنگ و صخره تپه‌ماهورمانند است در حاشیه روستای قدیم جوزقان، که حالا بر کناره باغ‌های خرم روستاست.

سنگ قبرهای افراشته جوزقان
سنگ قبرهای افراشته جوزقان

درختان ستبر و سالخورده و سایه‌دار

باغ‌های خرم جوزقان، احتمالا دلیل نام‌گذاری این روستا هم هستند؛ چنان‌که می‌دانیم «جوز» در گویش شرق خراسان (و در زبان تاریخی معیار در ادب فارسی) یعنی «گردو»؛ و جوزقان هنوز هم درختان ستبر و سالخورده و سایه‌دار گردو، کم ندارد. «باغ ساسان»، «باغستان» و «باغزار» عناوین بخشی از همین باغ‌هاست. سرو سبز «گِروجه » و سرو خشکیده «باغ خان» را هم نباید از قلم انداخت.

باغ‌ها هم از رودخانه فصلی مرغزار سیراب می‌شده‌اند که در سال‌های پرباران (سال‌هایی که در گویش اهالی، بهار، مست باشد) آب خوبی داشته؛ هم از قنات‌هایی که هنوز هم دو سه تاشان، آب گوارایی دارند و درختان و دام‌های تشنه را سیراب می‌کنند.

در مسیری که قنات روستا از بالای صخره‌هایی سنگی، سر به سنگ‌ها می‌کوبد و پایین می‌ریزد، یکی دیگر از محوطه‌های تاریخی جوزقان قرار دارد. «چهل‌دخترون» این‌جا هم همان حکایت آشنای کهن را دارد؛ چهل دختر که از دست دشمن‌ها می‌گریزند و کوه به آن‌ها پناهی ابدی می‌بخشد و عجیب آن که چهل‌دخترون، این‌جا هم، پهلو به پهلوی آب است؛ که می‌دانیم «آب» و «زن» در همه تاریخ بلند ایران‌زمین، پیوند داشته و دارند...

«مزار پیر هندامَدد» هم مزار پیری است که حتی از مزارش هم نشانی نمانده است، چه برسد به خودش و زندگانی‌اش. «هندامدد» عنوان محوطه‌ای است تاریخی؛ دامنه‌ای سرسبز که حالا در نخستین روزهای بهار، رویشگاه علف‌های ریز ریز بهاره است؛ و جوزقان از این مزارها و محوطه‌ها کم ندارد. «پیر بازه»، «مزار خواجه» و «حوض سهم» هر کدام قصه‌ای دارند؛ قصه‌هایی که در کنار هم، هویت جوزقان را ساخته‌اند.

بنایی یادآور معماری‌ کهن ایرانی

همچنان سوار پژوی دکتر هستیم. پژو، سینه‌کش تپه را گرفته و بالا می‌رود. بناست جوزقان‌گردی امروز ما، همان‌جایی ختم بشود که شروع شده بود. تا دوباره برسیم به «مزار شاه‌مضراب»، گله‌ای با سه چهار چوپان هم رسیده‌اند کنار بنای مزار. بنای مزار ایوان‌چه‌ای دارد و گنبدی؛ و عجیب معماری‌های کهن ایرانی را یادآوری می‌کند. مزار شاه‌مضراب مقابل ایوان است؛ زیر آسمان خدا؛ با ستون سنگی افراشته؛ ستونی البته نچندان بلند. از شاه‌مضراب هم جز همین نام، نشان دیگری باقی مانده است؛ اما مزارش همچنان محل نذر و نیاز اهالی است که وقت و بی‌وقت می‌آیند و آشی می‌پزند و خیرات می‌کنند. امروز البته خبری از آش نیست. چوپان‌ها اما ماشین معلم سال‌های دور روستا را دیده‌اند و بساط چای آتشی را به راه کرده‌اند.

دکتر عبدالرئوف نصیری جوزقانی
دکتر عبدالرئوف نصیری جوزقانی

با دکتر نصیری می‌نشینیم به چای خوردن و جوزقان را تماشا می‌کنیم که با همه تاریخش حالا در مقابل ما گسترده شده است؛ تاریخی کمتر به شناخت ‌درآمده؛ ریشه فروبرده در فرهنگ ایران کهن، و شاخ و برگ گرفته از عرفان اسلامی.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۰۹:۴۸ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۱
    1 0
    ممنون از شما
  • محسن ذاکرالحسینی ۱۲:۳۲ - ۱۴۰۴/۰۱/۲۲
    1 0
    ضمن عرض سلام و خسته نباشید تشکر از شما بابت زحمات و یاد آوری مکان‌های تاریخی روستای جوزقان به امید سر بلندی تمامی مردمان این خطه روشنفکر